تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایران:
در اهمیت «آکادمی موازی»
پژمان
موسوی
امروز که آفتاب غروب کند، تقاطع خیابانهای بخارست و
عباس آباد شاهد گردهمایی بزرگانی خواهد بود که آمدهاند هزارمین نشست و درسگفتار
مرکز فرهنگی شهر کتاب را به جشن نشینند؛ رویدادی که اگر نگوییم بیسابقه که در تاریخ
ادبیات و فرهنگ ایران کم سابقه است؛ اینکه هر هفته بدون وقفهای معنی دار، جمعی از
فرهیختگان و برگزیدگان فرهنگ، هنر و اندیشه، دور هم بنشینند و جدی و ریشهای
درباره اثر یا موضوعی به اظهار نظر بپردازند، قطعاً بیسابقه است؛ آن هم در زمانهای
که چراغِ فرهنگ کم سو شده است و اگر نباشد فعالیتها و کنشهایی چون این شبها،
معلوم نیست چه زمانی این چراغ رو به خاموشی خواهد نهاد.
این موضوع وقتی اهمیت مییابد که میدانید و میدانیم در
روزگاری که دانشگاهها و مراکز آموزش عالی دچار کژکارکردی و رخوت شدهاند، این
مراکز و این نشستها میتواند نقشی را ایفا کند که در جهانِ امروز «آکادمی موازی» نام گرفته است؛
کارکردی مهم و استراتژیک که این شبها بخوبی توانسته است در برخی حوزهها جای خالی
آن را پر کند. این نشستها از زاویهای دیگر هم قابل تأمل است و آن هم تنوع سوژههایی
است که این شبها حولِ آنها برگزار میشود: از ادبیات کهن و اصیل ایرانی گرفته تا
ادبیات مشروطه و مدرن، سعدیشناسی، حافظپژوهی، عطارشناسی، بیهقی پژوهی، شاهنامه
شناسی، مولویشناسی، نقد ادبی، نظریههای ادبی، ادبیات معاصر اعم از شعر، داستان، نمایشنامه،
فیلمنامه، موسیقی و دهها موضوع دیگر.
باید امیدوار بود چراغی که سالهاست به همت مهدی فیروزان
و علی اصغر محمد خانی روشن شده است، همچنان روشن و فروزان بماند و از گزند حوادث و
تندبادهای زودگذر در امان باشد که دوهزارمین شب را به جشن نشینیم...
ترویج و تعمیق فرآیند مطالعه
مصطفی ملکیان
در اوضاع و احوالی که متأسفانه یا خوشبختانه نبض فرهنگ
کشور ما در بیرون دانشگاهها میزند و همه تحولات علمی و فرهنگی جامعهمان، بویژه
در حوزه علوم انسانی، در بسترهایی دیگر رخ میدهند، خوشوقتم که با صداقت و بدون سرسوزنی
مبالغه و گزافه گویی، گواهی کنم که یکی از شاخصترین و شناختهترین شخصیتهایی که
در این بسترسازی و زمینه آفرینی برای رشد و ارتقای فرهنگی کشور نقش و سهم انکارناپذیر
داشتهاند دوست بسیار عزیزم، جناب آقای محمدخانی است که الحق در هر موضوع و موقعیت
که بوده است، بخصوص در فعالیتهایی که در شهر کتاب داشته است، تأثیرگذاری عظیمی در
ترویج و تعمیق فرایند مطالعه، تحقیق، تألیف، ترجمه و نقد و از همه مهمتر، تفکر
نقدی در این مرز و بوم داشته است. خطاب به این دوست عزیز فرهیخته و فرهنگسازم میگویم،
من از تو هیچ نخواهم جز اینکه دیر بپایی.
ز کورهراه به شاهراه
دکتر حسین معصومیهمدانی
وقتی شاهرگها مسدود شوند، چون بدن نمیخواهد تسلیم مرگ
شود، مویرگها کار خون رسانی را عهدهدار میشوند. مدتهاست که دانشگاههای ما که
قاعدتاً باید خون فکر و فرهنگ را در پیکر جامعه جاری کنند دچار گرفتگی شدهاند و اما
جامعه درمانده نمیماند و در پی یافتن راههای دیگر برای تغذیه فکری بر میآید.
تیم امروز از آن زمان که از خانه کتاب به شهرکتاب منتقل شده اند و دوستان و
دوستدارانش را هم با خود به این خانه جدید آورده شبکه تازهای برای خون رسانی به
پیکر بیرمق فرهنگ راهانداخته است. همت بلند او، دلبستگی او به کار، امیدواری او
که در جایی و زمانی که همه اسباب نومیدی فراهم است، در جانهای خسته روح نشاط میدمد.
شهر کتاب قرار بود مویرگ دیگری باشد، اما اکنون به همت او شاهرگ شده است. کوره
راهی بود که شاهراه شده است. همه همراهان او از خداوند میخواهند که به او تندرستی
و توفیق عطا کند.
نهادی ماندگار
دکتر منصور رستگار فسایی
هر بار که به شهر کتاب میآیم و این همه کوشش و کشش
سازنده و روشنگرانه را در آن میبینم و به خود میگویم ای کاش در هر جای ایران
زمین چنین کوششهایی در احیای فرهنگ و هنر و تاریخ و تمدن ایرانی وجود داشت و شهر کتاب
سایه خود را بر پهنه دیگر شهرهای کشور ما میگسترد و این همه دانشمندان و متخصصان
بزرگ، در «درسگفتارها» و سخنرانیهای مرتب هفتگی حضور مییافتند و دوستداران ادب و
فرهنگ و هنر و تاریخ و فلسفه و... را به فیض میرساندند و جامعه ما را -که بیش از
هر زمان دیگری نیاز به چراغداران با انصاف و آگاه دارد- به سوی روشنی و دانایی و
خردورزی رهنمون میشدند.«شهر کتاب» امروز به نهادی ماندگار تبدیل شده است که بیهیچ
ادعایی و با کمترین هزینه و اعتباری، به معرفی و نقد و تجزیه و تحلیل جریانهای
ادبی و فرهنگی و هنری دوران گذشته و معاصر پرداخته است و حاصل کوششهایش مجموعهای
است که برای معاصران و آیندگان به عنوان منابع و مراجعی قابل استناد و اعتبار مورد
استفاده قرار خواهد گرفت و در همه توفیقات «شهر کتاب» مدیران این مؤسسه توانسته اند
با شایستگی و درایت و تسلط و شناخت کامل از نیازهای فرهنگی دوران ما، هدایت کشتی
نجات فرهنگی و دانایی و آگاهی نسل معاصر را در این محیط کوچک ولی در حقیقت بسیار
بزرگ برعهده داشته است، توفیق و بهروزی وی را در کار بزرگی که در «شهر کتاب» به
انجام میرساند آرزو میکنم و امیدوارم «شهر کتاب» الگوی همه مراکز فرهنگی باشد
فرهنگ یعنی تداوم
دکتر ضیاء موحد
چه خوب دانستهاند مهدی فیروزان و علی اصغر محمدخانی که
آنچه ما را و ملتها را بههم پیوند میدهد ادبیات است و هنر. محمدخانی با پشتیبانی
فیروزان سفیر فرهنگ ما شده است بیآنکه سهمی از با چشمی به هزینههای دولتی هنگفتی
داشته باشد که بیرحمانه به هدر میروند. همیشه میگویم یعنی از خود میپرسم برنامه همایش
بعدی و موضوع فردای محمدخانی چه خواهد بود و همیشه از نوآوریهای او شگفتزده میشوم
صداقت و صمیمیت او در کار فرهنگی کسانی را به همکاری و پذیرفتن دعوتهای او- از آن
میان من- واداشته که از بسیاری دعوتها تن میزنند. شهر کتاب اکنون نهادی شده است پر
بار و محترم. فرهنگ یعنی تداوم.
امیدوارم ایننهاد تداوم داشته باشد.
مجموعهای با برنامههای مدون فرهنگی
عبدالله کوثری
مجموعه شهر کتاب از جمله سازمانهایی است که مدیریت آن طی
سالهای اخیر اقدامات مثبتی در عرصههای مختلف فرهنگ و هنر ازجمله ادبیات، سینما،
تئاتر و... انجام داده و برنامههای خوبی هم برگزار کرده است. ازجمله این برنامهها
میتوان به برگزاری شبهای فرهنگ مجموعه مرکزی شهر کتاب اشاره کرد. متأسفانه در
ایران تشکلهای خصوصی یا به کلی امکان شکلگیری ندارند یا اگر هم شکل بگیرند از
امکانات لازم برای انجام چنین اقداماتی برخوردار نیستند.از همین رو مجموعه شهر
کتاب در این سالها توانسته بسیاری از خلأهای موجود را پرکند؛ خلأهایی که حتی نظام
دانشگاهی هم برای رفع آنها کاری انجام نداده است. بیاغراق این مرکز از جمله معدود
مرکزهای فرهنگی به شمار میآید که برنامههای مدونی در عرصه فرهنگ و هنر ترسیم کرده
و به همه آنها هم فراتر از وعده وعیدهای توخالی عمل میکند.