تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
آگاهی از سلیقهی ادبی اهل قلم، نقش انگیزانندهای در مخاطبان آنها دارد. مرکز فرهنگی شهر کتاب برای ترغیب بیشتر خوانندگان و مخاطبان کتاب، پرسشهایی از نویسندگان، شاعران و اصحاب فرهنگ و اندیشه طرح کرده است که تدریجا در سایت منتشر خواهد شد. این بار از امیر خداوردی خواستهایم تا پاسخگوی پرسشهای شهر کتاب باشد. خداوردی با جهانبینی خاص خود، فضاهای تازهای را وارد ادبیات معاصر ایران کرده است. دو رمان «آمین میآورم» و «آلوت» تصویرگر کوشش متفاوت او در عرصهی نوشتن است. پاسخهای او را میخوانیم:
آنچه در حال خواندش هستید؟
راستش معمولاً این طور نیست که یک کتاب را بخوانم تمام کنم و بروم سراغ کتاب بعدی، معمولاً با سه چهار کتاب ور میروم و هر کدام که بیشتر برایم جذاب باشد بیشتر میخوانم. کتابی که مدتی است در حال خواندش هستم و بیشتر برایم جذاب بوده، کتاب «از اسطوره تا تاریخ» نوشتهی مرحوم مهرداد بهار است. به نظرم مهرداد بهار بینظیر است. «فن شعر» ارسطو، «مفهوم آیرونی» کیرکگور هم از کتابهای این روزهای من است. «خشم و هیاهو» و «در جبههی غرب هیچ خبری نیست» را هم دوباره میخوانم.
کتابی که زندگیتان را تغییر داد یا بسیار تأثیرگذار بود؟
کاش زندگی آن قدر ساده بود که میشد با خواندن یک کتاب تغییرش داد؛ اما اگر قرار است از کتابهایی که برایام خیلی تاثیرگذار بوده صحبت کنم، باید قرآن را در صدرشان بگذارم؛ و بعد از آن دیوان حافظ، مثنوی معنوی، شاهنامه و از این دست کتابها که معمولاً همه با آنها مأنوس هستیم، فکر میکنم زندگی و روحیات هر کدام از ما کم یا زیاد متأثر از همین کتابهاست؛ و البته باید کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی را هم اضافه کنم. بله ابن عربی برای من تاثیرگذار بود، میتوانم بگویم خیلی تاثیرگذار.
کتابی که آرزو داشتید مینوشتید؟
آرزو داشتم کتاب «فن شعر» ارسطو را مینوشتم؛ و البته آرزوی درستی نیست، اگر این کتاب نبود، معلوم نیست علم بلاغت، نقد ادبی و این چیزها اصلاً شکل میگرفت یا نه ولی به شدت به ارسطو حسادت میکنم. به نظرم اگر این کتاب را با دقت و همدلانه بخوانیم، خواهیم دید در طول این دوهزار و اندی سال هر چیزی که در مورد بلاغت و نقد ادبی داریم، ارسطو به آن اشاره کرده و تقریباً کسی چیزی به آن نیفزوده، همگی از سفرهی او میخوریم و به تفصیل سخنان او مشغولیم.
شخصی که روی نویسندگی شما اثر گذاشته؟
نمیدانم منظورتان از اثر گذاشته دقیقاً چیست، بعضی آدمها ابر بهاری ایده هستند و کافی است کنارشان زندگی کنید تا از ایدههایی که میبارند بهره ببرید، اگر منظورتان چنین تاثیری است، به نظرم همسرم چنین تاثیری روی من میگذارد، همچنین دخترم و پدرم. هر سه را در هر کدام از رمانهایی که نوشتهام به شکلی میتوانید بیابید؛ اما اگر منظورتان این است که در مسیر نویسندگی چه کسی یاریام کرده و مؤثر بوده است، باید از ابراهیم اکبری دیزگاه و محمدحسن شهسواری یاد کنم.
کتابی که به اندازهی کافی دیده نشده است؟
من بعد از سالها یکبار دیگر «خشم و هیاهو» را میخوانم، به نظرم اگر این کتاب در اینجا نوشته میشد، اصلاً دیده و خوانده نمیشد. به نظرم ما هنوز به آن خودباوری و اعتماد بنفس لازم نرسیدهایم، این است که معمولاً نویسندههای وطنی به اندازهی کافی دیده نمیشوند، مثلاً رمان «دیوار» نوشتهی علیرضا غلامی و رمان «برکت» نوشتهی ابراهیم اکبری دیزگاه و غیر اینها، همگی کتابهایی هستند که به اندازهی کافی دیده نشدند.
و از این بدتر آن که این عدم اعتماد بنفس به نویسنده هم سرایت میکند و نه تنها کتاب دیده و خوانده نمیشود که اساساًً نوشته نمیشود.
کتابی که بیشتر از همه بابت خواندنش شرمسارید؟
مگر میشود بابت خواندن کتاب شرمسار بود! ممکن است از خریدنش شرمسار شد اما از خواندن فکر نمیکنم، منظورم پول کتاب نیست، بلکه وقتی کتاب را میخرید باید یک جایی توی خانه برایش پیدا کنید و اینجاست که اگر کتاب آن چیزی نباشد که فکر میکردید، شرمسار میشوید.
کتاب مورد علاقهتان؟
این سؤال به بعضی از سؤالهای قبلی خیلی نزدیک است. از این که بگذریم چند کتاب را میتوانم اینجا ذکر کنم یکی از اولین رمانهایی که خواندم هاکلبرفین بود و قلعهی حیوانات، اینها را خیلی دوست داشتم، بعدها همین دو را در خیلی کتابهای دیگر میدیدم که به شکلهای دیگر در آمدهاند. البته جانِ کلامِ گراهام گرین را هم دوست دارم، از این جهت که نویسنده به قصههای دینی، به باورهای مردماش میپردازد و رمان مینویسد، خوب هم مینویسد. این از آن چیزهایی است که خیلی مورد علاقهام است.
کتابی که بارها خواندهاید؟
معمولاً کتابها را چندبار میخوانم، به نظرم با یکبار خواندن نمیشود کتاب را خوب فهمید. از طرف دیگر من کتابها را به صورت پروژهای میخوانم، مثلاً مدتی بود که در مورد آیرونی کار میکردم، از این رو شاهنامه، فن ارسطو و چند کتاب دیگر را میخواندم، بعد ممکن است به یک موضوع دیگری برسم که بهتبع آن برخی از این کتابها دوباره تکرار شود.
کتابی که خواندش را به همگان توصیه میکنید؟
هیچ کتابی را برای همگان توصیه نمیکنم، آدمها در شرایط مختلف و با سلیقههای مختلف و با دغدغههای مختلف زندگی میکنند و نمیشود یک کتاب واحد را برای همگان تجویز کرد؛ اما فکر میکنم لازم است به خواندن رمان، آن هم رمان روز، رمانی که به مسائل و تجربههای امروز بشر رسیدگی میکند، توصیه کنیم.
کتابی که مشغول نوشتناش هستید؟
رمان تازهای نوشتهام و به نشر ثالث سپردهام و اسمش را گذاشتهام «جنون خدایان»، در مورد، باورها، اعتبارها، رابطهها و تعلقات آدمها به هم دیگر است. فکر میکردم رمان تمام شده؛ اما از وقتی کار را به ناشر سپردهام پشیمان شدم، باید دوباره بازخوانیاش بکنم.