تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 21 آبان 1398 کد مطلب:19049
گروه: یادداشت و مقاله

سلبریتی‌ستیزی و «نقد رادیکال»

در زمانه ما تنها سیاستمداران و هنرمندان و ورزشکاران و اندیشمندان و سایر کسانی که در کار و حرفه خود به دلایل گوناگون سرآمد شده‌اند، نیستند که می‌توانند «سلبریتی» شوند، بلکه اصولاً سلبریتی‌بودن و شدن، خود به یک اشتغال جدید بدل شده.

اعتماد: شهرت، مثل ثروت و قدرت و... یکی از مطلوب‌های اجتماعی است و عموم انسان‌ها کم و بیش به آن گرایش دارند. شهرت‌طلبی در صورت افراطی آن اما یکی از رذایل مذموم و ناپسند اخلاقی است. در طول تاریخ هم همیشه انسان‌هایی حضور دارند که در میان شمار وسیعی از آدم‌ها شهره و نام‌آور و معروفند. از قضا گروهی از این افراد از این شهرت استفاده یا سوءاستفاده می‌کنند. باز همیشه هم بوده و هستند کسانی که مشاهیر خیرخواه و دیگردوست را ستوده‌اند و به نقد اخلاقی نامدارانی پرداخته‌اند که به طریق ناصواب، از نام خود نان در می‌آورند.

«سلبریتی»های روزگار ما، همین آدم معروف‌های شناخته شده هستند که هر یک به نحوی از انحاء از شهرتی که دارند، بهره‌مند می‌شوند، منتها با این تفاوت قابل توجه که جهان ما نه فقط به واسطه گسترش ارتباطات و رسانه‌ها بسیار بزرگ‌تر و پیچیده‌تر شده و نام‌آوری و شهره شدن ابعادی بسیار متنوع یافته، بلکه اساساً شهرت یکی از اصلی‌ترین موتورهای محرکه و در عین حال محصولات نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ارتباطاتی جدید است. در زمانه ما تنها سیاستمداران و هنرمندان و ورزشکاران و اندیشمندان و سایر کسانی که در کار و حرفه خود به دلایل گوناگون سرآمد شده‌اند، نیستند که می‌توانند «سلبریتی» شوند، بلکه اصولاً سلبریتی‌بودن و شدن، خود به یک اشتغال جدید بدل شده. بر این اساس، ناگزیر است که نقد سلبریتی‌ها، از نقد فرصت‌طلبی و سوءاستفاده تعدادی آدم مشهور از موقعیتی که دارند، چنانکه در گذشته در نقد اخلاقی مشاهیر رایج بود، فراتر رود و به نقد وضعیتی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بدل شود که برای حفظ و تثبیت و فراگیر کردن خود، ناچار از سلبریتی‌سازی و سلبریتی‌پروری است و به برساختن آنها نیاز دارد. روشن است چنین نقدی که اساس مناسبات قدرت و جامعه را نشانه می‌گیرد، با قضاوت اخلاقی فلان آقازاده و بازیگر و بیسار خواننده و بازیکن متفاوت است، اگرچه نافی آنها نیست. یعنی کماکان ممکن است کسانی پیدا شوند که خود را مدعی‌العموم و نماینده وجدان جمعی بدانند و به نقد اخلاقی کردار و گفتار سلبریتی‌هایی خاص و مشخص بپردازند که به عقیده این منتقدان، از شهرت‌شان سوءاستفاده می‌کنند و دروغ می‌گویند و ریا می‌ورزند و ... به ویژه در صورتی که این سلبریتی‌ها، نام خود را وامدار اموال عمومی کرده باشند. البته روشن است که این دسته از منتقدان باید بتوانند داعیه‌های خود در نقد اخلاقی آن سلبریتی‌های مشخص را با مدارک و اسناد محکمه ثابت کنند و صرفاً به هیاهو و بلاغت (رتوریک) پناه نبرند، چراکه نقد اخلاقی آنها متوجه افرادی حقیقی است و شخصیت و کردار مشخص فرد یا افرادی را نشان رفته‌اند. فعلاً از این بحث در می‌گذریم که آیا اصولاً افراد حق دارند پلیس اخلاقی دیگران باشند یا خیر. اما نقد گونه نخست، یعنی نقد مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برسازنده سلبریتی‌ها به نحو عام هم پدیده تازه‌ای نیست. همواره بوده و هستند منتقدان و پژوهشگران علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی که شرایط پیشینی امکان‌پذیر شدن سلبریتی‌ها را نقادی کرده‌اند. از قضا به واسطه همین مباحث روشنگر و ارزشمند است که تقریباً عموم اهل فکر تا حدودی متوجه شرایط امکان و کارکردها و پیامدهای پدیده سلبریتی شده‌اند. یعنی دیگر اکثریت اهالی فرهنگ می‌دانند که نقد شخصی سلبریتی‌ها و کنار زدن این یا آن سلبریتی، بدون تغییر رادیکال راه چاره نیست. در نتیجه در شرایط موجود و در غیاب امکان دگرگونی اساسی، باید به دنبال ظرفیت‌ها و استعدادهای این پدیده برای بهبود وضعیت عمومی گشت. در چنین شرایطی است که نقد شخصی و اخلاقی سلبریتی‌ها به ادعای نمایندگی از سوی وجدان عمومی، بیش از آنکه نشان‌دهنده نقد رادیکال و به اصطلاح رهایی‌بخش باشد، در نهایت به همسویی و همراهی و همصدایی با جریان‌های تجددستیز منجر می‌شود؛ گروه‌های قدرت‌طلب و ذی‌نفوذی که از استعدادهای حداقلی سلبریتی‌ها در شکل‌دهی به جامعه مدنی بیم دارند و پس و پشت نقد سرمایه‌داری و مظاهرش به تضعیف جامعه و تثبیت و تشدید قدرت خودشان می‌اندیشند. گواه روشن این سخن نیز بی‌خطر بودن به اصطلاح نقدهای رادیکال شخصیت و کردار فردی این یا آن سلبریتی است که از سوی کسانی بیان می‌شود که خود دست کمی از سلبریتی ندارند و اتفاقاً «نقد رادیکال» و «رهایی‌بخش» شان در فضا و با «رتوریکی» بیان می‌شود که خود برسازنده سلبریتی‌هاست.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/19049