تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : دوشنبه 16 بهمن 1396 کد مطلب:11966
گروه: درس‌گفتارها

«ای سنایی» در دیوان حکیم ‌غزنوی بسامد بالایی دارد

چهاردهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ سنایی به «ای سنایی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر محمدسرور مولایی چهارشنبه، چهار بهمن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار ‌شد.

چهاردهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ سنایی به «ای سنایی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر محمدسرور مولایی چهارشنبه، چهار بهمن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار ‌شد.

محمد‌سرور مولایی گفت: در شعر کهن فارسی گفت‌وگوی شاعر با خودش، نمونه‌های بسیاری ندارد، ولی این‌گونه خطاب‌ها در دیوان حکیم سنایی‌غزنوی بسامد بالایی دارد. بیش از سی مورد از قصیده‌ها، غزل‌ها و قطعه‌های او با «ای سنایی» آغاز می‌شود. این اشعار که از نکته‌های معرفتی، انتقادی و... سرشار است، در عین حال که به گونه‌ای نقد حال شاعر به شمار می‌رود، قابلیت تعمیم به دیگران، چه در زمان او و چه پس از او نیز دارد و زمینه ویژه‌ای را در شناخت بهتر ما از حکیم غزنه فراهم می‌کند.

شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. درون‌مایه‌ بیش‌تر قصاید او در نكوهش دنیاداری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و شریعت‌مداران درباری و حكام ستم‌گر كه هر كدام توجیه‏گر كار دیگری هستند، بی‏پروا می‏ستیزد و از بیان حقیقت عریان كه تلخ و گزنده نیز است، هراسی به دل راه نمی‌دهد. البته وی از عافیت‌طلبی و تن به هر خواری دادن و دِرَم‌طلبی مردم نیز شکایت می‌کند. سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی كه دامن‌گیر زمانه شده است، نشان می‏‏دهد تفكر شبه‌یونانی بر تفكر شرعی و وحیانی غلبه كرده است؛ در صوفیان، صفایی نیست؛ مجالس ذكر، مجالس برنج و شیروشكر شده است؛ حرام‏خواری رایج و پارسایان خوب‌كردار منزوی شده‏اند و نشانی از جامعه‌ به‌سامان و نیک‌منشی فردی دیده نمی‏شود.

دیوان سنایی باغ بزرگی است

مولایی در ادمه با بیان این‌که «متاسفانه رابطه نسل جوان با گذشتگان کم شده است و ما نیز به فکر راه و چاره‌ای برای حل این مشکل نیستیم.» افزود: باید توجه داشت که اگر کسی گذشته را نشناسد و امروز بخواهد سنایی بخواند کار بسیار سخت و دشواری است و شاید معنی و مفهوم بسیاری از ابیات را متوجه نشود. سنایی مثل باغ بزرگی است که در آن درختان بسیاری رشد کرده‌ و هرکدام میوه‌ خاص خودشان را داده‌اند. از سنایی باغ‌های کوچکی ایجاد شده که هر یک در شعر فارسی ماندگار شده‌اند. به اعتقاد من این باغ بزرگ ده‌ها در دارد که شما را به راه‌های متفاوت راهنمایی می‌کند.
شعر فارسی تا قرن پنجم دچار درجازدن شده بود و اتفاقاتی که سنایی رقم زد باعث شد از دستاوردهایش تا زمان ملک‌الشعرای بهار استفاده شود. سنایی در زمان حیات خود نیز فرد مشهوری بود و این اتفاق برخلاف عرف است؛ چراکه در کشور ما شاعران معمولا بعد از مرگ خود مطرح می‌شوند. نصرالله منشی و عین‌القضات همدانی از اشعار سنایی بسیار استفاده کرده‌اند به دلیل عظمت زبان و ژرفایی که اشعار سنایی دارد.
 
دیوان سنایی و عبارت «ای سنایی»

مولایی افزود: بسیاری از شعرهای سنایی با عبارت «ای سنایی» آغاز می‌شود که این مقدار استفاده و خطاب به ‌خود صحبت‌کردن بی‌نظیر است. گاهی پیش می‌آید که ما در تنهایی از خودمان می‌پرسیم «ای فلانی چه کاری انجام داده‌ای؟» این دقیقا همان موارد بحث ماست. بعضی وقت‌ها انسان به مرحله‌ای می‌رسد که از خودش می‌پرسد که کمال انسانی در چیست، ما چه می‌خواهیم و به‌دنبال چه چیزی هستیم؟ حکیم سنایی گاهی وقت‌ها سر در گریبان برده و پرسش‌هایی را از خود می‌پرسید که جواب این پرسش‌ها در قالب شعر آمده است. این پرسش‌ها در دیوان سنایی با «ای سنایی» شروع می‌شود و این بسامد در شعر فارسی بی‌نظیر است. گاهی در باب خودمان و در تنهایی با خود سخن می‌گوییم و از خود می‌پرسیم. در چنان مواقعی سوالاتی که مطرح می‌شود دارای ابعاد متفاوت است. حکیم سنایی در بعضی خلوت‌های خود که مراقبه می‌گوییم سر در گریبان برده و پرسش‌هایی را مطرح کرده است.
 
یکی از کارکردهای این «ای سنایی»‌هایی که در اشعار او دیده می‌شود،  در درک و شناسایی وضعیت اوست؛ چراکه با استفاده از این خطاب‌ها متوجه وضعیت شاعر می‌شویم. یعنی از این «ای‌‌»ها می‌توان اوضاع سنایی، حال ‌و احوال او، وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و رفاهی‌اش را کشف کرد. گاهی سنایی و دیگر شاعران جمعی از مخاطبان را مورد خطاب قرار می‌دهند. این خطاب‌ها گاهی مشخصات صفاتی آن جمع را دارد مثلا مثل شعر معروف «ای مسلمانان...». برخی قصاید سنایی زبان حال همه دوره‌هاست برای مثال در همین شعر او به وارونگی ارزش‌های اجتماعی می‌پردازد.

در «ای سنایی‌ها» یک رابطه زنجیروار وجود دارد

وی در پایان به بیان اینکه گاهی مخاطب «ای» دل شاعر است که در ظاهر مخاطب سنایی است اما در اصل به ما می‌گوید که سنایی قصد دارد تا مطالب گوناگونی را به ما انتقال دهد، تصریح کرد: در مجموع باید گفت که در دل این «ای سنایی‌ها» یک رابطه زنجیروار وجود دارد که اشعار را به هم وصل می‌کند و همین باعث تمایز سنایی می‌شود. گاهی این خطاب‌ها هم مخاطب است، هم قاضی است، هم محکوم است و هم شخص بیگناه. اگر اینها را بخوانیم، حرف را می‌فهمیم و متوجه می‌شویم که همیشه این با خود سخن گفتن‌ها پایان قصه نیست و به ما می‌خواهد بفهماند که داستان تازه شروع شده است. سنایی سرخس را خیلی دوست دارد و اشعار زیادی را در آنجا گفته است. او وقتی دلش می‌گرفت به سرخس می‌رفت و با افراد صاحب‌دلی که در آنجا می‌شناخت به گفت‌وگو می‌پرداخت. گاهی در سرخس به چله می‌‌نشست و با 20، 30 شعر ارزشمند از آن خارج می‌شد.
اگر یک قصیده از سنایی به‌درستی بررسی شود ما می‌توانیم جواب‌هایمان را از همان قصیده بگیریم و دیگر به برگزاری درس‌گفتارها نیازی نیست. سنایی در اشعارش بارها روی نفاق انگشت گذاشته است و می‌گوید که خودت انتخاب کن که این هستی یا آن هستی. او تأکید دارد که یکی را باید انتخاب کرد و دو تا نمی‌شود.
یکی از هنرهای بیانی سنایی این است که انواع جناس‌های لفظی معانی بسیار دقیق را در شعر خود به زیبایی جای می‌دهد. این عشق است که به مقصود اصلی منتهی می‌شود. سنایی ازجمله کسانی است که چون وارد قلمرو عرفانی شده طبیعی است که این‌گونه مقولات نیز با او شروع می‌شود.

http://www.bookcity.org/detail/11966