تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایران: هر دو پرکار و علاقهمند، خدمتگزاران صدیق و از دوستداران صمیمی زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا، مرد کمحرف همیشه متبسم، صبور و آرام، عمیق و سنجشگری دقیق برای معرفی ادبیات فارسی در غرب، عاشق هنر و تمدن ایران. زن در جستوجوی کشف و بررسی نکات مهم در تاریخ تشیع و اسلام، راهنمای چند رساله دکتری در حوزهی زنان در تاریخ تشیع و امامزادگان زن در ایران. جان روبرتو اسکارچیا و همسرش بیانکا ماریا اسکارچیا، دو محقق برجستهی ایرانشناس و اسلامشناس در ایتالیا که جان روبرو اسکارچیا چند روزی است که از میان ما رفته است. در سالهای گذشته چندین بار به منزلشان در رم رفتم که ویلایی است دو طبقه با باغی پر گل که ورودی خانه به روی دیوار باستانی شهر رم باز میشود. حدود دوازده هزار جلد کتاب ایرانشناسی و اسلامشناسی به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، آلمانی و ... در گوشهگوشهی خانه به چشم میخورد. شیفته و عاشق ایران، بدون منت و سر و صدا و هیاهو از پایههای محکم ایرانشناسی در ایتالیا بودند و هستند. جان روبرتو اسکارچیا در ۱۹۳۳ در رم زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در مدارس رم به پایان رساند و سپس در دانشکدهی حقوق دانشگاه رم به ادامهی تحصیل پرداخت. وی در دوران تحصیلات دانشگاهی زبان فارسی را از روی علاقهای که به این زبان داشت به عنوان زبان خارجی انتخاب کرد و زیر نظر پروفسور بائوزانی که در آن زمان استاد ایرانشناسی و اسلامشناسی دانشکدهی ادبیات دانشگاه رم بود به فراگیری زبان و ادبیات فارسی مشغول شد. در طول دوران تحصیل چندین بار با استفاده از بورس تحصیلی به ایران سفر کرد. بلافاصله پس از فراغت از تحصیل به عنوان مربی زبان و ادبیات ایتالیایی در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. پس از بازگشت به کشورش بر اساس مطالعاتی که در تاریخ و عقاید و فرهنگ اسلامی داشت در دانشگاه ناپل به تدریس اسلامشناسی پرداخت. اسکارچیا از سال ۱۹۶۸ به مدت ۱۷ سال تمام از وقت خود را به ایجاد و توسعهی موسسهی ایرانشناسی دانشگاه فوسکاری ونیز و تربیت استادان زبان فارسی در این دانشگاه گذراند. در اثر مساعی و پیگیریهای او امروزه علاوه بر زبان و ادبیات فارسی، دروس دیگری مانند زبان و ادبیات دری، تاریخ ایران اسلامی، زبانشناسی ایرانی، تاریخ هنر ایران و ... در این موسسه تدریس میشود.
از جمله کارهای ارزندهی اسکارچیا در ونیز، تربیت استادان زبان فارسی بود که در این راه تاکنون استادان برجستهای تربیت کرد. امروزه بخشهای فارسی دانشگاههای ونیز و بولونیا به همت شاگردان او اداره میشود. به همت کسانی همچون ریکاردو زیپولی، مائوریتزیو پیستوزو، دانیلا منگینی، جیوانی کوراتولا، ترزا گرانادا و ... .
اسکارچیا منتخباتی از شاعران ایران و تاجیکستان و افغانستان را به ایتالیایی ترجمه کرد. از اشعار ابوسعید ابوالخیر و انوری و عطار و ازرقی و باباطاهر و حافظ و خیام و عراقی و جامی تا میرزاده عشقی و خانلری و توللی و مشیری و ... . از بسمل محمد و دهزان محمد افغانی تا دانش احمد و میرزایف غفار تاجیک. مقالات فراوانی در باب تاریخ و فرهنگ ایران نوشت. در مجلات ایتالیایی نقد مینوشت و کتابهای ایرانی را تحلیل و بررسی میکرد.
اسکارچیا سالها ریاست موسسهی زبانشناسی ایرانی و زبانشناسی باستانی اورال ـ آلتایی را عهدهدار بود و دو سمینار مهم دربارهی ایلخانیان و ایران در دورهی صفویه برگزار کرد. آخرین بار در زمستان ۱۳۹۵ در دانشگاه بولونیا او را دیدم که با اینکه سفر برای او بسیار دشوار بود به خاطر سمیناری که هر ساله شهر کتاب با دانشگاه بولونیا دربارهی ادبیات فارسی برگزار میکند، به آنجا آمد و چند ساعتی در سمینار نشست و بعد به رم بازگشت. در یک ماه گذشته جهان ایرانشناسی سه استاد برجسته را از دست داد. جان روبرتو اسکارچیا از ایتالیا، جهانگیر دری از روسیه و لئونارد لویزن از انگلستان و آمریکا.
با رفتن ستونهای محکم ایرانشناسی، آیندهی ایرانشناسی در اروپا و آمریکا به چه سویی خواهد رفت؟ نهادهای مسئول در ایران برای گسترش زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی چه تمهیداتی اندیشیدهاند و جای این بزرگان و کارهایشان چگونه پر میشود؟ ما باید قدردان این استادان باشیم که دیگر جایگزینی نخواهند داشت. هر وقت جان روبرتو اسکارچیا و همسرش را میدیدم یاد دکتر عبدالحسین زرینکوب و همسرش دکتر قمر آریان میافتادم که چه قدر اخلاق و کارها و خصوصیات این دو به هم شباهت داشت. برای جایگزین زرینکوبها در ایران و اسکارچیاها در اروپا بیشتر بیندیشیم و تلاش کنیم. زبان و ادب فارسی و ایرانشناسی در اروپا رو به افول است.