تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 2 بهمن 1397 کد مطلب:17417
گروه: یادداشت و مقاله

نظامی در نگاه پروفسور بورگل

یادداشت دکتر ناهید نوروزی درباره‌ی پروفسور بورگل

پروفسور یوهان کریستوف بورگل رئیس انستیتوی مطالعات اسلامی و استاد اسلام‌شناسی و نیز استاد ادبیات خاورمیانه دردانشگاه برن سوییس، در سال ۱۹۳۱ در آلمان متولد شد. در طول فعالیت دانشگاهی‌اش پژوهش‌های ادبی و مذهبی ـ عرفانی متعددی، نه تنها در زمینه‌ی فرهنگ عربی و ایرانی بلکه در حوزه‌ی فرهنگ ترکی و اردو انجام داده است. علاوه بر ترجمه‌های گوناگون از آثار کلاسیک زبان فارسی از جمله نظامی گنجوی، حافظ و مولوی، وی به ادبیات معاصر خاورمیانه نیز پرداخته است. از جمله کارهای با ارزش پروفسور بورگل منتخب قطوری است از ادبیات عرب به زبان آلمانی، با عنوان: «هزار و یک دنیا. ادبیات کلاسیک عربی از قرآن تا ابن خلدون». از میان بسیار تألیفات پروفسور بورگل در زمینه‌ی اسلام‌شناسی در این‌جا دو نمونه را یادآوری می‌‌‌کنم: «بال سیمرغ، سِحر حلال از هنرهای اسلام قرون وسطی» و «جبروت و قدرت، دین و دنیا در اسلام».

استاد بورگل بیش از سی کتاب ترجمه و تألیف و بیش از ۱۲۰ مقاله و تقریبا به همان تعداد نقد کتاب نیز نگاشته است. بیشتر از نیمی از کتاب‌های وی در زمینه‌ی ادبیات فارسی است، و فعالیتش به ویژه درباره‌ی نظامی پررنگ‌تر می‌نماید، چراکه می‌بینیم استاد سه کتاب از خمسه نظامی یعنی «اسکندرنامه» (اقبال‌نامه و شرف‌نامه)، «خسرو و شیرین» و «هفت پیکر» را به آلمانی ترجمه کرده است.

تاریخچه‌ی محققین ادبی در غرب به ما نشان می‌دهد که آن‌ها در برگزیدن شاعران و نویسندگان اصولاً با دو انتخاب کلان مواجهند: نخست اینکه نویسندگان و آثار ادبی ترجیحاً از میان ناشناخته‌ها انتخاب شوند و چه بهتر که موضوع کاملاً بکر و دست‌نخورده باشد، به‌عنوان مثال نخستین تصحیح یک اثر و یا اولین ترجمه‌ی میان تمام زبان‌ها و یا دست کم در یک زبان باشد. این اصل انتخاب آنقدر می‌تواند مهم باشد که پژوهش بر یک اثر ممکن است بر خلاف علایق و عقاید مصحح و یا مترجم صورت پذیرد و آن اثر صرفاً به عنوان یک ابژه و شیء منفعل به تحلیل و تجزیه درآید.

دوم اینکه پژوهشگر و یا مترجم، اثر را بر حسب علایق خود و یا محیط خود انتخاب کند، و به بازتاب آن میان خوانندگان و پسند آن‌ها توجه داشته باشد و حتی تحلیل و روش شناساندن یک کار هنری می‌تواند با تمرکز بر سلیقه‌های خوانندگان باشد. البته این نوع پژوهش در حوزه‌ی آکادمیکی دنیای غرب معمولاً با در نظر داشتن وجوه و متد علمی صورت می‌پذیرد یعنی کاوش بر اساس واقعیت تاریخی و درون متنی پیش می‌رود و سلیقه‌ی پژوهشگر بر صورت و محتوای واقعیِ اثر خدشه‌ای وارد نمی‌کند. این جنبه طبیعتاً برای ایرانشناسان غربی ساده‌تر است چراکه آنها از عِرق ایران دوستیِ ملی‌گرا به دورند. شاید برای همین واقع‌بین بودن آنان باشد که ایران‌شناسان غربی اصولاً در این زمینه موفق‌تر از آن دسته (نه همه) از ایران شناسان ایرانی هستند که معتقدند «هنر نزد ایرانیان است و بس» و بیشتر در پی اثبات سلیقه‌ی شخصی و عقاید خود در تلاشند. به عبارت دیگر نتیجه‌ی پژوهش خود را از پیش می‌دانند. همان‌ها که گمان دارند با بیانی «زیبا و فصیح» در تمجید بزرگان، دِین خود را نسبت به آن‌ها ادا کرده‌اند و در این منظور چه بسا بی‌آنکه چهره‌ی واقعی شخصیت ادبی مورد نظر را به درستی بشناسانند، تنها خودنمایی کرده و یا سلیقه‌ی خود را منعکس کرده‌اند.

باید اذعان داشت که حتی خدمتی که ایران‌شناسان غربی خواسته یا ناخواسته به فرهنگ ایرانی می‌کنند، برخلاف گفته‌ی جلال آل احمد (که البته در برخی موارد ممکن است مصداق داشته باشد)، می‌تواند بیشتر از خدمت «محققین ایران دوستِ» متعصب باشد، چراکه ابعاد گسترده‌تری از ویژگی‌های دنیای ادبی آن خطه را، بنا بر آنچه هست، به جهانیان بازتاب می‌دهند و از آنجا که تحقیقشان برآمده از شناخت عمیق ادبیات غربی و نقد ادبی رایج آن دیار است و نیز با نگاه تطبیقی و با ابزاری مناسب از جمله آزادی بیان و آشنایی با چندین زبان اروپایی و شرقی انجام شده، این امکان برایشان فراهم است که با زاویه‌ی دید بازتری به آثار و موضوعات بنگرند و به‌طبع ثمره‌ی کارشان می‌تواند منبعی برای پژوهش دیگران بوده و تا دیر زمان ماندگار باشد.

استاد بورگل در میان این دسته از پژوهشگران و متخصصین خاورشناس غربی قرار دارد. از میان بزرگان ادب فارسی بهترین‌ها را بر اساس ذوق و پسند خود و محیطش گلچین کرده است بدون آنکه انتخابش به شکل واقعی اثر آسیبی رسانده باشد. در پژوهش پروفسور بورگل زیبا بیان کردن مطرح نیست ـ البته منظورم این نیست که او زیبا نمی‌نویسدـ بلکه تجزیه و تحلیل مضامین و بیان مطالب ناگفته و نوین هدف به شمار می‌آید، البته با معیار قرار دادن سنت‌های ادبی و با تسلط بر فرهنگ حاکم بر دوره‌ی تاریخی مدنظر. و واقعاً هم در کارهای پروفسور بورگل همیشه با ایده‌های بکر مواجهیم و چگونگی نگرش و کندو کاو وی بر آثار و نیز ژرفا و جذابیت گفته‌هایش نه تنها برای خاورشناسان راهنمای لازم و مهمی‌ست بلکه برای عموم غربیان هم می‌تواند جالب و انگیزاننده باشد چون در عین علمی بودن کارهایش، آن سبک مکانیکی و خشک برخی تحقیقات علمی را ندارد. او مثل الساندرو باوزانی ایتالیایی از آنجا که علاوه بر آشنایی عمیق بر ادبیات غرب بر اکثریت زبان‌ها و ادبیات دنیای اسلام تسلط دارد، نگاه کلی و دوربینانه اش در زاویه‌ای تطبیقی، تحلیل‌های موشکافانه‌ی جزئیات را که از مهارت ویژه‌ی وی محسوب می‌شود، غنی‌تر ساخته است. و ناگفته پیداست که این ویژگی شاخص هر ایران شناس غربی نیست.

 

در میان شاعران فارسی زبان که استاد بورگل به آن‌ها پرداخته است نظامی جایگاه ویژه‌ای دارد و ترجمه‌ی کامل سه اثر قطور «اسکندر نامه»؛ «خسرو و شیرین» و «هفت پیکر» به آلمانی و حجم مقالات مربوطه، این را ثابت می‌کند.

علاوه بر شهرت شاعر گنجه بر الگو بودنش در برخی انواع ادبی فارسی، توجه بورگل به وی، به جنبه‌های دیگر آثار نظامی نیز مربوط می‌شود، از جمله اهمیتی که او به مسائل انسانی مثل عشق و جایگاه زنان و حقوق اجتماعی قائل است. بی‌سبب نیست که استاد او را بزرگترین شاعر منظومه‌ی عاشقانه می‌داند.

به‌عنوان نمونه استاد بورگل در بیان شرح‌حال نظامی به عنوان شاعر درباری می‌گوید که حاکم دربند به منظور پاداش برای نگارش «مخزن الاسرار»، کنیزی به نام آفاق به نظامی اهدا می‌کند ولی بر اساس حدیث پیامبر اسلام (ص) که هرچند مومنان را به داشتن بردگان منع نکرده ولی آزاد کردن آنان را تشویق می‌کرده است، نظامی در حالی‌که می‌توانسته آن دختر را به عنوان کنیزک در خانه‌اش نگه دارد، نه تنها او را به ازدواج خود در می‌آورد بلکه تا زمان مرگ وی، زنی دیگر بر نمی‌گزیند. استاد بورگل بر این تمایل نظامی به تک همسری در منظومه‌ی «خسرو و شیرین» تأکید کرده و باور دارد که شاعر آن را با استفاده از شخصیت محبوبش شیرین حتی تبلیغ و ترویج می‌کند و در این راه می‌بینیم که بر شخصیت تاریخی شیرین، که در شاهنامه با چهره‌ی دیگرش می‌شناسیم، دستکاری کرده و نوعی زن ایده‌آل ساخته و پرداخته است. استاد بورگل می‌گوید که علاقه‌ی نظامی به همسرش تا جایی ست که در «خسرو و شیرین»، شیرین به شکل آفاق در می‌آید و در پایان منظومه، آن جا که نظامی در سوگ شیرین می‌سراید درواقع وی از سوگ همسرش الهام گرفته و در عین حال به سوگ همسرش نشسته است. بنابراین جلوه‌ی انسانی شیرین در «خسرو و شیرین» که بین اروتیسم و ظرافت، و بین امیال و فضایل در نوسان است، بخشی از نگرش عمیقِ اومانیسم نظامی به شمار می‌آید که کل اثر را بر محور زن دوستی هدایت کرده است.

به گمان استاد بورگل جنبه‌ی دیگر از فضایل نظامی که از او شاعری انسان‌دوست می‌سازد نظام ضدخشونت و صلح‌دوستی است که در آثارش جریان دارد. وی در مقایسه‌ی نظامی با دیگر شاعران فارسی نظیر فردوسی، گرگانی، سعدی، امیرخسرو که در آثارشان هرازگاهی به باور بورگل رگه‌هایی از خشونت دیده می‌شود، با آوردن نمونه‌هایی نشان می‌دهد که شاعر گنجه نسبتاً چقدر ملایم و خشونت‌گریز است. پروفسور در این مقایسه مثلاً از «بوستان» مثال می‌آورد که در آن سعدی با لحن بسیار طبیعی از تجربه‌ی خود روایت می‌کند که چگونه هندویی را به چاه انداخته و کشته است. و یا اسکندرِ امیرخسرو که فیلسوفان یونانی را (به استثنای سه نفر) غرق می‌کند؛ و نمونه‌هایی نظیر این را در مولوی و فردوسی هم می‌آورد؛ در حالی که نظامی خود می‌گوید که حاضر نیست به پشه‌ای آسیب برساند، و بیهوده نیست که در این راه وی، به باور بورگل، حتی دست به اصلاح فردوسی بزرگ می‌زند، مثلاً در داستان معروف بهرام گور و آزاده. همچنین توجه نظامی به چهره‌ی زنان تا جایی پیش می‌رود که، با بهره‌گیری از آزادی عملی که نوع ادبیِ منظومه عاشقانه به او می‌دهد، از شیرینِ فردوسی که شخصیتی تاریخی ست، با حذف صحنه‌ی قتل مریم، شیرینی دیگرگونه ساخته و تلاش دارد چهره‌ی منفی را از شخصیت زن بزداید. پروفسور بورگل می‌گوید که شیرین جدای از واقعیت تاریخی‌اش، در اثر نظامی تبدیل می‌شود به یک نماد ایده آل از شایستگی و متانت و زیبایی زنانه، و نیز تصویری ازعشق جسمانی که البته در این مورد تا حدی در بند رسوم و سنت خشک جامعه‌ی آن روز نیز بوده است. بی‌سبب نیست که نظامی آگاهانه می‌خواسته با خلق شیرین چهره‌ای مقابلِ چهره‌ی ویسِ فخرالدین اسعد گرگانی بیافریند. چراکه می‌بینیم که ویسِ گرگانی، با اینکه با برادر بزرگتر رامین یعنی موبد، ازدواج کرده است، با رامین رابطه‌ی عاشقانه دارد؛ در حالی‌که شیرین درخواست‌های پافشارانه‌ی خسرو را تا پیش از ازدواجی در خورِ مقام شخصی و اجتماعیش، رد می‌کند. بدین گونه است که تعهد نظامی به مرام مذهبی و سنتی آشکار می‌شود.

 

بزرگی شخصیت ادبی نظامی درآفرینش و معماری پنج گنج و نیز در نظیره‌نویسی‌هایی که به تقلید از خمسه‌اش نوشته می‌شود، نمایان است. پروفسور بورگل برای پی بردن به جایگاه و اهمیت نظامی، بر خمسه‌نویسان دوره‌های بعدی چون امیرخسرو، خواجوی کرمانی و جامی وغیره مطالعه داشته و پس از تطبیق منظومه‌های نظامی با آثار این نظیره‌نویسان، نتیجه گرفته است که نظامی در بسیاری موارد الگوی بزرگی برای دیگران به شمار می‌رفته و هنرش در آفرینش اسطوره‌ها و تراشیدن و آرایش آنها بسیار والاتر بوده وهمچنین بینش عمیق و درونی وی بر جان و روان بخشیدن به قهرمانان داستان در حدی بوده است که دیگران هرگز نتوانستند از او پیشی بگیرند. نمونه و دلیل دیگری که استاد بورگل بر اثبات خلاقیت نظامی می‌آورد، چیرگی وی در ساختن و پرداختن شخصیت اسکندر مقدونی است، آنجا که از این پرسوناژ تاریخی و جهانی چهره‌ای ایده‌آل و آرمانی می‌سازد.

پروفسور بورگل در زمینه‌ی هنر اسلامی به ویژه مینیاتور هم کار کرده است و در کنفرانسی تحت عنوان «هنر و هنرمندان درآثار حماسی نظامی» مطالب متفاوتی تهیه کرد که همراه با نمایش مینیاتورهایی ارائه شد. جالب توجه است که نظامی حتی در علاقه پروفسور به حوزه‌ی هنر اسلامی هم نقش مهمی داشته است چراکه پروفسور بورگل در مصاحبه‌ای که چند سال پیش با بنده داشتند در این مورد گفته بودند: «بی‌شک عشقم را به هنر اسلامی به ویژه مدیون نظامی هستم» و منظورشان آن مینیاتورهایی است که صحنه‌های مشهور و بسیار زیبای منظومه‌های نظامی را در نسخه‌های خطی به تصویر آورده‌اند.

در پایان باید افزود که این توجه پروفسور بورگل به نظامی او را در سال ۲۰۰۴ به تهیه و مدیریت همایش بین‌المللی بسیار موفقی در دانشگاه کمبریج در زمینه‌ی جنبه‌های هنری و اومانیستی پنج گنج نظامی سوق داد و مدتی بعد مجموعه مقالات این همایش با عنوان «کلید گنج حکیم» به زبان انگلیسی، به کوشش وی و وان روینبکه به چاپ رسید.

دراین فرصت خجسته مایلم مراتب احترام و قدردانی خود را به آن دانشمند والامقام جهت خدمات باارزشی که در شناساندن ادبیات فارسی داشته‌اند، ابراز نمایم.

از صمیم قلب تندرستی و سعادت ایشان را از خداوند تعالی خواهانم.

 

 

 

 

 

 

 

http://www.bookcity.org/detail/17417