تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 19 تیر 1397 کد مطلب:13033
گروه: درس‌گفتارها

تعارض‌ها و تناقض‌ها در احوال و آثار سنایی

نخستین جلسه‌ی درس‌گفتار «ملک سنایی» با سخنرانی دکتر مهدی محبتی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

بیست‌ونهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی سنایی با عنوان «ملک سنایی» به رویکردی تازه در حل و تحلیل شخصیت‌شناسی سنایی اختصاص داشت که در روز چهارشنبه ۱۳ تیر با سخنرانی دکتر مهدی محبتی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. محبتی با رویکردی دیگر، ضمن پذیرش همه‌ی این تعارض‌ها و تناقض‌ها، احوال و آثار سنایی را به گونه‌ای دیگر نقد و تحلیل کرد تا هم چشم خرد به روی شواهد تاریخی و مستندات درون‌متنی بسته نشود و هم نفس وجود این تعارض‌ها، نقصانی برای سنایی به شمار نیاید.
محبتی سخنانش را این‌گونه آغاز کرد: در تبیین شخصیت سنایی و گزاره‌های متعارضی که احیانا در آثار و احوال او هست، بحث و جدل‌های بسیاری در تاریخ ادبیات فارسی صورت گرفته و نگره‌های مختلفی ارائه شده است، از جمله تقسیم زندگی و آثار او به دو دوره‌ی پیش و پس از توبه‌ی هوشیاری؛ طبقه‌بندی اشعار او به سه ساحت روشن، خاکستری و تاریک؛ تاویل و توجیه عرفانی ـ اخلاقی بسیاری از اشعار و نکته‌های او و کم‌رنگ‌نمایی ساحت‌های متعارف آن‌ها. در همه‌ی این رویکردها و نگره‌ها کوشش شده تا به شیوه‌ای معقول و نسبتا معتدل، تعارض‌های ظاهری این شخصیت تاثیرگذار به نوعی تبیین و توجیه شود که در جای خود ارزشمند است اما دقت در زندگی و آثار او به هیچ‌یک از این نگره‌ها آن مایه قدرت را نمی‌بخشد تا به گونه‌ای مطمئن و آرام‌بخش به استفاده از گفته‌ها و نکته‌های او پرداخت و به نوعی هماهنگی و هم‌سویی میان اقوال و احوال و افعال متعارض او رسید.
 سنایی شخصیتی استثنایی در تاریخ فرهنگ ماست. ما در برخورد با سنایی با یک پدیده منحصر به فرد روبه‌رو هستیم. از بدو حضور سنایی در اواخر قرن پنجم و ششم فکرو اندیشه سنایی ظاهر شده و مهمترین استعدادهای ادبی و فکری جذب سنایی شده‌اند. نظامی می‌گوید افتخار من این است که من می‌توانم مثل سنایی باشم او یک بهرام شاه داشت و من هم بهرام شاه دارم. سنایی حدیقه را نوشت و من مخزن الاسرار را نوشتم. خاقانی که کسی را از نظر ادبی قبول نداشت و می‌گفت من پادشاه سخن هستم، در برابر سنایی اظهار عجز می‌کند و می‌گوید چون من بدیل سنایی هستم پدرم نام مرا بدیل و بدلی برای سنایی گذاشت.

چرا بزرگان ادبیات جذب سنایی شدند؟
ما باید بدانیم که حقیقت کفر و ایمان، حقیقت عشق، خدا، مسائل اجتماعی و... در نگاه سنایی چگونه است. سنایی از بُعد اجتماعی، عرفانی، فکری و... نکات فراوانی در اشعار خود دارد. یکی از علت‌های اصلی جاذبه سنایی برای بزرگان گذشته ما، نکات سیاسی، فکری، عرفانی و اجتماعی سنایی بود که در اشعار خود مطرح می‌کرد. دومین دلیلی که سنایی را خیلی مطرح می‌کرد، این بود که همه سنایی را در اوج قدرت می‌دیدند. مثلا شخصیت او به گونه‌ای بود که پادشاه و وزیر برای دیدن او نامه می‌نوشتند و او گاهی درخواستشان را اجابت نمی‌کرد یا به زمان دیگری موکول می‌کرد، در صورتی که شاعران و افراد دیگر شاید چند روز منتظر می‌ماندند تا به دیدار پادشاه راه یابند. بنابراین برای مردم جالب بود که سنایی چه قدرتی دارد که این‌طور نظر بزرگان زمانه را به خود جذب کرده است.
نکته دیگری که باعث توجه به سنایی می‌شود این است که با اینکه ظاهرا در جمع نیست و از جامعه دور است اما بزرگترین و وسیع‌ترین ارتباطات را با همه بزرگان عصر خود داشته است، به طوری که حتی یک نامه او می‌توانست خیلی چیزها را تغییر دهد. این روند ارتباطات سنایی با بزرگان، خود یکی از مسائلی است که این سوال را پیش می‌آورد که چطور می‌شود فردی در متن قدرت باشد اما آلوده نشود و اینکه چطور می‌شود که سنایی با این همه ارتباطات، هیچ باجی نداده باشد. نکته مهم دیگری که باعث توجه به سنایی می‌شود این است که اولین بار توسط سنایی یک جهان آرمانی، ذهنی و فوق‌العاده زیبا وارد ادبیات فارسی می‌شود که قبل از او نیست. تا قبل از سنایی هرچه هست، یا واقعیت است یا چیزهای دیگری که اطراف ما ساخته شده، ولی با سنایی یک‌دفعه یک جهان ذهنی درست می‌شود که آدم‌های دردمند، تحقیرشده و... به آن پناه می‌برند، که این مسئله تا قبل از سنایی وجود نداشته و اولین بار توسط سنایی وارد ادبیات فارسی شده است.

مشکلات و معضلات بزرگ در تاریخ زندگی سنایی
قدرت فوق‌العاده سنایی در ادبیات دلیل دیگری برای توجه به سنایی است. سنایی فقط حرف خوب نمی‌زند بلکه خوب هم حرف می‌زند. ممکن است یکی حرف خوب بزند اما نتواند خوب حرف بزند اما سنایی این توانایی را دارد که حرف‌های خوب و پرمغز را خیلی خوب بیان کند و کلام ادبی او فوق‌العاد قوی است. تاریخ زندگی سنایی با وجود این همه قدرت، بزرگی و سلطه، یکی از معضل‌دارترین و مشکل‌دارترین تاریخ‌های ادبیات فارسی و اجتماعی است. در زندگی سنایی تناقض‌هایی است که باید حل شود اما کسی جرات نمی‌کند که به آن وارد شود، چرا که می‌ترسند به شخصیت سنایی اشکال گیرند، درصورتی که این مساله نه تنها اشکالی ندارد، بلکه شاید آن چیزی که ما می‌خواهیم از سنایی بسازیم، او را کوچک و سطح پایین کند.

زمانه سنایی دوران گذار و آشوب‌های اجتماعی است
زندگی سنایی به دو مرحله قبل و بعد از توبه کردن تقسیم می‌شود. نکات تعلیمی از سرودن مدح، هجو و هزل در اشعار سنایی وجود دارد. شعر سنایی به سه دسته شعرهای روشن، تاریک و تیره و خاکستری تقسیم می‌شود و جای دادن عرفانیات او در دسته شعرهای روشن، هجو، هزل و مدحیات او در دسته شعرهای تاریک و آنچه که ما نمی‌دانیم در دسته شعرهای خاکستری اوست. زمانه سنایی دوران گذار و آشوب‌های اجتماعی است، سنایی یک انسان تراژیک بوده و راه‌حل‌های مطرح شده در تطهیر چهره سنایی از تناقضات موجود در شعر اوست. مشکلات شخصی، شخصیتی و فکری سه مشکل بزرگ سنایی هستند که از تقسیم آن‌ها حدود ده نوع تعارض در شخصیت به وجود می‌آید. سنایی خیلی چیزها مثل عقل، شاعرانگی، مدح و این قبیل مسائل را بد و نکوهیده می‌داند ولی در اشعار خود بسیار به آن‌ها می‌پردازد. این تعارضات در سنایی به ما نشان می‌دهد که با چه شخصیت پیچیده و عجیبی روبه‌رو هستیم و اینکه شاید ما هم در زندگی خودمان یک شخصیت پنهانکارانه سنایی داریم اما جرات ابراز آن را نداریم و درود به سنایی که ابراز کرده و این جرات را داشته است. سنایی از این جهت که تعارض‌های خود را بیان می‌کند بسیار قابل الگو است.

سنایی می‌گوید که تعارض و مشکل دارد
سنایی هر چه که هست، آدم صادقی است و خود می‌گوید که تعارض و مشکل دارد، در صورتی که ما هم تعارض داریم اما سربلند آن را انکار می‌کنیم. اصلا امکان ندارد انسان عاقل باشد، اما تعارض نداشته باشد. در مکتب نقد ادبی هم داریم که هر آدمی به مقداری که تعارض دارد، آدم‌تر است، بنابراین سنایی از این جهت بسیار قابل الگو است. اساس شعر برپایه تشبیهات، استعارات، اغراق و دروغ است، بعضی‌ها بر این عقیده‌اند که شعر به دلیل اساس دروغ آن نمی‌تواند گواه و قابل استناد باشد. اما باید گفت که شعر سنایی و در مجموع شعر می‌تواند گواه و سند واقع شود، چرا که اولا همه شعرها مربوط به عوالم درونی نیستند، ثانیا همه شعرها متکی بر اغراق و مبالغه نیستند و دیگر اینکه خیلی از شعرها مستقیما ناظر بر وقایع اجتماعی هستند، بنابراین می‌توان در برخی موارد از شعر استناد تاریخی گرفت و به آن اتکا کرد، چنان که بسیاری از منظومه‌ای بزرگان ما نظیر شاهنامه، منظومه‌های تاریخی هستند.
 
تصویری واقعی‌تر از سنایی در طول تاریخ ادبیات
هدف ما از طرح این مباحث نشان دادن اینکه شخصیت سنایی تعارض دارد یا خیر، نیست، بلکه هدف حل کردن مسئله بسیار مهم‌تری است که سنایی را به اندازه خودمان کوچک نکنیم و سعی کنیم خود را به حد سنایی برسانیم. هدف محدود کردن سنایی هم نیست، بلکه هدف ما این است که تصویری واقعی‌تر از سنایی در طول تاریخ ادبیات به دست دهیم، نه آن سنایی که تاکنون به ما قالب کرده‌اند. بنابراین هدف از طرح این مسائل و تعارضات، تخفیف شخصیت سنایی نیست، بلکه موجب ترفیع او است. حکومت‌های ما در طول تاریخ خواستند شاعران را بر الگویی که آن‌ها دوست دارند ببینیم.
سنایی به قدری به شوریدگی رسیده بود که با پای برهنه و سر برهنه در کوچه‌ها راه می‌رفته و گریه می‌کرده. نیچه می‌گوید ریشه اخلاق کجاست؟ ریشه اخلاق نوعی کنترل قدرت است و میشل فوکو خیلی در این باره صحبت کرده است. آیا شخصیت‌هایی مثل سنایی نمی‌توانند جهان ما را گسترده‌تر کنند؟ ژان ژاک روسو می‌گوید قواعد اجتماعی نابودکننده روح استعدادهاست. شخصیت‌هایی داریم که توانستند قاعده‌ها را در تاریخ ادبیات ما بشکنند. آیا خدای ما کسی است که منضبط و قاعده‌مند است و چارچوب دارد و یا خدایی است که وسعت دارد و همه آزادی‌ها را تحمل می‌کند. چهره خدا در تصویر تاریخ ما قاعده‌مند است و ما خواستیم خدا را یکی از ابزار کنترل بشر قرار دهیم اما سنایی، عطار و خیام این‌گونه نمی‌اندیشند.

 

http://www.bookcity.org/detail/13033