تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
کتاب تمهیدات عینالقضات که خانم دکتر حفیظی با جمعآوری معتبرترین نسخههای خطی این کتاب تصحیح کردهاند و قرار است مثل هر پایاننامهی ارجمندی آن را برای چاپ آماده کنند، پنجاه سال پیش توسط دکتر عفیف عسیران تصحیح شده است.
لزوم تصحیح مجدد این کتاب پس از کار گرانقدر مصحح نخستین وجود اشتباهات، مبهمات و فقدان روش دقیق در تصحیح و گزینشهای گاه مشکوک و نادرستی است که مصحح از میان نسخهها برگزیده است. خانم دکتر حفیظی به کمک نسخههای تازه پیدا شدهی کامل یا ناتمام و با توجه و اشراف بر متون دیگر فارسی که به یاری استفاده از ابزار جدید آسانتر شده است، توانسته است تصحیح به قاعدهتر و قابلاعتمادتری از این اثر مشهور و از بسیاری جهات شگفتانگیز عینالقضات همدانی آماده کند و با فهرستهای متعدد و مفید و لازمی که برای چاپ بر آن خواهند افزود و ویرایش مجددی که خواهناخواه در بازخوانیهای مجدد به هنگام فرآیند چاپ، در آن انجام خواهند داد، کتابی از هر حیث قابل اعتماد و قابل استفاده فراهم آوردند که مثل بعضی از تصحیحات مجدد و متعددی که از آثار کلاسیک فارسی شده است، از همان آغاز با اغلاط عجیب آغاز نشده باشد.
عینالقضات به شهادت کسانی که بیش و کم دربارهی او تحقیق کردهاند، هم از حیث تازگی فکر و هم از حیث زبان صمیمی و شورانگیز و هم از نظر وسعت دانش، بیتردید یکی از نوابغ روزگار خویش با وجود کمی سن و سال است. تسلط حیرتانگیز او به کلام، فلسفه، تصوف و علوم ادبی، فقه و تفسیر و حدیث در جایجای آثارش پیداست و اینهمه در آثار فارسی او نامهها و نیز در تمهیدات میتوان بهروشنی ملاحظه کرد.
کتاب تمهیدات را عینالقضات در سال ۵۱۶ یعنی در سن ۲۴ سالگی، ۹ سال قبل از کشته شدن خود نوشته است. تمهیدات در شمار آن دسته از آثار کمشمار صوفیانه است که در آن اندیشه و تجربههای خاص صوفیانه همراه با برداشتهای بدیع و جسورانه از شریعت، با زبانی سرزنده و شورانگیز و سرشار از شواهد قرآن و حدیث و شعرهای فارسی و عربی، دستدردست هم حرکت میکنند و خواننده را در لذت حاصل از شگفتی زبان بلیغ و معرفت وسیع و متنوع گوینده، جایجای به تامل وامیدارد. در کتابهای صوفیانهای از این دست که تعداد آنها در زبان فارسی از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمیکند، شاید تنها سوانح احمد غزالی را از جهت ایجاز و شاعرانگی آن هم در محدودهی عشق با تمهیدات بتوان مقایسه کرد.
کتاب تمهیدات مملو از برداشتهای تازه و جسورانه از شریعت است که در بیان آنها استدلال، تخیل و قیاس عقلی و تمثیلهای شاعرانه به یاری هم میآیند. اشارهی حلاج به دفاع از ابلیس در تمهیدات بهطور وسیع مطرح میشود و اساس پاسخ به بسیاری از مباحث کلامی و تفسیرهای شاعرانه میگردد. ابلیس لعنتی سرور عاشقان خدا میگردد چراکه برای آنکه ارادهی معشوق ـ حق ـ تغییر نکند، لعنت اوی را برای خود میخرد. محمد (ص) و ابلیس هر دو وجودشان در خلقت لازم است. زیبایی حق مستلزم وجود هم خد و خال و هم زلف و ابروست. نورسفید محمدی به منزلهی رخ یا خد و خال و نور سیاه ابلیسی به منزلهی زلف و ابروی حق در مقام معشوقی است:
«شاهد را شنیدی که کیست، خد و خال و زلف و ابروی شاهد را گوش دار. ای عزیز دانی که خد و خال و زلف معشوق با عاشق چه میکند؟ تا نرسی ندانی. خد و خال معشوق جز چهرهی نور محمد رسولالله مدان که «اول خلق الله نوری». نور احمد خد و خال شده است بر جمال نور احد. اگر باورت نیست بگو: لا اله الا الله محمد الرسول الله»...
و سپس دربارهی نور سیاه ابلیسی مینویسد: «دانی آن نور سیاه چیست؟ «وَ کانَ مِنَ الکافرین» خلعت او آمده است. شمشیر «فَبعزتکَ لاغوینهم اَجمعَین» کشیده است ... پاسبان عزت آمده است. دربان حضرت «اَعوذ بالله منَ الشیطان الرجیم» شده است. دریغا از دست کسی که شاهد را ببیند با چنین خد و خال و زلف و ابرو، و حسین وار «اناالحق» نگوید...»
به قول حافظ:
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
عینالقضات بر همین مبنا وجود خیر و شر را و اشیاء و پدیدههای خوب و بد و کفر و ایمان را در جهان لازم میداند و همه را خواست و آفریدهی پروردگار میشمارد و از این چشمانداز همه را از گناه مبرا میکند. او حتی تمرد ابلیس را از تعظیم آدم و نافرمانی آدم و حوا را در نزدیک شدن به شجره و خوردن میوهی ممنوعه، اراده و مشیت خداوند میداند. حاصل چنین برداشتی این است که بگوید: هیچ کس را گناهی نیست، گناه همه خود او کرده است. و نیز دلیل آورد که: گیرم که خلق را ابلیس ضلالت کند ابلیس را به این صفت که آفرید؟
به قول حافظ:
گناه اگرچه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش و گو گناه من است
این اندیشهها و برداشتهای بسیار جسورانه که تمهیدات از آن سرشار است و عینالقضات بارها سوگند میخورد که از خواندهها نمیگوید، گاه به آنجا میرسد که بگوید: «ای عزیز، قاضی فضولی همدانی از کجا و این سخنهای اسرار از کجا؟ گوینده نمیداند که چه میگوید، شنونده چه داند که میشنود!»
این خروج از لباس بشریت تجربی که او را بارها تا مرز دیوانگی، بل خود دیوانگی که عطار آرزوی رسیدن به آن را داشت و مولوی از تجربهی سه روز آن در هر ماه سخن میگفت:
من سر هر ماه سه روز ای صنم
بیگمان باید که دیوانه شوم
هین که امروز اول سه روزه است
روز پیروز است نی پیروزه است
هر دلی کاندر غم شه میبود
دم به دم او را سر مه میبود
عینالقضات را نیز به جایی میبرد که پروای جان ندارد و بیپروا آنچه را در سُکر تجربههای روحانی در مییابد، میگوید و اسراری را که دیگران را یارای گفتن آن نبود فاش میکند: «دانم که تو را در خاطر آید گویی: محمد را ثمرهی شجرهی الهی میخوانند و به جایی دیگر شجره میخوانند، این چگونه باشد؟ اگر خواهی که شکت برخیزد نیک گوش دار، اگر چه از برای این سخن خونم بخواهند ریخت، اما دریغ ندارم و بترک خود بگویم، آنها که در بند بودند، خود زهره و یارای آن نداشتند که این اسرار گویند.» تمهیدات سراسر، سرشار از این افشای اسرار است. عینالقضات بدانچه میگوید چندان اعتقاد دارد که حتی حرفهای فتنهانگیز و خطرناکی را که بر قلم او جاری میشود برنمیگردد که خط بزند. او بیمحابا اسراری را که بارها به مخاطب متذکر میشود: تو هنوز به آنجا نرسیدهای که آن را دریابی، به قول خود به صحرا میآورد و بارها تکرار میکند: «دریغا اگرچه خونم بخواهند ریختن اما دریغ ندارم» و نیز بارها پیشبینی میکند «آنچه که گفتم رفت، دانم که عاقبت سر بر سر زبان و قلم خواهم گذاشت.»
و سرانجام او را به سبب سخنانی بسیار نازلتر از آنچه در تمهیدات آمده است بر در مدرسهای که زمانی در آن تدریس میکرد در سن سیوسه سالگی به دار میکشند.
اشاره به چند نکته از انبوه نکات و اسراری که عینالقضات در تمهیدات بدان اشاره میکند برای این بود که بگویم خانم دکتر حفیظی چه متن بینظیر و دشواری را با علم به تمام دشواریهای آن برای پایاننامهی دکتری برگزیدند. بنده با آن همت و سخت کوشی و دقت نظر که در ایشان سراغ دارم، امیدوارم متنی را که با زحمت بسیار و شایان تقدیر تصحیح کردهاند، همراه با تعلیقات مفید و فهرستهای متنوع و راهگشا، به دست چاپ بسپارند تا این اثر ارجمند که از متون بینظیر تصوف در حوزهی فکر و تجربههای روحانی و زبان و بیانی در نهایت استواری و زیبایی است؛ از گمنامی به در آید. در اینجا برای چندمین بار لازم میدانم از همهی دستاندرکاران جایزهی استاد مجتبایی که زحماتشان منجر به بهتر شدن پایاننامهها و شور و شوق و افزایش دقت دانشجویان ادبیات در قلمرو پژوهش شده است، تشکر کنم.