تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
اعتماد: در یکی از مقدمههای کتاب تازه منتشرشده «دیگر دوستی مؤثر» نوشته پیتر سینگر با ترجمه آرمین نیاکان (تهران، نشر نی، ۱۳۹۸)، به قلم استاد مصطفی ملکیان ذیل عنوان «مبانی نظری دیگردوستی مؤثر» در بند دوازدهم چنین میخوانیم. «تا زمانی که هنوز همه نیازهای فیزیولوژیک و زیستی همه آدمان برآورده نشدهاند، سلامت فردی و امنیت اجتماعی تأمین نشدهاند، فقر مادی و اقتصادی هست، امنیت اقتصادی نیست، حقوق بشر پایمال میشود، حقوق مدنی رعایت نمیشود، بیسوادی ریشهکن نشده است، حیوانات در معرض آزار و آسیبند و محیط زیست در خطر آلودگی و نابودی است، صرف پولهایی که میتوانند به کار دفع و رفع این مشکلات بیایند در راه هنر و پرداختن به عنصر زیبایی جواز اخلاقی ندارد.» (ص ۱۳)
آنطورکه از سیاق و زمینه متن بر میآید، این جملات یکی از مبانی نظری شانزدهگانه بحث نسبتاً جدید دیگردوستی مؤثر در فلسفه اخلاق است و در نتیجه فهم آن اولاً باید در همنشینی با سایر بندها (مبانی) و ثانیاً در بستر بحث دیگردوستی مؤثر صورت بگیرد. اما اگر این بند را مجزا از این سیاق در نظر بگیریم، با دشواریهایی چند مواجه میشویم. اولاً با دقت در این جملات درمییابیم که صرف پول در راه هنر و پرداختن به زیبایی را منوط به شرایطی بسیار سفت و سخت کرده است؛ شروطی که اگر نگوییم تحقق آنها محال است، دست کم میتوانیم اذعان کنیم که دستیابی حداقلی به آنها با توجه به مجموعه شرایط جهان به این زودی امکانپذیر نمیشود و در نتیجه با دستور تعلیق نامعلوم پرداختن به هنر و زیبایی مواجه میشویم. به تعبیر سادهتر، خلاصه این بند آن است که از منظر دیگردوستی مؤثر، علیالحساب باید کل فعالیتهای هنری را تعطیل کرد.
اما مشکل اساسیتر دیدگاه طرحشده در این جملات، درک سادهانگارانه از هنر و مقوله زیبایی است. در این متن بهطور ضمنی پرداختن به هنر و زیبایی اموری تفننی در نظر گرفته شدهاند که میتوان بلکه از منظر دیگردوستی مؤثر به لحاظ اخلاقی بایسته است، صرف هزینه برای آنها را متوقف به اموری ضروریتر کرد. در این جملات به شکل مضمر، هنروری و خلق زیبایی، در حد سرگرمی و تفریح تنزل یافتهاند و آثار هنری زیبا به عنوان تزییناتی ناضرور و تجملاتی فرو کاسته شدهاند؛ به عبارت دیگر در این متن، به همه تعاریف فراوان و پیچیدهای که از امر هنری و عنصر زیبایی در طول تاریخ تاملات بشری راجع به هنر و امر زیبا صورت گرفته، بیاعتنایی شده و آنها را در حد سرگرمیهایی از سر شکم سیری تقلیل داده است.
همچنین در متن مذکور، هنر به عنوان امری مجزا و گسسته از ضروریات زندگی بشری اعم از نیازهای زیستی و سلامت فردی و امنیت جمعی و حقوق بشر و حقوق مدنی و ... در نظر گرفته شده، حال آنکه آشکار است گذشته از کمکهای انکارناپذیر هنر و هنرمندان برای رفع این مشکلات، اساساً هنر و امر زیبا اموری منفصل از این مشکلات و مصائب نیستند و اتفاقاً بسیاری از نیازهای ضروری و قطعی بشری از خلل آثار هنری و به وسیله آنها بیان میشوند. هنرمندان بدون اینکه بخواهیم کار آنها را به شکل ابزاری در نظر بگیریم، آگاهانه یا ناآگاهانه در آثار خود وضعیت هستی بشری را به «زیباترین» شکل بیان میکنند. بگذریم که اصولاً اثر هنری، صورتی ناب و «زیبا» از آشکارگی هستی و حقیقت است.
در روزهای اخیر خبر درگذشت دردناک دو کولبر نوجوان عموم جامعه را دچار اندوه ساخت؛ واقعهای که برخی تلاش کردند مشابهتسازی تصاویری از آن با برخی آثار هنری مشهور پیدا کنند. احتمالاً کسانی که چنین شباهتهایی را برجسته کردند، قصد و نیتی خیر در جهت تحریک احساسات جامعه داشتهاند. اما فراسوی این اقدامات خیر، این کار هنرمند است که بیانی اصیل (و نه رونوشت) و از آنِ خود از این واقعه هولناک را به صورتی موسیقایی یا دیداری یا بلاغی یا.... بیابد و خلق کند. شک نیست که بیان هنری این رویداد تراژیک و سوگناک، آنطورکه وضعیت اسفانگیز همه فرهادها و آزادها را برای جهانیان آشکار سازد، به اندازه تلاش برای رفع نیازهایی که منجر به کولبری میشود، ضروری است، اگر مهمتر نباشد. چرا که حتی اگر فرض کنیم در نتیجه تأمین همه هزینههای اقتصادی و اجتماعی، دیگر کسی کولبری نمیکند، باز نباید فرهاد و آزاد و صدها کولبر دیگری را که روزی روزگاری برای امرار معاش، جانشان را در کوهها و کورهراههای کردستان از دست دادند، فراموش کرد و این تنها هنر و امر زیباست که به قطعیترین شکل ممکن، این جاودانگی را ممکن میسازد.