تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 26 فروردین 1397 کد مطلب:12325
گروه: گفت‌وگو

ترجمه‌های تکراری نخرید

گفت‌وگو با مهشید میرمعزی

ایسنا:‌ مهشید میرمعزی به مخاطبان ادبیات پیشنهاد کرد برای جلوگیری از ترجمه‌های تکراری، آن‌ها را نخرند.

این مترجم در گفت‌وگو با ایسنا درباره ارزیابی خود از ادبیات در سالی که گذشت، اظهار کرد: دوران اتفاق‌های چشمگیر در ادبیات گذشته، کما این‌که دوران غول‌ها در ادبیات گذشته است، الان فقط می‌توانیم بگوییم مثلا کتاب خیلی خوبی درآمده است. خبرها در این سطح است.

او سپس بیان کرد: با این نظر موافق نیستم که ایران کاری برای ارائه به جهان ندارد.  مسئله کپی‌رایت خیلی جدی‌ مطرح است و رعایت نکردن آن به نویسنده‌ها  آسیب‌ می‌زند. اگر عضو قانون کپی‌رایت باشیم حتما مترجمان خارجی سراغ نویسنده‌های ایرانی می‌آیند. مگر کتاب‌های امیرحسن چهلتن و محمود دولت‌آبادی منتشر نمی‌شود؟ اکثر آلمانی‌ها چهلتن و دولت‌آبادی را می‌شناسند و کارهای‌شان را خوانده‌اند؛ چرا این موضوع نباید به نویسنده‌های دیگر تسری پیدا کند؟ 

میرمعزی با اشاره به این قانون نانوشته بین مترجمان که می‌گوید  «من کار همکارم را ترجمه نمی‌کنم»، گفت: یک‌سری مترجم صاحب‌نام می‌گویند ما این کار را انجام نمی‌دهیم که این موضوع خیلی مهم است، به خاطر این‌که مترجمی که می‌خواهد این کار را انجام دهد باید خیلی دقت کند. هرچقدر تعداد مترجمانی که ترجمه تکراری انجام نمی‌دهند بیشتر شود خواه ناخواه در ادبیات تألیفی نیز تأثیرگذار خواهد بود و  نویسنده‌ها در نوشتن دقت بیشتری خواهند داشت.

او خاطرنشان کرد: در سال گذشته رمان‌های خوبی منتشر شد که این مسئله باعث امیدواری من به ادبیات فارسی و نویسنده‌های‌مان شده است.  البته یک‌سری شهرت و تجدیدچاپ است که به نظرم کاذب و برای تبلیغات است که این نویسنده‌ها در وسط راه می‌مانند و کسانی ادامه می‌دهند که کارشان بسیار خوب است. اگر با این روند پیش برویم به‌زودی کشورهای خارجی توجه‌شان به ادبیات ما جلب خواهد شد. فکر می‌کنم ادبیاتی داریم که می‌شود ترجمه کرد و ادبیاتی که بشود به زبان‌های دیگر ترجمه کرد، ادبیات خوبی است.

این مترجم  درباره این‌که چرا فکر می‌کند زمان غول‌ها به پایان رسیده است، گفت: ما در زمانه‌ای زندگی نمی‌کنیم که غول‌ها بتوانند زندگی کنند. دوران غول‌ها تمام شده است. الان حتی اگر یک‌ نفر پیدا شود که مانند داستایوفسکی بنویسد مانند او غول نمی‌شود. ما فقط رمان‌های خوب و خیلی خوب داریم. دوره خیلی چیزها گذشته است. ما در عصر شتاب اطلاعات زندگی می‌کنیم. جهانی شدن اجازه نمی‌دهد یک‌ نفر بخواهد برجسته شود و به ندرت پیش می‌آید که آدمی برجسته ‌شود. حالا باید خیلی فکر کنیم تا یک نفر را به عنوان آدم برجسته معرفی کنیم. در علم هم همین‌طور است، فکر می‌کنم چیزی برای کشف باقی نمانده باشد. الان فقط کشف‌ها را کامل می‌کنند. همه ما می‌دانیم که مادام کوری برنده نوبل شیمی بوده است اما حالا اسامی کسانی را که نوبل شیمی برده‌اند نمی‌دانیم، نه این‌که کاری نکرده‌اند بلکه کارشان تکمیل کارهای گذشته بوده است.

مهشید میرمعزی درباره جایزه‌های ادبی نیز اظهار کرد:  من نمی‌دانم جریان جایزه‌های ادبی در ایران چیست. یک سال برگزار می‌شوند، سال بعد برگزار نمی‌شوند، یک سال می‌گویند این جایزه وجود ندارد و جایش جایزه‌های دیگری می‌آید. به نظرم یکی از دلایل این‌که ادبیات ما شناخته نشده است نداشتن جایزه‌های ادبی مستقلی است که بشود روی‌شان حساب باز کرد نه این‌که جایزه یک سال برگزار شود و دو سال برگزار نشود و هیئت داورانش زیر سوال باشند. جایزه باید بدون حاشیه باشد. ما به جایزه ادبی مستقل بدون حاشیه نیاز داریم.

او با اشاره به برگزاری جایزه «ابوالحسن نجفی» گفت: آیا این جایزه سال دیگر خواهد بود؟ یا این جایزه بدون حاشیه برگزار خواهد شد؟  زمانی که من مترجم سراغ ترجمه  کتابی می‌روم می‌گویم این گنکور برده، یا جایزه پولیتزر برده است. زمانی که کتابی جایزه‌هایی مانند پولیتزر و گنکور را می‌برد مترجمان سراغ آن می‌روند زیرا این کتاب وزن و حرفی برای گفتن دارد که جایزه برده است.

این مترجم درباره بهترین و بدترین خبرهایی که در حوزه ادبیات در سال ۱۳۹۶ شنیده است، گفت: بدترین خبرهایی که آدم می‌تواند در حوزه ادبیات بشنود مرگ یک ادیب خوب است. به کما رفتن داریوش شایگان و اطلاع از این‌که هرگز هوشیاری خود را به دست نمی‌آورد، بدترین خبر سال ۱۳۹۶ من بود، تمام مدت با خود فکر می‌کردم حیف از این همه دانسته. در تمام سال‌ها همین‌طور خواهد بود. خبر خوب هم می‌تواند  انتشار یک کتاب خوب و مورد توجه قرار گرفتن آن باشد.

میرمعزی خواندن کتاب‌های زنده‌یاد داریوش شایگان را پیشنهاد کرد و گفت: خودم شروع به خواندن کتاب‌های او کرده‌ام.  پیشنهاد دیگرم که شاید چاره‌ساز نباشد این است که مردم ترجمه‌های تکراری نخرند. هر ترجمه‌ای تکراری بود، آن را نخرند. زمانی که خواننده کتابی را که از آن ۱۷ ترجمه وجود دارد نخرد، دیگر ناشر با خود نمی‌گوید این کتاب فروش دارد و ما هم ترجمه کنیم، بعد هم آن را با بدترین کیفیت به بازار بدهد. دیگر این کار را نخواهد کرد.

 

http://www.bookcity.org/detail/12325