تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
بیستمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی سنایی به بررسی و تحلیل نامههای سنایی اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر بهرام پروین گنابادی (استاد دانشگاه و پژوهشگر ) چهارشنبه ۲۲ فروردین در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
بهرام پروینگنابادی گفت: سنت ترسل و نامهنگاری در ایران، جریانی عمیق و ریشهدار است. این جریان در طول زمان، ضمن حفظ سنتهای مرسوم ترسل، همگام با تحولات اجتماعی، نوآوریهای بسیاری داشته است به ویژه زمانی که صوفیه ترسل را یکی از راههای تعالیم خود قرار دادند و به این وسیله شیوه و سبکی جدید در ترسل به وجود آوردند. مکاتیب سنایی یکی از نمونههای برجستهی نثر فارسی در اواخر قرن پنجم و ربع اول قرن ششم است. آنچه به عنوان مکاتیب سنایی شناخته میشود هفده نامه است که شامل اخوانیات (نامههای دوستانه) و سلطانیات (نامههای رسمی) سنایی است.
باید به این نکته اشاره کنم که سنایی و نامهها درکجای سنت نامهنگاری قرار میگیرد. پیش از اسلام نامهنگاری در تاریخ ادبیات پهلوی بسیار پیشرفته بوده است. دبیران علاوه بر اینکه ادیبان خوبی بودند و قلم خوبی داشتند کاردان و مردان سیاست نیز بودند و این سنت بعدها در دست کسانی مثل ابن مقفع و عبدالحمید کاتب قرار میگیرد و وارد دستگاه خلفا میشود. تاثیر فرهنگ ایرانی در نامهنگاری خلفا بسیارعمیق است. در دستگاه غزنویان و سلجوقیان نامهنگاری شکل میگیرد و دیوان رسالت که مهمترین دیوان در شکل حاکمیت آن زمان بود در این دوره تاریخی به سرانجام میرسد.
نامهنگاری درباری بیشتر یک فن است
دبیر و کاتب نقش بسیار مهمی در دربار پادشاهان داشتند زیرا از اسرار خصوصی پادشاه باخبر بودهاند، نمونه آن تاریخ بیهقی است که بیهقی از اتفاقات دربار برای ما تعریف میکند. ما تا قرن ششم کتاب یا چیزی که درباره دبیری مکتوب شده باشد نداشتیم و الان یکی یکی پیدا میشود، مثلا کتاب «چهار مقاله» که نگاهی به چهار علم شاعری، دبیری، طب و نجوم دارد با بیان حکایات گزیده و با ذهنی داستانی ما را با دبیری و دیوان رسالت آشنا میکند. بعد از آن «دستور دبیری» که با عنوان «آئین دبیری» هم منتشر شده و نویسنده آن عبدالخالق میهنی است مهم است.
«دستور دبیری» ساختار نامهها را به خوبی نشان میدهد و بیشتر که جلو میروید میفهمید که ترسل یا نامهنگاری، مخصوصا نامهنگاری درباری بیشتر یک فن است که باید به آن آگاه باشید. اگر برای پادشاه نامه مینویسید گذاشتن تاریخ بالای صفحه بیادبی به پادشاه است و باید دعاهایی را برای پادشاه بگذارید و برای وزیر و رئیس ارتش هر کدام به شکلی دیگر است. شاید کسی هنر نویسندگی نداشته باشد ولی با یاد گرفتن این ریزهکاریها میتواند، نامههای بسیار درخشانی مخصوصا نامههای دولتی که آن را «سلطانیات» مینامیدند، بنویسد.
ساختار کاملا متفاوت «اخوانیات» با «سلطانیات»
در قدیم دستورالعملی برای نوشتن نامهها وجود داشته که برای هر نوع نامه باید از یک نوع آیات قرآن استفاده میشد. در واقع آیهای که در بالای نامه آورده میشد، براعت استهلال نویسنده نامه بود. مثلا استفاده از عبارت «انا لله و انا الیه راجعون» در بالای نامه، گیرنده را متوجه خبر فوت یک نفر میکند. این شیوه برای «سلطانیات» است. برای «اخوانیات» هشت موضوع نظیر عبادت، عیادت، تسلیت، تبریک، شکوه و شکایت و تقاضاهای مختلف تعیین میکنند. از اینجا «سلطانیات» و «اخوانیات» در برابر همدیگر قرار میگیرند.«اخوانیات» ساختار کاملا متفاوتی با «سلطانیات» داشته است و برداشت ما از برخی عبارتها در لابهلای کتابهای بلاغت و ترسل این است که امتیازی که به نویسنده میدهند در میزان هنر و تبحر او در «اخوانیات» است. «اخوانیات» ساختاری دقیقا شبیه به قصیده داشته است. در قصیده ابتدا یک تغزل یا تشبیب وجود دارد که وصفی از طبیعت یا معشوق و... است.
بعد از آن با آوردن یکی دو بیت از این مقدمه گریز میزند و به مدح گیرنده نامه که سلطان، وزیر یا هر کس دیگری است، ربط این مقدمه با تخلص خیلی مهم بوده و امتیاز قصیده به تخلص آن بوده است. پایان آن هم با شریطه به اتمام میرسد. همین ساختار را در «اخوانیات» به کار میبردند. یعنی ابتدا تشبیب گفته میشد، بعد یک مقدمه داشت که به آن «شرح اشتیاق» میگفتند که در آن باید هنرنمایی میکردند. نثری که در اینجا به کار گرفته میشد به شعر پهلو میزند. بعد از آن چیزی که میخواسته یا تقاضایی را که داشته عنوان میکرده و بعد از آن دعایی میکرده و نامه را به پایان میرسانده است. این ساختار دقیقا منطبق با ساختار قصیده است و علت آن هم قدرت حاکم بر روزگار است.
اسناد تاریخی و اجتماعی در نامههای سنایی
نامههای سنایی اهمیت بسیاری دارند، از اهمیت نامههای سنایی این است که اولین سندی که درباره خیام وجود دارد، در مکاتیب سنایی است. سنایی با اینکه خودش درگیر توانمندی بوده است، از لابهلای نامههای او این برداشت میشود که میل به انجام دو کار یعنی تدوین نامهها و تدوین دیوان خود نداشته است. دیوان را به خواهش یکی از بزرگان تدوین میکند که عین نوشته آن را در مقدمه دیوان خود میآورد و بخشی از مقدمه دیوان را هم در مقدمه نامههای خود میآورد؛ اگر از این منظر نگاه کنید که چرا یک عالم و بزرگ از او میخواهد دیوانش را تدوین کند، یک علت میتواند داشته باشد، آن هم اینکه بسیاری از عالمان و دانشمندان، دوست نداشتند به شاعری شهرت داشته باشند، جز کسانی که واقعا و ذاتا شاعر بودند. بسیاری از افراد مخصوصا کسانی که یک پای در علم داشتند، دانشمند یا صوفی بودند، شان خودشان را بالاتر از شاعر میدانستند که در میان مکاتیب سنایی میتوان اینچنین حقایقی هم پیدا کرد.
نامههای سنایی به صورت پراکنده و از این طرف و آن طرف پیدا شده، اگرنه سنایی نمیتوانست فقط هفده نامه داشته باشد، بنابراین این هفده نامه همه نامههای سنایی نیست. «نذیر احمد» که سه بار نامههای سنایی را جمعآوری، تصحیح و تدوین کرده و ماحصل کارش کتاب «مکاتیب سنایی» شده است، در مقدمه و تعلیقات این کتاب شرح میدهد که این نامهها و مخصوصا آن سه نامه که درباره خیام است را تکه و پاره و از این طرف و آن طرف جمع کرده است.
نامه سنایی به خیام نیز جریانهای بسیاری را دربردارد، ما از هر جهت که به نامههای سنایی نگاه کنیم، اسناد تاریخی و اجتماعی خوبی دارد مخصوصا این نامه که به خیام نوشته شده است. در نامه سنایی به خیام که برای استمداد کمک برای رهایی از تهمتی که به او زده شده، نوشته شده ابتدا دو یا سه صفحه قلم فرسایی میکند و با یک انشای جالب شما را به جایی میرساند که میخواهد حرفش را بزند
ساختار نامههای اخوانی قصیده است
سیر نامهها به این صورت است که اول نامههای سلطانی است، قدرت میگیرد و به اوج میرسد. بعد نویسندگان برای نشان دادن هنر خودشان وارد نامههای اخوانی میشوند و در این نوع نامهها هنر نمایی میکنند. ساختار نامههای اخوانی هم ساختار قصیده است. بعد نامههایی که ساختار قصیده دارد در نامههایی مثل نامههای احمد غزالی، عینالقضات به نامه گویا تبدیل میشود، یعنی نامهای که یک نفر مینویسد و مخاطب آن به ظاهر یک نفر است، ولی مخاطبش جمع است. یکی از مهمترین اسناد صوفیه، برای اینکه تعالیم دست اولشان را پیدا کنید، نامههای آن هاست.
بخش کوچکی از این هفده نامه سنایی، سلطانیات و بخشی، اخوانیات و در کنار اینها نامههایی است که در آن تقاضا دارد. یک ژانر یا نوع ادبی از قرن پنجم به بعد در ادبیات فارسی به وجود میآید که در یک جا استاد شفیعیکدکنی آن را «ملتمسات» نام گذاشته است. مثلا انوری قطعهها یا قصیدههایی دارد که در آنها تقاضاهایی دارد، بنابراین انواع تقاضاهای مختلف با انوری شروع میشود و در قرن هفتم و هشتم با حسامالدین خویی به اوج خود میرسد و هر شاعری که با دربار سروکار داشته، یک نوع نامه به نام «ملتمسات» داشته است. اینکه چرا برای گفتن یک حرف ساده و یک جمله کوتاه اینقدر تعارف میکردند به همان ساختار قدرت که پادشاه در واقع جانشین خدا و کسی است برمیگردد که تمام قدرت در دست اوست، چون او قدرت مطلق است، لذا وقتی که دربرابر او که قرار میگیرید، نباید مستقیم، بلکه باید آرام، آرام، با تعارف و الفاظ خوشایند صحبت کرد؛ که این ساختار در قصیده هم هست.
شعر عزیزترین رسانه فرهنگی ماست
سنایی معمولا برای رد یا پذیرش دعوت یا خواسته یکی از صاحبان قدرت را با تعارف فراوان در حدود صد و چند بیت و در قالب چند صفحه با نثری فنی مدح میکرده و بعد درخواست یا دعوت او را رد میکرده است. در طول تاریخ ادبیمان همیشه به شعر اهمیت میدادیم. در گذشته برخلاف الان که موسیقی بار شعر را بر دوش میکشد، شعر به کمک موسیقی میآمده و بار موسیقی را به دوش میکشیده است.
شعر عزیزترین رسانه فرهنگی ما بوده است ولی در کنار آن نثر اینگونه نبوده است. این احترام و عزتی که ما به شعر گذاشتهایم، باعث شده که نثرنویسان ما تلاش کنند که جایگاهی برای نثر فراهم کنند که آن عزت شعر را داشته باشد و همین امر سبب شده است که ما نثر فنی داشته باشیم و نثر را به شعر نزدیک کنیم. سنایی هم درگیر این مسئله است که نثر را همپای شعر میکند که البته این کار هنر میخواهد. لفاظیهای سنایی در نامههای خود به دو دلیل است: یک اینکه هنر خود را نشان دهد و دیگر اینکه رسوم و سنت نامهها این است.
سنایی نثر را به شعر نزدیک کرده است
بنابراین زمانی که نامههای سنایی را میخوانید با چند چیز آشنا میشوید؛ اولا میفهمیم که سنایی مثل بسیاری از نثر نویسان دیگر ما گرفتار این قضیه است که با اینکه شاعر است و اولین کسی است که اصطلاحات و مفاهیم عرفانی را وارد شعر فارسی میکند، این اصطلاحات عرفانی را خیلی در این نامهها وارد نکرده، طبق سنت عمل کرده و به سراغ نامههای گویا که تمام آن تعالیم عرفانی است نرفته است. دوم اینکه سنایی مانند بسیاری از دبیران و نثرنویسان دیگر، نثر را به شعر نزدیک کرده است و با آوردن انواع و اقسام فنون و صنایع بدیعی در نثر خود، پایهگذار نثر فنی است. قرن ششم قرن تظاهر به علم است، هر کسی که در قرن ششم شاعر و نثرنویس است، میخواهد به گونهای علم خود را نشان دهد، بنابراین کاری که خاقانی میکند، سنایی انجام نمیدهد، از این جهت نامههای سنایی با اینکه شاعرانه است، ولی خیلی طبیعیتر از نامههای خاقانی به حساب میآید. نامههای سنایی به لحاظ اینکه سعی میکند که نثر را به شعر نزدیک کند و غیر طبیعی باشد، باز هم از خاقانی طبیعیتر است. فنی بودن نثر آن شبیه «مرزباننامه» نیست و بیشتر به «کلیله و دمنه» شبیه است.
مکاتیب سنایی بسیاری از مشکلات دیوان را حل میکند
برخلاف سایر متون ادبی که زبان آن دیر به دست میآید، زبان نامههای سنایی از نامه دوم به بعد برای مخاطب رام میشود و با آن انس میگیرید. با وجود اینکه تعداد نامههای موجود سنایی کم است، یکی از کسانی است که در سنت نامهنگاری ما جای خود را دارد و کاملا در آن سنت قرار دارد. خواندن مکاتیب سنایی در کنار دیوان او بسیاری از مشکلات دیوان را حل میکند. در طول تاریخ، زبان نثر به زبان شعر نزدیک شد. با کتابهایی که در زمینه نثر منتشر میشده میبینیم که این نثرها با ما صحبت میکردند زیرا ما شعر را داشتیم و نیاز نبود این ساختار را داشته باشیم. این ساختار از قدرت میآید زیرا ساختار قصیده به عنوان قالب مسلط به شعر حکومتی و درباری چند سده در ادبیات ما حاکم بوده و وقتی ساختار نامههای اخوانی را هم نگاه میکنید میبینید که این دو خیلی شبیه به هم هستند و وقتی دربارها از بین میروند شکل این نامهها عوض میشود. در نامههای اخوانیات نیز معتقدند که اخوانیات منظوم اهمیت بیشتری دارد و این دسته از کسانی بهشمار میآیند که طرفدار شعر هستند.