تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 کد مطلب:12060
گروه: درس‌گفتارها

رمزآلودی و پیچیدگی در مضمون‌های شعر سنایی

هفدهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ سنایی به «نظام جمال‌شناسی شعر سنایی» اختصاص داشت که با سخنرانی علی‌اصغر ارجی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، چهارشنبه ۲۵ بهمن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

هفدهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ سنایی به «نظام جمال‌شناسی شعر سنایی» اختصاص داشت که با سخنرانی علی‌اصغر ارجی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، چهارشنبه ۲۵ بهمن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.   

علی‌اصغر ارجی در ابتدای سخنانش قصیده‌ای از سنایی را خواند و گفت: شعر سنایی‌ غزنوی خوش‌ساخت، استوار و بی‌تصنع‌وزینت است و مهم‌تر این‌که با مفاهیم صوفیانه و قلندرانه ضرباهنگ مناسبی یافته است. این پرسش مطرح است که بین صورت و زبان شعر و معانی عرفانی، اجتماعی، اندرزی و مدحی او آمیختگی ناب ادبی رخ داده است و چگونه؟ تصاویر و مضمون‌های شعر سنایی تا چه حد رمزآلود، پیچیده و شامل لایه‌های هنری است؟ اساسا یک اثر ادبی مؤلفه‌های بنیادی و دقیقی دارد که در همه زمان‌ها و مکان‌ها در قبال آن فکر و مولفه‌ها حساسیت هست و بر آن مبنا اثر ادبی را می‌سنجند. طبیعتا در دنیای امروز و در نظریات ادبی این مولفه‌های اساسی کشف و استنباط شده، درباره‌‌شان بسیار سخن گفته‌اند و می‌توان آن‌ها را به نوعی تعریف و بازشناسی مجدد کرد.

شعر، پیوستگی اثر ادبی را نشان می‌دهد

ارجی با بیان اینکه «اولین ویژگی‌ای که ادبیات و ادبیت را نشان می‌دهد، بحث شکل است که می‌تواند همان ساخت و قالب اثر باشد، مثل قالب داستان، قصیده و مثنوی ولی مفهوم انتزاعی‌تری هم دارد» افزود: شکل، سازوکار و نظامی است که اثر ادبی درون آن تولید می‌شود، یعنی معیار اساسی اثر ادبی شکل بوده و تبلور ادبیات در شکل و فرم اتفاق می‌افتد. این فرم است که مکانیسم خاص ادبی تولید می‌کند و بدون این ساختار اساسا اتفاق ادبی رخ نمی‌دهد. نکته دوم این است که خود شعر پیوستگی اثر ادبی را نشان می‌دهد، به گونه‌ای که می‌توان گفت یک اثر ادبی کلیتی است که همه اجزا و عناصر آن ادبی‌اند و هیچ ناخالصی، عنصر فرعی و غیر از خود را نمی‌پذیرد، به همین دلیل می‌گویند در اثر ادبی چه در شکل کوتاهی در جمله، در یک مصرع یا یک بیت و چه در ساحت یک قصیده یا مثنوی، اساسا فرم و شکل آن به ذات عناصر همگون و متحد دارد. دومین ویژگی اثر ادبی ارجاع به خود است، یعنی اینکه در ادبیات می‌توانیم از موضوعات متعارف جامعه حرف بزنیم اما آن چیزی که در ادبیات گفته می‌شود با مقولات بیرون ادبیات مثل اخلاق، تاریخ، جغرافیا و عرفان متفاوت است. اساسا ادبیات چیزی را می‌گوید که آموخته، ترکیب، معجون ادبی و استحاله موضوع بیرون، یعنی تغییر پدیده بیرون خود باشد؛ بنابراین تاریخ، جغرافیا، روانشناسی و عرفان ادبی با مقولات تاریخی، جغرافیایی، روانشناسی و عرفانی بیرون از خود متفاوت است.

موضوع سوم در اثر ادبی  مقوله زیبایی‌شناسی است. اساسا اثر ادبی زیباشناسانه است. البته هر اتفاقی در اثر ادبی زیباشناسانه نیست، بلکه این یک موضوع بسیار پیچیده و سیال است که منتقدان فلسفه و جمال‌شناسان درباره آن می‌گویند، وقتی به یک پدیده متعارف به شکل غیرمتعارف نگاه می‌کنیم که این شکل غیر متعارف ما را از مسیر فکری به یک مسیر دیگر می‌کشاند، خلاء ایجاد شده بین این قاعده، جمال‌شناسی را به وجود می‌آورد، یعنی اگر تغییری در یک امر متعارف رخ دهد که شعور و حس و عاطفه آن را بتوانیم بپذیریم، آن را قاعده جمال‌شناسانه می‌گوییم، بنابراین یک اصل جمال‌شناسانه در ادبیات متکی به اصول و سازوکارهای خاص، بدیع و شگفت‌آور است. هر پدیده‌ای که برای اول بار با آن مواجه می‌شوید و به شکل تازه می‌بینید، قاعده زیبایی‌شناسانه است. قاعده زیبایی‌شناسانه پایه و مبنا و کیفیتی باطراوت و تازه است که در ذات اثر وجود دارد.
 
اثر ادبی مانند منشور یا الماس است

ارجی با بیان اینکه «ویژگی بعدی اثر ادبی دلالت است، یعنی اثر ادبی به منشور یا الماس می‌ماند که نور تابیده شده را در شعاع‌ها، طیف‌ها و منشورهای گوناگون منعکس می‌کند.» خاطرنشان کرد: اثر ادبی به یک دلالت خاص ارجاع نمی‌دهد، به همین دلیل است که می‌گوییم ادبیات تاریخ نیست، چون تاریخ مقصود تاریخی خود و جغرافیا مقصود جغرافیای خود را می‌گوید و برای مخاطب دلالت خاص دارد و صرفا اثر ادبی و اثر هنری است که در دلالت‌های متکثر تعریف می‌شود. ما هنگامی که شاهنامه را می‌خوانیم رستم برای ما یک تبلور و الگو ندارد. در درون یک انسان ضعیف کودک و نوجوان یک ویژگی خاصی دارد، یک منتقد ادبی به گونه دیگری رستم را در ذهن تصور می‌کند. اساسا ویژگی ادبیات دلالت‌های متکثر است که اگر اینگونه نباشد تاریخ مصرف آن تمام می‌شود، زمانی که چیزی یک وجه خاص پیدا کرد، طبیعتا می‌تواند ارزشمند باشد، اما ارزش مانا و بلند ادبی را نخواهد داشت، پس پردلالتی مهم‌ترین ویژگی اثر ادبی است.

درست است که اصول زیباشناسانه اصول ثابتی نیست، قواعد زیباشناسانه بعد درونی و بیرونی دارد و اصول زیباشناسانه در دوره‌های مختلف زندگی بشری مختلف بوده و یک قاعده در دوره‌ای زیبا تلقی شده و دوره دیگر عکس این قضیه بوده است؛ باید بپذیریم این به خاطر سیالیت اصول زیباشناسی است، اما نکته اساسی این است که قاعده زیباشناسانه یک قاعده انتزاعی و شهودی است و اصولی دارد و همین اصول است که همه انسان‌ها را به سوی خود می‌کشاند، بنابراین به اصول محکم و استوار پایبند است. اگر اثری در یک دوره مخاطب دارد و در دوره‌های دیگر ندارد، باید در ویژگی زیبایی و شاهکار بودن آن اثر ادبی شک کرد.

شعر سنایی دارای خصیصه‌های بارز و برجسته است

وی افزود: می‌رسیم به شاعر قرن پنجم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی از بزرگ‌ترین صوفیان و شاعران قصیده‌گو و مثنوی‌سرای زبان فارسی که در سده ششم هجری می‌زیسته ‌است. این شاعر چه مؤلفه‌های زیبایی‌شناسی در شعر خود داشته است؟ باید نیمکره‌های تاریک و روشن ذهن سنایی را بررسی کنیم. چند ویژگی در درون شعر سنایی است که ما را مجبور به تمجید از ویژگی‌های ادبی و هنری شعر او مجبور می‌کند و برعکس دیدگاه منتقدانی هم هست که در شعر او این ظرافت‌ها را به اندازه‌ کافی نمی‌بینند که باید هر دو دیدگاه را مد نظر قرار داد. سنایی شاعری است که شعر خوب و بد و در مقابل زندگی ترکیبی از این دو دارد، ما باید سنایی را در ترکیب این دو ببینیم و در حقیقت نمی‌توان این دو را از هم متمایز کرد. از این نظر است که شعر سنایی دارای خصیصه‌های بارز، برجسته و با ویژگی‌های غلاظ و شداد و در جاهایی هم با رقیقی و سستی روبه‌رو است، بنابراین نمی‌توانم بگوییم همه شعر سنایی خوب یا بد است. وقتی شاعر مدح می‌گوید و هجو می‌کند، شعرش افول دارد و تاریک است، اما وقتی اندرز می‌کند و به اجتماعیات می‌پردازد تا حدودی رونق و برجستگی پیدا می‌کند، خصوصا وقتی شعر او صوفیانه و قلندرانه می‌شود و زبان بلند، سرکش و هنجارشکن دارد، اینجاست که باید شعر سنایی را شعر ناب قلمداد کرد.
 
بحث من درباره سنایی در دو بخش است که یک بخش آن به نیمه روشن، برجسته، هنری و جمال‌شناسانه شعر سنایی اختصاص دارد و یک بخش هم نگاه انتقادی و تا حدودی شک‌برانگیز به شعر سنایی دارد. اولین ویژگی که شعر سنایی را برجسته می‌کند این است که زبان سنایی طبیعی و روان است و در سرودن شعر به پیچیدگی، مغلق‌گویی و تصنع نمی‌رسد، از این نظر باید بگوییم که شعر سنایی زبانی نرم، طبیعی و در عین حال استوار دارد و با ضرب‌آهنگ قوی پیش می‌رود. در شعر سنایی واژه‌ها خیلی مهم نیست و به بافت جمله و ساحت متن بیشتر توجه دارد، تا به واژگان و ترکیب‌سازی، اما بسامد واژگانی که در دیوان سنایی است، بسیار گسترده و زیاد است که دلیل آن هم این است که سنایی زبان‌آور و تواناست وکلمات در دست او مانند موم هستند.
 
ردیف از ویژگی‌های موسیقایی شعر سنایی است

ارجی در ادامه به بحث موسیقی پرداخت و گفت: کار سنایی در این وجه که بسیار هم خوب است، این است که سخن و شعر او پرریتم است، ضرب‌آهنگ تند و در عین حالی که موسیقی عروضی دارد، یک موسیقی پنهان درون شعر هم دارد و به یک ریتم مضاعف می‌رسد که اصطلاحا به آن موسیقی درونی می‌گویند. از ویژگی‌های موسیقایی شعر سنایی ردیف است، سنایی ردیف‌های خوب، طولانی و خلاقانه انتخاب می‌کند. هرچند معتقدم سنایی در انتخاب ردیف‌ها بسیار خلاق است، بازی معنایی و مضمون‌سازی در درون این ردیف ها که یکی از ویژگی‌های هنری در زبان فارسی است، در شعر او دیده نمی‌شود.
 
مقوله دیگر صنعت‌پردازی است که در این قاعده هم نمی‌توانیم بگوییم سنایی در زمره شاعران صنعت‌پرداز مثل حتی انوری، خاقانی و عنصری است اما از هر کدام از شکل‌های صنایع ادبی که استفاده می‌کند، با ظرافت و در حد اینکه معنا را مخدوش نکند و مسیر فکری و ذهنی شاعر را منحرف نکند، به‌‌خوبی استفاده می‌کند. مثلا در تشبیه‌سازی، اساسا تشبیهات ترکیبی، اضافی و بلیغ سنایی خلاقانه نیست و نوع تشبیهاتی که استفاده می‌کند، متعارف و معمولی است، چراکه برای سنایی مسیر معنا مهم است و خیلی به‌قاعده و تعمق در ترکیب‌سازی فکر نمی‌کند، اما وقتی تشبیهات خود را به شکل اسنادی در ساحت جمله بیان می‌کند که شگفت‌انگیزترین شکل تشبیه در اینجا اتفاق می‌افتد، سنایی قوی عمل کرده است.

تشبیب و تغزل‌ در آثار سنایی وجود دارد

ارجی تصریح کرد: مهم‌ترین صنعتی که در شعر سنایی هم زیاد دیده می‌شود مَثَل است و می‌توان گفت که مهم‌ترین و برجسته‌ترین ویژگی هنری و ادبی شعر سنایی در مَثَل و تمثیل تبلور دارد. سنایی افق دیدی در کلام و شکل بارز ساختاری در قصیده، غزل و سخن دارد که نقطه پرش و برجستگی کلام او بعضی اوقات آنقدر قوی است که در شعر شاعران دیگر از این قاعده عبارت‌های موتیف‌گونه و برجسته عینا استفاده شده است، همچنین مضمون‌های بکر هنری و یک نوع خلاقیت برجسته و فوق‌العاده زبانی در لابه‌لای قصاید و غزلیات سنایی دیده می‌شود که من آن را فراتر از مثل‌ها و حسن‌تعلیل‌های او می‌دانم.
 تشبیب و تغزل‌ در آثار سنایی وجود دارد. ویژگی دیگر سنایی در قصایدش این است که طراح است، یعنی می‌داند چگونه سخن خود را شروع کند، چه چیزهایی بگوید و چگونه آن را به پایان برساند، به این خاطر چه بسا در مطلع شعر، مدح را در تشبیب قرار می‌دهد و آن الگوی اولیه را رعایت نمی‌کند. سعی می‌کند طرحی داشته باشد که تا حدودی طرحی ادبی هم هست. الگوی زبانی و ساختاری سنایی برای اندرز و ویژگی‌های خاص شاعرانه خود، در قصاید به‌کلی با فرم و الگوی او در غزل متفاوت است که این از ویژگی‌های عجیب سنایی است. غزلیات سنایی ساختار بسیار منسجمی داشته و صرفا در یک مسیر قلندرانه و عارفانه قرار دارد.

هدف اساسی سنایی اندرز و عرفان است
وی در پایان گفت: آغاز و پایان غزلیات سنایی یک‌دست است. تقریبا شکل متعارف صنعت‌پردازی از قبیل تشبیه و استعاره به شکل ترکیب‌گونه در غزلیات وجود ندارد و شاعر دنبال تبعیت از یک الگوی تصنعی و شاعرمآبی نبوده است. کلمات غیرمتعارف زیاد دیده می‌شود. یک تعبیری که من دارم این است که ما امروزه با مجموعه‌ای از اشعار سنایی روبه‌روییم که در یک دیوان کنار هم قرار گرفتند. کسی پایه‌گذار شعر صوفیانه باشد اما مقام عطار، مولانا و جامی از او بالاتر باشد. ما با یک شاعر و ذهن همگون روبه‌رو نیستیم و شاعر دارای فراز و فرود ذهنی بوده است. شعر او شعور و آگاهی است و به علوم زمانه خود و مباحث عرفانی مسلط است و شعر او شعر تجربه و شهود نیست و شعر تخیل نیست.

یکی از ویژگی‌های بارز شعر سنایی این است که شعر موسیقی، صدا، شعر هارمونی است و ما با تصاویر رنگارنگ روبه‌رو نیستیم و در مثل‌ها این اتفاق می‌افتد و اگر وجه عینی نداشته باشد مثل نمی‌شود. هدف اساسی سنایی اندرز و عرفان است و انتقال مضامین عرفانی و اجتماعی از این طریق است. او محور موضوع است. سنایی در ترازوی خود یک طرف ویژگی ادبی می‌گذارد و یک طرف محتوا و معنایی بیرون از ادبیات می‌گذارد و کفه ترازو بر محتوا است. شاعری که به محتوا می‌اندیشد نمی‌تواند مضامین پیچیده و خیالی و رمزآلود را بگوید. در شعر و قصاید سنایی نمی‌توانید به اندازه انگشتان یک دست بیت پیچیده و رنگارنگ و رمزآلود پیدا کنید. یکی از ویژگی‌های جمال‌شناسانه این است که شاعر افق خاصی پیدا می‌کند که تا به حال کسی از آن منظر به پدیده‌ها نگاه نکرده است.

http://www.bookcity.org/detail/12060