تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 17 فروردین 1398 کد مطلب:17775
گروه: گفت‌وگو

برای جهانی شدن، ادبیات همسایه‌ات را بشناس

گفت‌وگو با سلیم باب‌الله‌اُغلو

سلیم باب‌الله‌اُغلو، شاعر و مدیر «مرکز ترجمه‌‌ی خلاق و ارتباطات جمهوری آذربایجان» به دعوت مرکز فرهنگی شهر کتاب برای شرکت در نشست رونمایی از مجموعه شعرش به فارسی با عنوان «و تو چه می‌دانی درد یعنی چه؟» به ایران آمد. پس از نشست، درباره‌ی دو مجموعه‌‌ای که مرکز آنها درباره‌ی ادبیات معاصر ایران منتشر کرده‌ و درباره‌ی شرایط عمومی ادبیات و نشر در جمهوری آذربایجان گفت‌وگو کردیم. در این گفت‌وگو مظاهر شهامت، شاعر و نویسنده، ما را همراهی کرد.  

«خانه‌ی دوست کجاست؟» (آنتولوژی شعر مدرن ایران) عنوان کتابی است که شبکه‌ی تلویزیونی ATV باکو نشر آن را برعهده گرفته است. مجموعه‌ی دیگر ویژه‌نامه‌ی ادبیات ایران در مجله‌ی  «دنیا ادبیاتی» (ادبیات جهان) است که در ۲۰۱۶ در باکو به چاپ رسیده است.

بنابه‌گفته‌ی باب‌الله‌اُغلو، شاعران جوان جمهوری آذربایجان در حال راهیابی به عرصه‌ی اندیشه‌های جهانی در وادی ادبیات هستند. او که معتقد است ادبیات ایران و جمهوری آذربایجان از نظر تاریخی ریشه‌هایی مشترک دارند، تصریح می‌کند: هر کشور برای راهیابی به عرصه‌ی جهانی ادبیات ناگزیر است ابتدا ادبیات همسایه‌هایش را بشناسد.

.................................................

  

طبق گفته‌ی خودتان، شما در جمهوری آذربایجان سرپرستی یک نهاد فعال در زمینه‌ی ترجمه را بر عهده دارید. درباره‌ی مرکزتان توضیح دهید.

در باکو مرکزی هست با نام «مرکز ترجمه‌‌ی خلاق و ارتباطات آذربایجان» (به ترکی: آذربایجانْ بدیعی ترجمه و علاقه‌لرْ مرکزی) که من از ۲۰۱۴ سرپرستی آنجا را بر عهده دارم. این مرکز بر اساس مصوبه‌ی هیأت دولت تاسیس شده و تشکیلاتی است وابسته به اتحادیه‌ی نویسندگان جهموری آذربایجان. این مرکز ناشر چند مجله است که یکی‌ «دنیا ادبیاتی» (ادبیات جهان) که در آن به ادبیات کشورهای دیگر می‌پردازیم و دیگری مجله‌‌ی «اوُلوُ چنار» (چنار بزرگ) که ویژه‌ی ادبیات کشورهای ترکی‌زبان است. مجله‌ی «دنیا ادبیاتی» که یکی از شماره‌‌هایش ویژه‌ی ادبیات فارسی است، هر سه ماه منتشر می‌شود. من مجله‌ی «دنیا ادبیاتی» را ۲۰۰۴ تاسیس و منتشر کردم و وقتی به ریاست مرکزمان رسیدم، آن را به ارگان این مرکز تبدیل کردم. هر شماره این مجله به ادبیات یک کشور خاص اختصاص داده شده است.

تاکنون برای ادبیات کدام کشورها ویژه‌نامه منتشر کرده‌‌اید؟

روسیه، اوکراین، مولداوی، عمان، صربستان، انگلستان، ایران. در حال حاضر هم مشغول گردآوری مطالب ویژه‌نامه‌ی ادبیات داستانی کشور ترکیه هستیم. مطالب مجله‌ی «دنیا ادبیاتی» هر بار خاص یک کشور و حتی یک گونه‌ی ادبی مثل داستان کوتاه یا دراماتورژی است؛ اما در مجله‌ی «اولو چنار» آثار برگزیده‌ی کشورهای ترکی‌زبان را چاپ می‌کنیم.

شمارگان مجله‌تان چند نسخه است؟

بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نسخه، متغیر است. تاکنون با همکاری وزارت «مدنیت و توریسم» توانسته‌ایم مجله‌ها را در اختیار کتابخانه‌های عمومی زیر نظر آن وزارتخانه قرار بدهیم و در واقع پخش کنیم. آنها در هر شماره بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ نسخه مجله گرفته‌اند. علاوه بر آنها، بخشی از تیراژ در اختیار شبکه‌ی توزیع کتاب قرار می‌گیرد تا در کتابفروشی‌ها عرضه شود؛ تعدادی را هم برای هدیه دادن یا برای تبادل کتاب در نظر می‌گیریم.

در شماره‌ای که برای ادبیات ایران منتشر کرده‌اید، به معرفی آثار کدام نویسنده‌ها پرداخته‌اید؟

از صادق هدایت، جمال میرصادقی،‌ احمد محمود، ابراهیم گلستان، محمود دولت‌آبادی، امین فقیری، هوشنگ گلشیری، جلال آل‌احمد و... داستان چاپ کرده‌ایم. مقاله‌ای هم درباره‌ی نثر معاصر فارسی داریم. ما در این شماره به رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و به نقد ادبی پرداخته‌ایم.

مترجمان شما این آثار را از چه زبانی ترجمه کرده‌اند؟

همه‌ی آثار از فارسی ترجمه شده‌اند. در جمهوری آذربایجان، در دانشگاه دولتی باکو، که صد سال پیش تاسیس شده، دانشکده‌ای به اسم دانشکده‌ی شرق‌شناسی هست. شرق‌شناسان طراز اولی مثل رستم علی‌اُف پایه‌گذار این دانشکده هستند. او روی شاهنامه کار کرده و شرح‌های مهمی بر این اثر نوشته است و حتی به ریاست بخش مطالعات شرق‌شناسی کل اتحاد جماهیر شوروی هم رسیده بود. محمد مبارز علیزاده هم از شرق‌شناسان به‌نام جمهوری آذربایجان بوده است. تحصیل در دانشکده‌ی شرق‌شناسی شش سال طول می‌‌‌کشد. در این دانشکده دانشجویان علاوه بر مطالعات ایران‌شناسی، زبان فارسی را نیز می‌آموزند. پایه‌ی آموزش زبان فارسی در کشور ما همین دانشکده است. علاوه بر این در برخی دانشکده‌ها و حتی در دبیرستان‌های جمهوری آذربایجان هم زبان فارسی تدریس می‌شود. کسانی هم از کشور ما به ایران می‌آیند و اینجا در دانشگاه‌های تبریز و تهران به تحصیل می‌پردازند. کسانی هم هستند که در قم تحصیل می‌کنند. مترجمان ما از بین هر دو گروه هستند.

آثار ایرانی را بر چه اساسی برای ترجمه انتخاب کرده‌اید؟

بگذارید سوال‌تان را با سوال جواب بدهم. شما فهرست اسامی شاعران و داستان‌نویسان ایرانی را که آثارشان ترجمه شده، دیدید. آیا همه‌ی اینها اشخاص برگزیده‌ی ادبیات فارسی نیستند؟ از آشپز که نمی‌پرسند نمک غذا را چقدر ریخته‌ای! آشپز کارش را بلد است! اگر انتخاب‌های ما ضعفی دارد بگویید.

هر کسی این مجله و این کتاب را در دست بگیرد و بخواند، با شاخصه‌های ادبیات فارسی ایران آشنا خواهد شد. علاوه بر اینها ما کتاب صدای پای آبِ سهراب سپهری را ترجمه و چاپ کرده‌ایم. دو رمان از مصطفی مستور را چاپ کرده‌ایم. در حال حاضر هم مشغول تدوین دو کتاب هستیم: یکی ترجمه‌ی شعرهای شمس لنگرودی و دیگری ترجمه‌ی شعرهای گروس عبدالملکیان.

ما این روند را ادامه خواهیم داد. ریشه‌های ادبیات آذربایجان با ادبیات فارسی یکی است. این دو ادبیات منشائی واحد دارند. ادبیات آمریکای لاتین با ادبیات یک کشور شناخته نشد؛ بلکه با ادبیات مجموعه‌ی کشورهای آن منطقه شناخته شد. به باور من ما هم ما هم برای وارد شدن به عرصه‌ی جهانی اول باید ادبیات سرزمین‌های همجوارمان را بشناسیم و بعد بتوانیم وارد عرصه‌های بزرگتر شویم.

از منشاء مشترک ادبیات کلاسیک آذربایجان و ادبیات فارسی صحبت کردید. این دو امروز در دو مسیر متفاوت حرکت نمی‌کنند؟

من چنین باوری ندارم. من شعر امروز فارسی را خوانده‌ام. مثلا شعرهای رسول یونان، شهرام شیدایی، کامران رسول‌زاده، حمید ابراهیم‌پور و گروس عبدالملکیان تفاوت خاصی با شعرهای کشور ما ندارد. ما هم شعرایی داریم که مثل همین شاعران می‌نویسند.

شناخت ما از شعر جمهوری آذربایجان بیشتر به شعر دوران شوروی برمی‌گردد. در شعرهای آن دوران بعد اجتماعی و سیاسی اهمیت زیادی دارد. آیا شعر امروز از زیر سایه‌ی شعر دوران شوروی خارج شده است؟

در شعر امروز آذربایجان دست کم سی شاعر را می‌توان نام برد که به وضوح شعر جهانی را درک کرده‌اند. از طرف دیگر ما با جهانی‌شدن‌های بی‌رویه مخالفیم. من توصیه می‌کنم به آثار جدید شاعران ما توجه کنید. مثلا به شعرهای راسم قاراجا توجه کنید. او شعرهای تصویری می‌نویسد. در شعرهای او تصویر اهمیت زیادی دارد و حتی به شعرهای بی‌معنا رسیده است. او در عین حال به هجا و قافیه هم توجه دارد. در شعر ما گرایش‌ها بسیاری بوده است. همیشه افراد پیشگام ظهور می‌کنند و پیشنهادهایی می‌دهند و در پس آنها ده‌ها نفر به حرکت درمی‌آیند که از این بین دو سه نفر آثار موفقی ارائه می‌کنند و کار الباقی در حد تقلید باقی می‌ماند.

ما شنیده‌ایم که در باکو شعرا بسیارند و کتاب‌های شعر مخاطبان زیادی دارد...

ما هم عین همین نکته را درباره‌ی ایران شنیده‌ایم. هم ما و هم شما شعرمحور یا شعرمرکزی هستیم. در پنجاه سال پیش، هم در کشور شما و هم در کشور ما مردم با شعر میانه‌ی زیادی داشتند و آدم‌ها با شعر حرف می‌زدند. امروز شرایط تغییر کرده است. ما هم شعرایی داریم که فروش زیادی دارند، اما نه در حدی که بشود اغراق کرد. اگر یک کتاب شعر بتواند ۵۰۰ نسخه بفروشد، می‌توان گفت کتاب موفقی است.

در ایران کتاب‌های ترجمه‌ی شعر فروش خوبی دارند و حتی در کل می‌توان گفت فروش بهتری در قیاس با شعر معاصر فارسی دارند.

در لباس هم همین است. کت‌های تولید ایتالیا هم فروش بهتری دارند. یکی از علت‌ها می‌تواند این باشد که به گمان ما جنس خارجی همیشه بهتر است. اما من به هر حال با این نگاه مخالفم. همین شعرهای مظاهر شهامت را در نظر بگیرید. اگر شعرهایش خوب دیده نمی‌شود، مشکل را باید در قدرت ناشرانش جست. من علیه جهانی‌شدن تصنعی هستم. از طرف دیگر سرنوشت ما را سرنوشت کشورمان رقم می‌زند. تولستوی نویسنده‌ی بزرگی است، اما گفته می‌شود این سرنیزه سپاه روسیه بود که تولستوی را جهانی کرد. این حرف بی‌وجه نیست. شما زندگی چسلاو میلوش را هم بخوانید همین نکته‌ها را خواهید دید. میلوش تا به آمریکا نرفت، شعر لهستان جهانی نشد.

نسبت دولت را با ادبیات در جمهوری آذربایجان چطور ارزیابی می‌کنید؟

من خودم دیگر بیشتر با سرمایه‌ی خصوصی کار می‌کنم. جوان‌ها اغلب با سرمایه‌ی خصوصی کار می‌کنند. دولت‌ها در همه جا ویژگی‌های مشترکی دارند. چرا دولت‌ها در زمینه‌ی ورزش سرمایه‌گذاری می‌کنند؟ چون پولی که در ورزش صرف می‌شود، نه به صورت پول که به صورت افتخار و غرور در زمان کوتاهی به دولت بازمی‌گردد. ورزشکار مدال می‌آورد و پرچم کشور بالا می‌رود و دولت‌ها همین را می‌خواهند. دولت‌ها دنبال کارهای زودبازده هستند.

 

 

 

 

http://www.bookcity.org/detail/17775