تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
کسانی که مهدی فیروزان، مدیر عامل شهر کتاب، را از نزدیک میشناسند با روحیهی مدارا و مماشات او کاملا آشنا هستند. او فردی است که همواره از هر گونه ستیهندگی و جنجالی میپرهیزد و سعی میکند همواره از بین دو طیف مدار، جانب میانه را بگیرد. برای همین هم در اغلب جناحهای فکری و نظری طرفداران خاص خود را دارد. با این اوصاف وقتی او از خلف وعدهی وزرات راه و شهرسازی دلگیر میشود و درخواست مصاحبهای مطبوعاتی دارد، به نظر میآید حتما ماجرایی پیش آمده که شنیدنش از زبان خود او خالی از لطف نیست و راه هر گونه گمانهزنی و شائبهای را میبندد. متنی که در ذیل میآید، روایت مهدی فیروزان از اتفاقاتی است که شهر کتاب در این دو سال تجربه کرده است:
شما میدانید که سیاست بنیادین شهر کتاب پرهیز از غوغاسالاری و برانگیختن احساسات مردم است حتی در بازاریابی و تبلیغات هم ما از سر و صدا و موجهای موقت رسانهای خودداری میکنیم. اما زیرمجموعهی وزیر راه و شهرسازی چنان از همراهی و سکوت شهر کتاب سوء استفاده کردهاند که مجبور به واکنش شدهام.
نمی شنوند و یا گاهی احساس میکنم مقامات دولتی نسبت به برخی مسائل کرختی و بیعملی مضاعفی را در پی گرفتهاند و هیچ تمنا، تذکر و نقدی را برنمیتابند که نمونهاش واکنش وزارت راه و شهرسازی و بازآفرینی و بهسازی بافتهای فرسوده در مقابل شهر کتاب است. احساس میکنم از مجموعه ده تا پانزده مدیر ارشدی که ما در این تعاملات با وزارتخانه شناختهایم غیر از دو یا سه تن از مدیران، دیگران نه تنها گرهگشایی از مشکلات را در دستور کار ندارند که مصمماند عامدانه گرههایی هم ایجاد کنند.
در خدمتگزاری شهر کتاب به فرهنگ ایران اسلامی به مردم هیچ شکی نیست. شهر کتاب مؤسسهای غیرانتفاعی و عامالمنفعه است که در تمام ادوار حضورش در فرهنگ این مملکت کوشیده است ثمربخش و اثرگذار حرکت کند اما شیوهی برخورد وزارت مذکور و نهادهای متبوعش با شهر کتاب سزاوار این همه سال خدمتگزاری صادقانه نیست.
دو سال تعلل در تصمیمگیری، عدم پاسخگویی، گرهافکنی به جای گرهگشایی و نخوت متصدیان امر سبب شد که به گفتهی حافظ پایاب شکیبایی از دست رفته تلقی شود و این متن مجملی باشد از حدیث مفصل شهر کتاب با وزارت مذکور.