تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایرانشهر
نویسنده: محمدحسن شهسواری
ناشر:شهرستان ادب
قیمت: ۳۸۰۰۰۰ ریال
من خودم جزء آن دسته از کتابخوانها هستم که از رمانهای جنگی لذت میبرند. اصلاً میگردند ببینند رمان جدیدی با این موضوع نوشته شده است یا خیر. تجربهی چهارسالهی کتابفروش بودنم نشانم داده که بیشتر آدمها اینطور نیستند. بیشتر داستانهای عاشقانه میپسندند و اگر سطح بالاتر یا پیچیدگی داستانی بیشتری بخواهند رمانهای اجتماعی و یا معمایی را دوست دارند.
من منتظر این رمان بودم چون میدانستم در مورد جنگ است. و شنیده بودم چندسال در موردش تحقیق شده است و درابتدای کتاب نیز آمده است: «از مستندات تاریخی فراوان و خاطرات مکتوب وشفاهی افراد بسیاری استفاده شده است.» جنگی مثل جنگ ایران و عراق که موقع تمام شدنش من فقط دو سال داشتم. طبیعتاً مثل خیلی از متولدین دههی ۵۰ تجربهای در موردش ندارم. فقط اثراتش را دیدم. دیوارهای خرمشهر. خرمشهر ویران شده که میگویند هیچوقت آبادانی گذشته را بهدست نیاورد و آدمها را دیدم. آدمهایی با چهرههای نامعمول؛ نتیجهی برخورد ترکش با بدن آنها و حتی رفتارها و عصبیتهای نامعمولتر در اثر حملات هوایی و بمبها و هزار نوع آلودگی شیمیایی و صوتی که جنگ با زندگی فردی آدمها میکندو تو را چیزی میکند که نیستی و نمیخواستی که باشی.
من با تمام این پیشزمینهها به سراغ کتاب رفتم و انتظار داشتم رمان خوبی بخوانم ودر همان بیست صفحهی اول متوجه شدم کتاب بینظیری ست. کتاب دارد جنگ را از درون زندگی شخصی آدمها روایت میکند. آدمهایی که به دنبال مسائل دیگری بودند و اصلاً سودای جنگ نداشتند اما پیش آمد و شد و آنها در موقعیتی قرار گرفتند که فکرش را نمیکردند.
این کتاب گویا قرار است تا جلد ده ادامه داشته باشد و تاکنون جلد اول آن چاپ شده است. نویسنده داستان را از سه زاویهی مختلف تعریف میکند. از طرف خانوادهای که اصالتشان به همرزمان رضاخان میرسید، از طرف خانوادهای عرب با درگیریهای عشیرهای، از طرف خانوادهای دیگر مقیم تهران که دو شخصیت اصلی آن یعنی جمشید و حسین، نظامی هستند. همین جا باید این را بگویم که تا اینجای داستان حسین شخصیت محبوبم است. جلد اول کتاب بیستوهفت شخصیت اصلی دارد که در جدول آخر کتاب به اختصار توضیح داده شده است.
بخش اول ماجرای سهراب و زهراست. سهراب و زهرا سر یک شرطبندی تیراندازی با هم آشنا میشوند که خود قصهای مفصل دارد. سهراب دورهی تکاوری را میگذراند و زهرا پرستار است. ماجرای این فصل قصهی یک مهمانیست که در آن چندین نفر دارند فوتبال میبینند و میان بحثهایشان از انقلابی که به وقوع پیوسته و آمار مرگ و میر و چگونگی انجامش حرف میزنند.
بخش دوم کتاب ماجرای حسیب و زیبا زندیهست. زیبا یک دختر شیرازیست و حسیب پسری عرب از اهواز است. هر کدام خانوادهای متفاوت دارند و ماجراهایی خواندنی.
بخش سوم کتاب ماجرای حسین و جمشید است. دو دوستی که در دوران دبیرستان طی یک درگیری خیابانی با هم آشنا شدند. حسین خانوادهای مذهبی دارد و جمشید خانوادهای وطندوست. همین دو خصیصه یکی از بهترین درگیریهای آن دو در دوران سربازیشان را شکل میدهد و حسین را بر سر یک انتخاب بسیار مهم در زندگیاش قرار میدهد.
ماجرای فصل آخر جایی به پایان میرسد که اولین گلوله از طرف عراق به طرف مرز ایران شلیک میشود.
در کتاب اول ما با شخصیتها و گذشتهشان آشنا میشویم و آنها را تا ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ دنبال میکنیم. ماجرای جنگ از کتاب بعدی آغاز میشود. بیصبرانه منتظر جلد بعدی کتاب هستم. کتاب ایرانشهر از جمله کتابهای ایرانیست که حتماً پیشنهاد میکنم بخوانیدش و لذت ببرید. چرا که آنقدر وقایع هیجانانگیز درداستان اتفاق میافتد و آنقدر شخصیتها واقعی به تصویر کشیده شدهاند که فرصت زمین گذاشتنش را به شما نمیدهد.