تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
نمایش رادیویی، خیالانگیزترین گونهی نمایشی است که تخیل شنونده را از مرزهای زمین و زمان به پرواز در میآورد. کتاب «نمایشنامههای رادیویی معاصر» تألیف ایوب آقاخانی مجموعهای از آثار این نویسنده و کارگردان تئاتر ایران است که مخاطب را با انواع آثار رادیویی آشنا میکند و برای دانشجویان ِ علاقهمند به این گونه نمایشی آموزنده است. به همین مناسبت گفتگویی با نویسندهی کتاب کردهایم که از نظرتان خواهد گذشت:
*
تولید نمایش رادیویی در زمان معاصر، چه مزیت یا افزودهای دارد که بتواند نظر مخاطب را در زمانه ظهور رسانههای جدید و فراگیر اینترنتی جلب کند؟
نمایشنامههای رادیویی پس از تولید و تبدیل به نمایش رادیویی، هنوز هم از دید بسیاری از صاحبنظران، سرآمد تولیدات دراماتیک محسوب میشوند. دلیل اصلی این امر این است که هنوز، نمایش رادیویی طبق شعارهای جدی جهانی که حدود یک دهه پیش شکل گرفت و پژواک جهانی یافت، نمایش فردا محسوب میشود چون رادیو رسانه فردا است. هنوز که هنوز است روی دست نمایش رادیویی نداریم چرا که با کمترین هزینهها بیشترین نتیجه را در مشارکت تخیلی مخاطب ایجاد میکند. در هیچ گونه نمایشی به اندازه نمایش رادیویی، مخاطب به اندازه آفرینشگر اثر در جهان اثر ورود نمیکند و چون مخاطب در این آفرینشگری سهم دارد بنابریان طبق قواعد روانشناسی لذت بشتری از محصول هنری میبرد. ما خیلی وقتها فرزندان کس دیگر را میبینیم و حتی در مهرآمیزترین شکل به قضاوت مینشینیم ولی وقتی پدر و مادر باشیم به راحتی روی ضعفهای فرزندان خودمان سرپوش میگذاریم. این یک اصل روانشناسی است و هیچ ربطی به شکلهای دیگر مانند سینما، تئاتر یا تلویزیون ندارد اما در فرایند مباحثه و مذاکره در رابطه با جایگاه و ارزشهای نمایش رادیویی میشود بحث علمی کرد. وقتی ما در محصول نهایی یک اثر سهیم هستیم خود به خود محصول را بیشتر دوست داریم. باید بگویم اگر نه نیمی از اثر رادیویی ولی نزدیک به نیمی از آن، با توانش ذهنی مخاطب بر مبنای دادههای صوتی آفریده میشود و این اتفاق در هیچ گونه دراماتیکی شامل سینما، تلویزیون و تئاتر نمیافتد. شاید در این میان؛ تئاتر سطح بالاتری از فراگیری و خیالانگیزیهای جذاب را داشته باشد اما باز نه به اندازه نمایش رادیویی؛ چون نمایش رادیویی آزادی عمل بیشتری به مخاطب میدهد.
لازم است خاطر نشان کنم امروزه رسانههای مختلف تصویری که مفید و مؤثر هم عمل میکنند و رنگآمیزی عجیب و غریب دلانگیزی برای مخاطب دارند در جامعه حضور دارد و این را میفهمیم که با چه پیشرفتهایی در این حوزه روبرو هستیم اما من ناقل مواضع اثبات شده جهانی هستم و چیزی که عنوان میکنم موضع شخصی من نیست؛ هیچ وقت این بو و رنگ و ویژگیها جای خیال و خیالانگیزیای که در نمایش رادیویی خلق میشود را پر نمیکند و به اندازه نمایش رادیویی مخاطب را در آفرینش اثر دراماتیک سهیم نمیکند. بنابراین با هر نوع کوران و التهاب و دگردیسی و تغییرات دههای و قرنی و هزارهای؛ نمایش رادیویی کارش را به بهترین شکل ممکن انجام خواهد داد.
عنوان کتاب شما نمایشنامههای رادیویی معاصر است. ویژگی این معاصر بودن در چیست و چه تقاوتی با نمایشنامههای رادیویی دیگر دارد؟
تاکید بر واژه معاصر در عنوان کتاب به این دلیل بوده که به روزترین و مترقیترین سلایق در نگارش این نمایشنامهها دخیل بودهاند. به طور مثال اگر یک نمایشنامه رادیویی با سنت سال ۱۹۲۴ نوشته بشود اشکالی ندارد و میشود آن را چاپ هم کرد اما آن اثر مشمول ۲۷ درصد تغییر زیباییشناسانهای که در قاعدههای نمایش رادیویی در طول سالیان رخ داده نمیشود و آن نمایشنامه دیگر معاصر محسوب نمیشود. در واقع ضروری است که کلمه معاصر را به تناسب تاریخمندی مبحث مورد نظر تعریف کنیم. بدیهی است در نمایشهایی که در اوایل هزاره سوم چاپ میکنیم معاصر بودن خود به خود با این آثار پیوند خواهد داشت و راحتتر با آن خواهد جوشید. از سویی سلایق و علایق مترقی که البته بخشهایی از آن محصول تجربههای شخصی من و مرزشکنیهای جدید مبتنی بر سلیقه، علاقه و نگاه فردی من هست، چون توسط جشنوارههای داخلی و جهانی که در مقدمه کتاب بدان اشاره شده، تأیید شدهاند و جایزه کسب کردهاند، به عنوان یک سلیقهی پذیرفته در این کتاب چاپ شده نه اینکه خود نویسنده بگوید این برترین سلیقه جاری و ساری است پس شما بپذیرید. فکر میکنم نظر و رأی چند نفر آدم عاقل و بالغ که داوران جشنوارههای داخلی و خارجی هستند و جایزه دادهاند به این آثار، میتواند محمل مناسبی برای ترویج سلیقههای موجود در این نمایشنامهها باشد و اتفاقاً واژه معاصر خورند مناسبی برای این نمایشنامهها محسوب میشود.
اشاره کنم به اینکه در این کتاب آثاری متنوع مانند نمایشنامههای کوتاهتر، نمایشنامههای سریالی، نمایشنامههای اورژینال، نمایشنامههای اقتباسی و حتی نمایشنامههای یک دقیقهای گرد هم آمده که میتواند مجموعه مناسبی برای دانشجویان و علاقمندان باشد که میخواهند بدانند نمایشنامه رادیویی چگونه به بهترین نحو روی کاغذ میآید و برای گروه تولید با کمترین دست انداز در چرخه تولید قرار بگیرد. در عین حال سعی شده این کتاب برای خواننده نمایشنامهها نیز اثری کسالت آور نباشد چون متن هر چقدر فنیتر نوشته بشود به لحاظ ریختار بیرونی ممکن است خوانشش سخت باشد. در واقع این نمایشنامهها حاوی دستورالعملهایی است برای اینکه ما جوری بنویسیم که مخاطب بیش از نمایشنامه صحنهای یا فیلمنامه در خواندنش به مخاطره و اصطکاک نیفتد.
شنیدن یک نمایش رادیویی جذابیتهای خاص خود را دارد، آیا برای مخاطب کتاب نیز چنان جذابیتی در خواندن نمایشنامه رادیویی متصور هستید؟
من از دورانی که یک تئاتری بودم شنونده خیلی متعصب و وفاداری برای نمایش رادیویی بودم و اگر بخواهم پاسخی به این سؤال بدهم حتماً پاسخم بله خواهد بود اما میخواهم در پاسخ به این پرسش از بازخوردهایی که پس از توزیع کتابم دریافت کردهام کمک بگیرم. در مدت کوتاهی که از نشر و توزیع کتاب میگذرد با بازخوردهای بسیار هیجان انگیزی روبرو شدهام. این کتاب برای مخاطبان بسیار جذاب و جالب بوده و این را در پیامهای پر مهرشان نسبت به مؤلف سراغ دارم. برخی از مخاطبان حتا با برخی آثار آشنایی اولیه نیز نداشتند و به طور مثال با خواندن نمایشنامه رادیویی روز شغال متوجه شدهاند که اثر سینمایی آن نیز موجود و مشهور است و نمونههای دیگر. من مجبورم فعلا به این بازخوردها استناد کنم و امیدوارم تعدادش آنقدری باشد که بتوانم آن را سند و ملاک قرار بدهم اما تا این لحظه بسیار برای من جذاب بوده و جواب داده است.
از دانشجویانم که سالها کوشیدند تا قانعم کنند چنین کتابی را چاپ کنم نیز بسیار متشکرم چرا که اگر اصرارهای ترم به ترم دانشجویان متفاوت در دانشگاههای مختلف نبود این کتاب هرگز به چاپ نمیرسید.
*
نمایشنامههای رادیویی معاصر، ایوب آقاخانی، نشر سیراف. ۴۰۸ صفحه