تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
«بلند شو قهرمان» روایت زندگی قهرمان یوسفی است، کارمند پستخانهای که به توصیه دوست پزشکش، از نوشتن درباره خودش بهمنزله یک روش درمانی استفاده میکند تا از خوابهای هذیانی رها شود. کتاب قالب روزنوشت دارد و از ۴۷ فصل تشکیلشده که در فصلی قهرمان به بازگویی حالاتش میپردازد تا در فصل بعد توصیهای از جانب دکتر معالجش بشنود و مخاطب در جریان زندگانی عجیب قهرمان یوسفی قرار گیرد. مطالب، با تصاویر و نقاشیهای مضحکی همراه شده که با توضیحات مضحکتر بر طنز فصلبندی عجیب و متن عجیبتر نامهها افزوده است. مثلاً قهرمان در فصلی با خطوط ابتدایی بهرسم آدرس دقیق مطب دکتر برای خوانندگان محترمی که احیاناً دچار جنزدگی هستند میپردازد و در فصل دیگری با رسم چهره مرموز رادیو در روزگار جوانی نگاهش را در مورد سلطه رسانه انعکاس میدهد و گاهی با منتسب کردن تابلوی لبخند مونالیزا و پوستر فیلم گنج قارون به خودش با کلمات اغراقشده، طنزی شیرین میآفریند!
کتاب ویژگیهای آثار پستمدرن را دارد و درعینحال برخوردار از ارزشهای طنز است. جوانمرد سابقه طنزنویسی دارد و آشنایی عمیق او با این بخش از ادبیات باعث شده که عناصر طنز در نوشتهاش عمق یابد و در ساختار، عبارات و موقعیت شخصیتهای اثر ظاهر شود و کتاب را به یک اثر طنز پستمدرن تبدیل کند. عناصری که سبب میشود اثر قالب پستمدرن پیدا کند اینهاست: راوی (قهرمان یوسفی) روانپریش است و وقتی روایت از زبان او بیان میشود مرز میان توهم و واقعیت را میشکند، فرم اثر نامتعارف و بدیع است، نویسنده فرم را با طنزی شیرین به بازی میگیرد و این بازی را به فصلبندی کتاب نیز میکشاند؛ فصلهایی که گاه در یک جمله مثل: آقای دکتر اجازه هست ادامه دهم و یا: ببخشید پریدم وسط حرفتان خلاصه میشود و گاهی نیز به خاطر کشمکش میان بیمار و پزشک مخدوش میشود، مثلاً بالای فصلی از کتاب نوشته: فصل بیست و نهم (یا هر شماره کوفتی دیگر!). شخصیتهای واقعی (از دنیای ورزش) در اثر حضور دارند، شخصیتهای اثر درروند نوشتن داستان دخالت میکنند، اثر، نگاه استعاری و نمادین دارد که این امر حتی در نامگذاریها هم متجلی است، اثر چندصدایی است، فراتخیلی است، پایان باز دارد و در انتها با این عبارات پایان میپذیرد: داستانی که هیچوقت تمام نمیشود. چراکه مثل همه داستانهای پستمدرن قرار نیست که در انتها در آن اتفاقی بیافتد... در آن از قالبهای زبانی و سبکهای نگارشی مختلف از زبان رسالههای علمیه گرفته تا مطالب علمی و تاریخی و گزارشهای ورزشی و معادلات ریاضی استفادهشده که در خلال آن از طریق درهم تنیدگی اطلاعات درست و غلط فضای طنز میآفریند. یکی از بهترین نمونهها، نامهای است که به ادعای نویسنده از سوی فلاسفه برای تبیین اخلاقی اثر منفی تسخیر ملکوت نوشتهشده است و پاسخی را که نویسنده ادعا میکند ناسا به این نامه نوشته، همراهش چاپشده است. نامه با تصویر پاکت نامه فلاسفه به نقل از دانستنیها همراه شده که شکلی طنزآمیز دارد. اثر بینامتنیت دارد، در آن ارجاعات زبانی بسیاری به دو اثر ملکوت و بوف کور وجود دارد. در آن از مضمون اصلی رمان ملکوت (حلول جن در آقای مودت) استفادهشده و شخصیتهای رمان ملکوت (م.ل، مودت، ساقی و دکتر حاتم) در آن حضور دارند. همچنین در آن ردپای بعضی داستانهای کوتاه بهرام صادقی نیز بچشم میخورد. حتی نام یکی از شخصیتهای اصلی داستان (ساقدی) نیز شباهتهایی با صادقی دارد. در اثر حاضر همسر قهرمان (ساقی) که در گالریهای نیویورک میگردد تا هنرش را شکوفا کند (!) حلقه اتصال میان بوف کور هدایت و ملکوت صادقی است و شباهتهای روشنی با لکٌاته بوف کور دارد، با این تفاوت که در کتاب حاضر روابط میان مثلث راوی- ساقی و ساقدی (دوست راوی و رفیق ساقی) مایههایی از طنز تلخ دارد که در قالب طنز عبارتی و یا طنز موقعیت انعکاس مییابد. مثلاً قهرمان برای احتمال ملاقات میان همسرش و آقای ساقدی، از اجتماع و اشتراک و معادلات ریاضی علم احتمالات استفاده میکند و به نتایج مضحکی نیز میرسد!(ص ۵۳) همچنین در کتاب حاضر مرد ناشناسی وجود دارد که یادآور شخصیت فاوست گوته است که روحش را به شیطان فروخته و به عذاب الیم بشارت میدهد. بهاینترتیب «بلند شو قهرمان» مهمترین ویژگیهای داستان پستمدرن را با مایههایی از طنز دارد که نویسنده با آفرینش قالب مناسب توانسته آگاهانه آنها را بکار ببرد و خواننده را در لذت حاصل از این بهکارگیری عجیب شریک کند!
اما «بلند شو قهرمان» تنها رویکرد فرمالیستی ندارد و در حقیقت فرم طنزآمیز پستمدرن آن در خدمت بیان دغدغههای هستیشناسانه نویسنده و نگاه او به جایگاه انسان در دنیای معاصر است. ایده اصلی رمان، پروژه تسخیر ملکوت آفرینش توسط ناسا است که امر مقدس برایش همان ماشینیزم است و میخواهد ملکوت را با ماشینهایش از طریق انجماد و جلوگیری از گرم شدن جهان تسخیر کند:
-آقای دکتر حاتم گفتند:«گفتی به تمام مقدسات، همسایه؟»
عرض کردم:«کِی؟»
آقای دکتر حاتم گفتند:«همین سه چهار سطر بالاتر.»
عرض کردم:«بله چطور؟»
آقای دکتر حاتم گفتند:«مگر تو مقدساتی داری همسایه؟»
عرض کردم:«نه و الله! یکچیزی به زبان میآید، میگوییم.»
آقای دکتر حاتم گفتند:«ولی ما داریم؛ و به تمام مقدساتمان قسم...»
جسارت کرده، فرمایشاتشان را قطع کردم:«مقدساتتان چیست؟»
آقای دکتر حاتم گفتند:«همینکه هیچ مقدسی وجود ندارد، همینکه ما باید ملکوت جهان را با ماشینهایمان تسخیر کنیم»...(ص ۱۱۱)
در این میان ناسا مخالف رویش و رستاخیز است و وابستگانش دنبال کسی میگردند که مقطوعالاعضا باشد ولی حالا به گمان آنها تحت یک اتفاق عجیب دوباره دارای دستوپا شده است؛ یعنی در حقیقت مضمون اصلی کتاب، تقابل رویش و امید با انجماد و یأسی است که بهطور نمادین از زبان دکتر حاتم که در رمان ملکوت نماد مرگ و شیطان است بیان میشود. این رویش و امید (که میتوان آنرا به ظهور موعود و نوعی رستاخیز نسبت داد) لازمه هستی است و روح جهان بدون آن همان جهنم سوزان صادقی و هدایت است.
علیرغم اینکه کتاب پیام مشخصی دارد ( که شاید با نگاه رسمی جامعه ما همپوشانی داشته باشد) ولی فرم ابتکاری و متفاوتش آن را از برخی رمانهای مشابه در حوزه ادبیات داستانی معاصر (که دغدغه ارائه پیام را به سطحیترین شکل ممکن دارند) و نیز در حوزه آثار ارائهشده طنز متمایز کرده است. چنانچه هم یک کتاب طنز خوشخوان است که مخاطب عام را جلب میکند و هم برای افرادی که در پی کشف متن یا رویارویی با قالبهای نو طنز هستند حرفی برای گفتن دارد. درعینحال به نظر میآید با توجه به ارجاعات زیاد اثر به رمان ملکوت، اگر مخاطب، پیش ذهنی نسبت به این رمان (ملکوت) نداشته باشد در فهم بخشهای مهمی از اثر حاضر دچار اشکال میشود.
در انتها باید این نکته را هم اضافه کرد که لحن قهرمان در همهجا یکسان نیست؛ مثلاً درجایی از عبارت شنفتن (بجای شنیدن) استفاده کرده (ص ۳۹) و درجایی دیگر کاملاً کتابی حرف زده. برخی از واژهها نیازمند بازنگرش و جایگزینی است. مثل پاپیچ (ص ۷۰)، خاطرههای نابهنگام (ص ۷۲) و پست (ص ۶۵) و افزون ساخت (ص ۷۷).
از سوی دیگر جلد کتاب، سبک و سیاق رو جلدی نشریات ورزشی را دارد. قهرمان، از سویی علاقهمند به بوکس و محمدعلی کلی است و در مسابقه بوکس شرکت میکند (که البته این امر حالت استعاری دارد) و از سوی دیگر خواننده دانستنیها است. شاید علاقه توأمان قهرمان به بوکس و نشریه دانستنیها، ریشه انتخاب چنین ایدهای برای طرح روی جلد کتاب بوده ولی به نظر میرسد این روی جلد با فرم نو و ابتکاری متن همخوانی چندانی نداشته باشد و برای کتابهای زندگینامهای عوامپسند، مناسبتر باشد.
«بلند شو قهرمان» را علیرضا جوانمرد نوشته و نشر اسم آن را در زمستان ۱۳۹۸ منتشر کرده است.