تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 16 مهر 1398 کد مطلب:18885
گروه: درس‌گفتارها

شمس تفسیرگرا نیست، حکایت‌محور است

گزارش درس‌گفتار «آیینه‌های روبه‌رو، حدیث برهان‌الدین و شمس،

دومین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی شمس تبریزی به «آیینه‌های روبه‌رو، حدیث برهان‌الدین و شمس» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر مریم مشرف، عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی و عرفان‌پژوه چهارشنبه دهم مهر در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.

مشرف سخنانش را این‌گونه آغاز کرد و گفت: برهان‌الدین محقق ترمذی، لالای مولانا و نخستین مربی او بود و شمس‌الدین آخرین مربی وی. برهان‌الدین یکی از وارستگان قرن هفتم است که از جزییات سرگذشت او خاصه سال‌های جوانی‌اش اطلاع چندانی نداریم، اما حضور معنوی او در زندگی روحانی مولانا، او را در شمار نامداران تصوف آورده است. با این‌که حضور شمس در قونیه بعد رفتن برهان‌الدین بود، ردپای اندیشه‌های برهان در فضای فکری قونیه موج می‌زد. آیا می‌توان اثری از گرمای نفس جادویی برهان‌الدین را در کلام شمس یافت؟ این همنوایی مرموز چگونه اتفاق افتاده است؟

ویژگی مقاله‌های صوفیه و تفاوت آن با روزگار کنونی

مقاله‌های صوفیه با مقاله‌های امروزی تفاوت دارد و در گذشته بیشتر جلسات شفاهی بوده است و بر اساس خطبه‌هایی است که در قالب چند طبقه اجتماعی تقسیم می‌شدند که بالاترین طبقات خطیب نام داشته است و یک نوع ایدئولوژی و بار سیاسی حکومت را بر عهده داشته است، خطیب باید مورد تأیید حکومت بود. همچنین می‌توان آن را بلاغت منبری نامید در کنار آن بلاغت دوستانه هم وجود داشته که این جلسات دوستانه را مجلس می‌گفتند.

دیگر ویژگی مقاله‌های صوفیه این است که غالباً شفاهی هستند متونی که از مجالس مولانا مانده و همچنین فیه ما فیه بهاءالولد شفاهی هستند. از مجلس‌گویانی که در حلقه صوفیه بودند تعدادی از عارفان هستند که در عین عارف بودن مجلس‌گو نیز بوده‌اند مثل احمد غزالی. از همین حلقه چهار چهره نزدیک به مولانا را داریم که مجلس‌گو هستند: بهاءالولد پدر مولانا که از او مواعظ برجای مانده است که گاه چنان رنگ شخصی می‌گیرد که احساس می‌کنیم با یادداشت‌های خود او درهم‌آمیخته است. این مجالس چاپ شده است.

مجلس‌گوی دیگر برهان‌الدین محقق ترمذی است که اولین مربی مولاناست و مجالس او را شاگردانش یادداشت کرده‌اند، کتابچه باریکی است که آن هم چاپ شده است. خود مولانا مجلس‌گوی بسیار قهاری است که در مجالس سبک مدون‌تری دارد و در فیه ما فیه مجلس‌هایش را مدون کرده و برای ما به یادگار گذاشته است. در این حلقه شمس تبریزی است که در ایامی که در قونیه بوده مجلس گفته است. نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که چون این مجالس برآمده از محیط وعظ است ریشه در ادبیات تعلیمی و دینی دارد. در این مجالس از عشق و غزل و یا از توصیفات طبیعی صحبت نمی‌شود بلکه نصیحت‌گویی و منظور بهبود روابط اجتماعی است و بهترین شاعری که به آن توجه داشته سنایی است که در بستر زهد شعرش بالیده است.

در تمام صفحات مقالات برهان‌الدین نفوذ عجیب فکر سنایی وجود دارد. ویژگی این مجلس‌ها به این سادگی است. چون صوفی‌ها در کنار علما مجلس می‌گفتند و آن‌ها بر این باور بودند که علما باید در مسائل دینی و تفسیر قرآن سخن بگویند و آن‌ها به صوفیه اعتراض می‌کنند که به چه مناسبت جایی که سخن دین است سخن از شعر نیز می‌آید و خدا در قالب معشوق توصیف می‌شود. این اعتراضات پردامنه شد و امام محمد غزالی گفت اگر گفتن یک شعر عاشقانه‌ای بتواند روحیه خداجویی را تقویت کند ایرادی ندارد.

برهان‌الدین و نفوذ فکری که در مولانا داشت

برهان‌الدین محقق‌الدین ترمذی در قونیه لالا و مربی مولانا بود. مولانا با راهنمایی برهان‌الدین به عرفان تخصصی وارد شد. بسیاری بر این باورند که مولانا با شمس عارف شده است در صورتی که این‌گونه نیست. از تاثیرات عمیق برهان‌الدین در زندگی مولانا که در نوع رابطه مولانا شمس اثر داشته تکیه بسیار شدید برهان‌الدین بر لزوم شیخ است.

برهان‌الدین می‌گوید درخت طوبی دل شیخ است و در سایه درخت طوبی بنشین. همه جا در معارف برهان‌الدین تکیه بر این نکته است که حتما باید شیخ داشته باشی. تکیه بسیار شدید برهان‌الدین و نفوذ فکری که در مولانا داشت باعث شد که مولانا راهی قونیه و سوریه بشود و محضر تعدادی از علما را درک کند و با تعدادی از عرفای بزرگ آشنا شود اما هنوز به آن پختگی و سوختگی عرفانی نرسیده بود. آیا این تأثیر روحانی را شمس بر همه کس داشت، قطعاً نه. وجود مولانا بود که این استعداد را داشت که یکی از آن داشتن شیخ بود و آن هم تعلیم برهان‌الدین بود.

در آثار شمس تفسیر عرفانی قرآن نمی‌بینیم

یکی ازمواردی که در بهاءالولد، برهان‌الدین و مولانا می‌بینیم تکیه بر تفسیرعرفانی قرآن است. کافی است مقالات شمس را ورق بزنید و ببینید که شمس این‌گونه نیست. تفسیر قرآن سنتی است برای خاندان مولانا که برداشت‌های ذوقی از قرآن دارند و تکیه بر تفسیر عرفانی از قرآن در آن‌ها هست. درخت در نظر برهان‌الدین همه جا شیخ است که می‌گوید رطب‌ها را از کلام شیخ بچین. همچنین شمس اگر تفسیرگرا نیست حکایت‌محور است.

به عقیده من امتیاز اصلی در بلاغت شمس و در مقالاتش این است که از حکایت‌ها به خوبی استفاده می‌کند. برهان‌الدین حکایت‌گرا نیست و بهاءالولد بیشتر جریان سیال ذهن است و بلاغت وی این تداعی‌هاست که مولانا این سیستم تداعی را از پدرش آموخته و در شمس این تداعی‌ها نیست و بلاغت شمس حکایت‌محور است.

برخی کلمات برهان‌الدین در مقالات شمس آمده

شمس کلام معروفی دارد و می‌گوید: آن کاتب سه خط نوشتی، یکی خود خواندی و لاغیر، یکی خود خواندی و غیر، یکی نه خود خواندی و نه غیر. یعنی آن کاتب اول طوری نوشته بود که خودش می‌فهمید و مردم هم می‌فهمیدند. این همان بلاغت اصلی مقاله‌نویسی است. مقاله‌نویس باید طوری بگوید که هم خودش متوجه شود چه می‌گوید و هم مردم آن را بدانند. ما در سرتاسر مجالس سبعه و فیه ما فیه یک جمله نمی‌بینیم که گنگ باشد. اگر زمینه‌های تاریخی آن را بدانیم گنگی شاعرانه و سورئالیستی ندارد زیرا خطی نوشته که خود می‌داند و دیگران نیز آن را می‌دانند. گه‌گاه صحبت‌هایی از بزرگان می‌شنویم که خودشان می‌دانند اما برای ما درک آن مشکل است. این نوع از بلاغت مخاطب‌محور نیست و مخاطبان از آن سردرنمی‌آورند. با همه‌ی زیبایی و شاعرانگی در مقالات کمتر از این شیوه استفاده می‌شود. اما شمس چه می‌کند؟ شمس هیچ وقت به بعد دوم و سوم نزدیک نمی‌شود. شمس در قلمرو اول است که خودش بداند چه گفته و مردم نیز آن را درک کنند. گهگاه نکته‌ای می‌گوید که خودش می‌داند و ما نمی‌توانیم آن را بفهمیم. شمس سعی می‌کند از قلمرو ناگفتنی‌ها فاصله بگیرد و خود می‌گوید عرصه سخن فراخ است معنا تنگ می‌آید. تعلیم و گفتن و بحث فایده‌ای ندارد و می‌گوید من مرد مقالات نیستم و مقاله‌نویس نبودم و این‌ها را شاگردان من نوشته‌اند. تنها کسی که هر سه قطب را با هم توانسته بازی کند و با مردم عوام صحبت کند و آن‌ها بفهمند مولانا است. اگر خواسته مطلبی را بگوید که مخصوص خودش باشد که خواص بفهمند توانسته است و مواردی هست که من نه خودم فهمیدم و نه دیگران فهمیدند. در عرصه خط سوم شمس نتوانست آن را به رشته تحریر بکشد اما مولانا در این زمینه در اشعار و غزلیاتش موفق شد.

 

http://www.bookcity.org/detail/18885