تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
هفتمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی عبید زاکانی به بررسی و تحلیل «تاریخ مردم ایران در آیینهی آثار عبید زاکانی» اختصاص داشت که چهارشنبه ۲۴ بهمن با سخنرانی دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
رحمانیان سخنانش را اینگونه آغاز کرد و گفت: آثار عبید زاکانی برای پژوهش در جنبههایی از تاریخ مردم ایران روزگار پس از مغولان اهمیت و ارزش ویژهای دارند. با رجوع به آثار او و بررسی روشمند شواهد و دادههای مندرج در آنها میتوان سویهها و گوشههایی از تاریخ اجتماعی ایران آن روزگار را تا حدودی از تاریکی درآورد. برای نمونه آثار عبید برای پژوهش در تاریخ اخلاقی ایران، ارزش یگانه و منحصر به فردی دارند و با رجوع به آنها میتوان تصویر روشنتری از شرایط اخلاقی جامعهی ایران روزگار پس از مغولان به دست داد. موضوع عبید و تاریخ مردم بسیار گسترده است. میتوان به حواشی تاریخ مردم ایران در آیینهی آثار عبید زاکانی پرداخت. پیامدهای یورش و چیرگی مغولان و سپس فروافتادن ایلخانان مغول و هرج و مرجها و آشفتگیهایی که به بار آمد به جهت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فکری، اخلاقی و اعتقادی بسیار مهم است.
عبیدزاکانی رهبر طنزنویسان ادبیات پارسی است
اگر مورخ از عبید زاکانی غافل شود برای شناخت و فهم آن عصر و پس از آن، کارش دچار کمبودهای جدی خواهد شد. متنهایی مثل آثار عبید زاکانی برای زمانه خود و روزگاران بعدی به کار نمیآید و آثار عبید زاکانی در حقیقت بخش مهمی از شرایط گذشته پیش از آنها را در خود بازتاب داده است. سنتها و شیوههای سبک زندگی در دوره قدیم تحولاتش قطعی بوده است. ارزش آثار ادبی از جمله عبید برای زمانه خود و پس از آن نیست و میتوان به شکل تطبیقی با سنجش دقیق و منطقی و با احتیاط مورخانه از آن بهره گرفت.
عبید زاکانی پدیده استثنایی است. ادیب و شاعر و نویسندهای که در حوزههای گوناگون ادبیات کار کرده و به لحاظ تاریخ ادبیات اثر گذاشته و به درستی رهبر طنزنویسان ادبیات پارسی محسوب میشود. آثار عبید برای تحقیق در تاریخ زندگی ایرانیان و تاریخ مردم ایران و تاریخ زندگی روزمره بسیار ارزشمند است و با نمونههایی که گفته میشود ارزش و اهمیت آن روشن میشود. از شاخصترین اثر عبید زاکانی رساله اخلاقالاشراف است. عنوان اخلاقالاشراف بامعناست همان گونه که متن نشان میدهد منظور از اشراف، اکابر و بزرگان است در برابر توده مردم و به یک معنا به شدت نگاهی اشرافستیزانه دارد و شاید بتوان گفت به گونهای نگاه دوگانه دارد: توده مردم و اشراف و بزرگان.
عبید میان تهی بودن اشرافیت را نشان میدهد
عبید بر این مساله عمد دارد و میکوشد که میانتهی بودن این بزرگی و اشرافیت را نشان دهد و به عبارت ساده و عامیانه میخواهد باد بزرگی را از سر آنها خالی کند. وی میگوید، آنها آسماننشین و بر فراز هستند و میخواهد آنها را زمینی و زمانی کند و نشان بدهد که آنها در واقعیت زندگی محقری دارند و خوار و آلوده هستند و از این نظر اهمیت کار عبید نزدیک میشود به آن چیزی که در زمینههای تجدد و مدرنیته در عصر جدید میشناسیم. کسانی که در راه عبیدشناسی گام برداشتند نیز گفتهاند اما شاید زاویه دید من خاص باشد.
نمونههای زیادی در آثار عبید داریم که اگر صرفا با رویکردهای سوژهمحور و با نیت خودآگاه دست به تفسیر بزنیم مورخ باید محتاطانه به آن بپردازد. پایه بحث من به کجا تکیه دارد و آیا این تکیهگاه محکم است یا خیر. اشرافستیزی و قهرمانستیزی در این متن است که عبید سراغ نمادهای برجسته سیاست و فرهنگ و جامعه ایرانی و اسلامی میرود و میخواهد باد آنها را خالی کند و از آسمان به زمین بیاورد و بار معنوی که در فرهنگ ما به آنها داده میزداید. در این زمینه باید به مثالی اشاره کنم که عبید با رستم قهرمان تاریخی و اسطوه ایرانیها چکار میکند و حرفهای تندی به رستم میزند و رستم را به ابتذال میکشد. همچنین محیالدین عربی که جایگاهی در تاریخ فرهنگ مسلمانان و از نظر تفکر عرفانی دارد و خود را خاتم اولیا میداند و از ولایت و نبوت تفسیرهایی بیان کرده و شخصیت مقدسی به شمار میرفته در نزد عبید چگونه مطرح میشود. همچنین از شیخ محمود شبستری و بسیاری دیگر چهها گفته و نوشته است. گویی عبید آگاهانه درباره وفا از مختار زمانه میگوید. در پایان اخلاقالاشراف به فضیلتهایی میپردازد که قدما قبول داشتند که اگر انسان صداقت داشته باشد رستگار میشود و حکومت عدالت داشته باشد بنیادهایش محکم میشود.
تدبیر عبید زاکانی برعکس سنت اندرزنویسی است
از رساله دلگشا میتوان نمونههای بسیاری آورد که به لحاظ اندیشه سیاسی بسیار بااهمیت است. سلطان محمود غزنوی در ادبیات قرون میانه ما جایگاه نمادین پیدا کرده و شاید با احتیاط بتوان گفت نمونهای از شاه آرمانی است. سیرالملوک خواجه نظامالمک به این شاه به خوبی پرداخته است. در آثار عبید زاکانی، سلطان محمود غزنوی بسیار شماتت میشود. پشت آثار عبید زاکانی پیام و اندیشه بسیار ناب نهفته است و فروکشیدن نمادهای قدرت و سیاست و بزرگان جامعه از جایگاهی که عبید میگوید به ناحق بدست آوردهاند. همچنین عبید از جایگاه خلافت در اندیشه مسلمانان میگوید. آیا عبید مثل ما میاندیشیده است؟ عبید زاکانی طبقات گوناگون بزرگان را به شکلهای مختلف در آثارش به باد انتقاد گرفته گاه بسیار تند به آنها در رساله تعریفات و رساله صدپند (بازاریان، دلالان، خطیبان، واعظان، قاضیان، سرداران و وزیران و به ویژه سردمداران دین و بزرگان تصوف و عرفان) پرداخته است.
در آثار عبید نقد نظام دادگستری آن زمان است و میتوانید این مساله را بینید که قاضیان را با الفاظ و القاب مختلف رشوهخوار و دروغگو میخواند و میگوید آنها ابایی از باطل کردن حق ندارند و شریک شیطان هستند و محکمه و درگاه قاضی را بیتالنار مینامد. از غلام بارگی و شهوترانی بزرگان بارها و بارها سخن میگوید و این مساله در تاریخ مردم بسیار بااهمیت است. پیامی که از درون آثار عبید بیرون میآید از نظر تاریخ اخلاقی مردم مهم است، واژگون شدن ارزشها اهمیت دارد کسی که میخواهد بزرگ و عزیز باشد باید دروغ بگوید و مال مردم را بخورد و خون مردم را بریزد و از تباهی ابایی نداشته باشد. عبید میگوید اگر میخواهی خوشبخت باشی بله قربانگو باش. تدبیر عبید زاکانی برعکس سنت اندرزنویسی ما است و این یکی از نوآوریهای عبید است. همچنین موارد متعددی میتوان آورد که به مناسبات خانواده و زناشویی نیز پرداخته و این مساله در تاریخ مردم فوقالعاده پراهمیت است. گویی خیانت بزرگان در آثار عبید زاکانی عادی شده است. بازتابی از واقعیت اجتماعی است و نظام خانواده دچار بحران است و به روشنی نشان داده میشود. تاریخ جنسیت در آثار عبید بسیار پراهمیت است و میتوان به شکل روشمند از آن مواد جالبی را استخراج کرد.
کسی که دغدغه تاریخ دارد باید زندگی مردم را بنویسد
من در تحقیقات تاریخ مردم، شواهدی را گردآوری کرده و تاریخ ریش را مطالعه میکنم. در دوره انقلاب ریش تاریخ سیاسی دارد و ریش و سبیل تراشیدن ماهیت سیاسی در برهههایی پیدا کرده و نوعی نماد است. در دوران قدیم تراشیدن ریش میتوانست پیامی باشد درباره هویت. در آثار عبید مساله ریش و ریشتراشی مطرح میشود و به ویژه رساله مستقلی دارد با نام ریشنامه که بسیار خواندنی است. یکی از گرفتاریها و بدبختیهایی ما که ابایی ندارم آن را بگویم این است که تاریخ ما به تاریخ شخصیتها تبدیل شده است اما باید بدانیم که مردم محور و اصل تاریخ هستند چه نقش مثبت داشتهباشند چه نقش منفی.
اگر کسی دغدغه تاریخ دارد باید زندگی مردم را بنویسد و در این زمینه شواهد بسیار اهمیت دارند. اشاره به گور و کفن و دفن نیز در آثار عبید اهمیت دارد و در آثار سعدی نیز به آن اشاره شده است و تاریخ مرگ به معنای اعم کلمه مهم است. در این نوشتههای ارزشمند میبینیم که مرگ اشراف با توده مردم متفاوت بودند و این اشارهها برای مورخ بسیار مهم است. در مقالهای استاد عبدالحسین زرینکوب به تاریخ فال و استخاره پرداخته شده است فال و استخاره عقیدتی و فرهنگی نیست بلکه تاریخ سیاسی است. عبید نیز دو اثر در این زمینه دارد یکی فالنامه بروج و دیگری فالنامه طیور و وحوش که بسیار قابل بحث است.