تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایران: ترجمه آثار فلسفی در ایران که از دوره قاجار یعنی عصر
ناصری شروع شده بود در دهه ۳۰
شاهد ظهور و بروز مترجمانی بود که برخلاف مترجمان معدود پیش از خود، فلسفه میدانستند. یکی از این نامها که سال ۱۳۳۵ به عرصه رسید استاد عزتالله
فولادوند است که تا امروز قریب به ۵۰
کتاب را ترجمه کرده که در این بین آثار مهم فلسفی بیشماری به چشم میخورد. او این
آثار مهم را با علم و تعمق در فلسفه و زباندانی ترجمه و منتشر کرد. رضا داوری
اردکانی درباره فولادوند میگوید: «گاهی تصور
میکنیم ترجمه کار آسانی است اما بنده زمانی قصد کردم که یک اثر را ترجمه کنم اما
متوجه شدم که نمیتوانم از عهدهاش بربیایم. از طرفی گاهی وقتی یک اثر را ترجمه میکنیم
و برمیگردیم آن را میخوانیم متوجه میشویم که متن ناخواناست و مخاطب نمیتواند
با خواندن آن از عهده فهم مطلب بربیاید. فولادوند در حالی به ترجمه در حوزه آثار
فلسفی دست زد که متنهای ترجمه شده او بسیار روان و دقیق بود و باید گفت تنها
مترجم آگاهی مانند استاد فولادوند میتواند از عهده چنین کاری برآید. فولادوند
فیلسوف به معنای معنوی و لغوی لفظ است. او ۵۰ سال اخیر تمام تلاش خود را صرف فلسفه کرده و اهل فلسفه امروز
مدیون ایشانند.» عزتالله فولادوند پنجم دی ۱۳۱۴ در اصفهان به دنیا آمد. او پس از گذران دوره دبیرستان به
فرانسه رفت و دو سال در شهر پاریس مشغول تحصیل در رشته پزشکی شد؛ اما بعد خواندن
کتاب «مسائل فلسفه» اثر برتراند راسل پزشکی را رها کرد و برای تحصیل دانش فلسفه
عازم امریکا شد و دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای فلسفه را در دانشگاه
کلمبیا گذراند.
در بحث ترجمه، یکی از مسائلی که درباره آن به وفور صحبت
میشود و البته بهنظر میرسد تعابیر استفاده شده تعابیر کامل، درست و جامعی
نباشند بحث وفاداری و عدم وفاداری مترجم به متن اصلی است. مشخص نیست که این جملهها چه تفسیری
دارند و دقیقاً از چه حرف میزنند اما آنچه مشخص است و بدیهی به نظر میرسد این
است که مترجم باید به متن وفادار بماند و نحوه این وفاداری است که مترجمان را از
یکدیگر متمایز میکند. همین تمایز در ترجمه است که از فولادوند مترجمی درجه یک میسازد
و این درجه یک بودن ویژگی مهم اوست. او فلسفه میداند و زبان و نثر فارسی را هم
بخوبی میشناسد و در واقع پشتوانهای محکم و قابل اعتنا را در حمایت خود دارد. طبیعی است که
چنین پشتوانهای باعث میشود متنی که او ترجمه میکند، متنی دقیق، قابل درک و
دریافت و البته درست باشد و مخاطب بتواند از آن بخوبی استفاده کند. همانطور که
گفته شد در ترجمه دو نظریه وجود دارد که یکی از آنها معتقد است که خواننده باید به
میهمانی نویسنده اصلی برود و آن یک نظریه هم دقیق برعکس این نظر است. نظریه اول
روی ترجمه تحتالفظی تأکید دارد و نظریه دوم که در دنیا رواج دارد اصل را بر شیوایی
زبان ترجمه میگذارد. اکثر مترجمان ایرانی نیز بر همین قاعده ترجمه میکنند. ما با
وجود چهرههای مطرحی مثل فولادوند از دورانهای اولیه ترجمه گذشتهایم و بواسطه
چهرههایی چون او از سختیها عبور کردهایم و امروز گنجینهای از لغات و معادلها
را برای جایگزینی در اختیار داریم. درست است که هنوز هم در بحث ترجمه آثار فلسفی
مشکلاتی داریم اما طی این سالها مسیر را بخوبی پشت سر گذاشتهایم. همانطور که
گفته شد ویژگی فولادوند درجه یک بودن او در ترجمه است و این مسأله باعث میشود
مخاطب با اطمینان سراغ کتابی که او ارائه میدهد برود. در واقع ما ترجمه فولادوند
را هم میفهمیم و هم به آن اعتماد داریم و میدانیم آنچه او ترجمه کرده بهترین
جنسی است که در بازار کتاب وجود دارد. من برای ایشان آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم
حضور ارزشمندشان همچنان باعث پربارتر شدن جامعه فرهنگی ما باشد.