تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
سنگ قبر کمیساروف و همسر وفادارش یولیا که یک سال پس از وی درگذشت و در کنار وی به خاک سپرده شد
در باب تاریخچه آشنائی ایرانیان با آنتون چخوف و سیر ترجمه آثار او در کشورمان، مطالعات و پژوهش های زیادی انجام شده و حاصل آن در قالب مقالات و پایان نامه های دانشگاهی در دسترس علاقمندان ادبیات و به ویژه دوستداران این نویسنده نجیب روس قرار دارد.
شنیدن این داستان و بررسی تاریخچه ترجمه و دلایل اقبال ایرانیان به چخوف از زبان نویسنده و پژوهشگری از سرزمین آن نویسنده شاید از لطف دیگری برخوردار باشد. آن هم دانیل ساموئیلویچ کامیساروف (کمیساروف) ایرانشناس و مترجم برجسته روس که چندی در کسوت دیپلمات در ایران نیز حضور داشت و آثار زیادی در معرفی ادبیات معاصر و هنر ایران پدید آورده است. آثار وی به ویژه در معرفی صادق هدایت که تز دکتری خود را در باره او نگاشته بود، در جهان روس زبان به عنوان مرجع شناخته می شود.
این ایرانشناس برجسته روس، سرگذشت پرنشیب و فرازی داشت که این قلم در مقالی جداگانه به آن پرداخته است که امیدوار است در مناسبتی شایسته فرصت نشر بیابد. اجمالا آن که کمیساروف دو بار در کسوت دیپلمات در سفارت اتحاد جماهیر شوروی در ایران مشغول به کار بود، بار اول طی سال های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶ به مدت پنج سال که ابتدا به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت و سپس دبیر دوم سفارت شوروی انجام وظیفه نمود و دومین ماموریت دیپلماتیک او سرنوشتی خاص و تراژیک برایش رقم زد. او دسامبر سال ۱۹۴۹ به عنوان دبیر اول سفارت به ایران اعزام و سه ماه بعد در ماه مارس ۱۹۵۰ برای ادای توضیحاتی در باره شرایط ایران به مسکو فراخوانده شد و پس از ملاقات و گفتگو با ویشنسکی وزیر وقت خارجه اتحاد جماهیر شوروی در محل ساختمان این وزارتخانه دستگیر و دو سال تمام در زندان انفرادی به سر برد. کتاب هایش همگی مصادره شد و همسرش نیز زندانی گشت و تا سال ۱۹۵۳ را در زندان استالین گذراند!
کمیساروف در مقاله ای با عنوان «چخوف در ایران» که در مجموعه مقالاتی با نام «چخوف در ادبیات جهانی» در سال ۲۰۰۵ توسط انستیتو ادبیات جهانی ماکسیم گورکی وابسته به آکادمی علوم روسیه منتشر شده است ، با ذکر مقدمه ای از آشنائی دو ملت ایران و روسیه از شاهکارهای ادبی یکدیگر، آغاز ترجمه آثار داستانی روسی به زبان فارسی را به صورت جدی از دهه ۱۹۲۰-۱۹۳۰به بعد می داند و این در حالی است که تاریخچه آشنائی ایرانیان با شعر روسی را به قریب یک قرن پیش از این تاریخ بر می گرداند و به آشنائی فاضل خان گروسی شاعر ایرانی با الکساندر پوشکین و حتی ملاقات وی با این شاعر بزرگ و بی همتای روس در قفقاز اشاره می کند.
کمیساروف با مروری گذرا بر ترجمه های صورت گرفته از آثار شاعران بزرگ روس از قبیل پوشکین و لرمانتوف، دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در ایران را سال های اقبال جدی ایرانیان به آثار ادبیات روس از جمله نکراسوف، کریلوف، چخوف، داستایفسکی، تورگنیف، گوگول و ... می داند و در این فرآیند، به نقش مهم و اثرگذار انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی و ارگان آن مجله «پیام نو» که بعدها با عنوان «پیام نوین» منتشر می شد اشاره می کند.
این ایرانشناس و مترجم برجسته روس در مقاله خود به آماری که در سال ۱۹۷۳ از آثار ترجمه شده از ادبیات روسی به فارسی منتشر شده است استناد می کند که بر اساس آن تا آن سال چخوف با ۵۳ بار ترجمه در صدر نویسندگان و ادیبان روس قرار دارد و پس از او به ترتیب تالستوی با ۳۷ ترجمه، داستایفسکی با ۲۵، تورگنیف با ۲۴، پوشکین با ۱۸، گورکی با ۱۵، گوگول با ۱۰، سالتیکوف-شدرین با ۵، کریلوف و نکراسوف با ۴ ترجمه قرار دارند.
کمیساروف در ادامه مقاله خود به ترجمه آثار چخوف از زبان واسط و اغلب فرانسوی و در رده بعد انگلیسی در آن سالها اشاره می کند که به باور وی به سبب ظرافت های خاص چخوف در به کارگیری عبارات و تعابیر خاص خود که حتی در ترجمه های اروپائی نیز به درستی منتقل نشده است، موجب اغلاط فاحش ترجمه های فارسی آثار چخوف در آن سالیان شده است و فاطمه سیاح و سعید نفیسی را سردمداران ترجمه آثار چخوف از زبان روسی به فارسی قلمداد می کند که تحولی مهم در شناخت درست و دقیق آثار ادبی این نویسنده بزرگ روس در ایران پدید آوردند و راه آنان را کسانی چون بزرگ علوی، کاظم انصاری، کریم کشاورز، مهری آهی، سیمین دانشور، ر. آذرخشی و احمد میرفندرسکی به خوبی ادامه دادند.
کمیساروف که سخت دلبسته صادق هدایت بود و آثار مهمی در معرفی وی به روسی نوشته است، جدای از همه موارد فوق، اولین نویسنده ایرانی که به جد متوجه ارزش چخوف شده و برای اولین بار اثری از او به فارسی برگردانده است را صادق هدایت می داند که در سال ۱۹۳۲ داستان «انگور فرنگی» چخوف را از فرانسه به فارسی ترجمه و در سال ۱۹۳۳ در تهران منتشر می سازد. و در ادامه مقاله اش به تفصیل به تاثیرات چخوف بر داستان های صادق هدایت می پردازد.
نگاهی به دیگر نویسندگان ایرانی متاثر از چخوف بخش بعدی مقاله کمیساروف است که عمدتا به غلامحسین ساعدی و با ذکر نمونه هائی از داستان های متاثر از چخوفِ وی اختصاص دارد.
این پژوهشگر روس در بخش بعدی مقاله اش به تاریخچه ترجمه نمایشنامههای آنتون چخوف در ایران پرداخته است و از بزرگ علوی با ترجمه «باغ آلبالو» در سال ۱۹۵۰ و باقر آذریان با ترجمه «مرغ دریائی» در سال ۱۹۵۲ به عنوان پیشگامان معرفی و ترجمه نمایشنامههای آنتون چخوف به جامعه ادبی و هنری ایران یاد می کند.
کمیساروف امکانات اندک سالن های نمایشی ایران در آن سال ها را یکی از دلایل عدم آشنائی شایسته ایرانیان با نمایشنامههای چخوف بر خلاف داستان های وی می داند.
کمیساروف در فرازهای پایانی مقاله اش، با اظهار تاسف از تعطیلی انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۱ از انتشار مجموعه آثار چخوف در هفت جلد به نقل از مجله بخارا اظهار خوشحالی نموده است و حتی تصویری از اطلاعیه فروش انتشارات توس برای این مجموعه را در مقاله اش منتشر ساخته است.
دانیل ساموئیلویچ کمیساروف در سال ۲۰۰۸ پس از عمری طولانی در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت، تا آن سال شاید اگر زمینه های ارتباط به روز این ایرانشناس پرکار روس با ایران بیشتر برقرار شده بود از گستره توجه و اقبال ایرانیان به چخوف بیشتر می دانست و تصویری دقیق تر از جایگاه چخوف در ایران امروز به ویژه در حوزه تئاتر و نمایش ترسیم می کرد.
این مترجم، زبانشناس، پژوهشگر و ایرانشناس بزرگ روس که پیشگام طرح موضوعی با عنوان «چخوف در ایران» برای جامعه ادبی روسیه بود، چه بسا این روزها، روحش از برپائی هفته ای در ایران به یاد و نام نویسنده بزرگ کشورش، با عنوان «یک هفته با چخوف» شادمان و مبتهج است و کاش فرصتی فراهم شود تا حتی گزیده ای از آثاری که در این یک هفته در ایران در باره چخوف مختلف منتشر شده است ترجمه گردد تا زمینه آگاهی کامل تر جامعه علمی و ادبی روسیه از جایگاه نویسنده بزرگ شان در ایران فراهم گردد.