تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 13 اسفند 1396 کد مطلب:12130
گروه: یادداشت و مقاله

آثار ادبی درجه یک را تبدیل به درجه سه نکنیم

رقابت در بازار ترجمه و چاپ و نشر آثار همه پسند

ایران:  ادبیاتی داریم به نام ادبیات پرخواننده که در واقع آثاری هستند که در مقطعی مخاطب زیادی پیدا می‌کنند و در مقطع دیگری ممکن است خواننده نداشته باشند. آثاری هم هستند که ممکن است امروز خواننده نداشته باشند اما ۳۰ سال دیگر خوانندگان زیادی پیدا کنند. این اتفاق بارها در تاریخ ادبیات افتاده است. به‌عنوان نمونه آثار «جین آستین» در زمان خودش زیاد خواننده نداشت و بعدها خواننده پیدا کرد. عکس این مسأله هم البته وجود دارد که ریشه‌های آن به علل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بستگی دارد و از جمله علت‌های ادبی. اینکه یک اثر خواننده زیاد دارد یا ندارد یک مطلب و اینکه عوامانه است یا نه مطلب دیگری است. باید به این نکته توجه داشت که نقد در سطوح مختلفی انجام می‌شود. نویسنده‌هایی در انگلیس، فرانسه و امریکا وجود دارند که آثارشان زیاد فروش می‌رود، مثل «دانیل استیل» یا «گریشام». هم زیاد فروش می‌روند و هم اقتباس‌های سینمایی از آثارشان زیاد صورت می‌گیرد و دائم هم می‌بینید که مردم اینها را می‌خرند اما اینکه تا کی می‌خرند، بحث دیگری است. این آثار هم نقد می‌شوند. وقتی بازار وجود دارد و یک نویسنده آثارش در شمارگان نیم یا یک میلیون به چاپ می‌رسد خواننده‌های این کتاب‌ها دوست دارند راجع به آنها چیزی بخوانند. طبیعی است خواننده بعد از خواندن یک کتاب بدش نمی‌آید نظرات آدم‌های باسوادتر از خودش را هم در باب آن کتاب بداند.در واقع نقد به نیاز مخاطب پاسخ می‌دهد. به مخاطبش می‌گوید کتابی که تو خوانده‌ای پیشینه‌اش این است و لایه‌های پیدا و پنهانی را که ممکن است خواننده ندیده باشد را مطرح می‌کند. منتقد نیز مانند مخاطبان دیگر اثر را می‌خواند، آن را نقد و شرح می‌کند و جایگاهش را در تاریخ ادبیات مشخص می‌کند. پس اگر کتابی خوانده نشده چطور و چه کسی قرار است این کتاب ناخوانده را نقد کند؟ ممکن است درباره یک کتاب دو نقد مختلف منتشر شود. یکی بگوید کتاب خوب و دیگری بگوید کتاب بدی است. مردم هم هر دو نقد را می‌خوانند و قضاوت می‌کنند. گاهی کتابی در کشوری به هر دلیل درست یا غلطی جایزه می‌گیرد یا معروف می‌شود و اینجا هم یک عده شروع می‌کنند به ترجمه کردن؛ اتفاقاً در رقابت زمانی هم برای چاپ قرار می‌گیرند که کتاب را زودتر به بازار برسانند. اما علت چیست؟ ما از ترجمه ضعیف انتقاد می‌کنیم یا از ناشری که کتاب ضعیفی منتشر می‌کند. انتقادهای ما باید براساس معیار باشد و سلیقه‌ای نباید برخورد کرد. در پرانتز این را هم مطرح کنم که اگر کسی یک کتاب را یک‌روزه ترجمه کرد و مترجم دیگری آن را به‌عنوان مثال سه‌ساله، این دلیل بر برتری نمی‌شود. محصول کار برای ما مهم است. آثار ادبی درجه یک در این مملکت به آثار درجه سه تبدیل می‌شوند، وای به حال اینکه کتاب درجه سه را برای ترجمه بدهند به این مترجمان سرعتی. آثار نویسندگان بزرگ را هم اینجا خراب ترجمه می‌کنند، چه برسد به آثار نویسنده‌های متوسط.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/12130