تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 19 شهریور 1396 کد مطلب:10919
گروه: یک استکان شعر

یک استکان شعر نو

شعری از عمران صلاحی

مرگ از پنجره‌ی بسته به من می‌نگرد


زندگی از دم در


قصد رفتن دارد


روحم از سقف گذر خواهد کرد


در شبی تیره و سرد


تخت حس خواهد کرد


که سبکتر شده است


در تنم خرچنگی است


که مرا می‌کاود


خوب می دانم من


که تهی خواهم شد


و فرو خواهم ریخت


توده‌ی زشت کریهی شده‌ام


بچه‌هایم از من می‌ترسند


آشنایانم نیز به ملاقات پرستار جوان می‌آیند.

 

عمران صلاحی

 

 

http://www.bookcity.org/detail/10919