تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 1 شهریور 1399 کد مطلب:22385
گروه: نشست‌ها

«قانون» هنوز از عرصه‌ی علم خارج نشده

گزارش روز نخست «اندیشیدن با ابن‌سینا»

روز اول شهریور بزرگداشت ابن‌سینا و روز پزشک نام‌گذاری شده است. ابن‌سینا یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایرانی در جهان است. این روزها هم دنیا درگیر همه‌گیری کرونا است و بیش از هر زمانی، توجه جامعه به اهمیت و مسائل کادر درمانی و پزشکان برگشته است. بدین مناسبت، مرکز فرهنگی شهر کتاب همایش مجازی و دو روزه‌ی «اندیشیدن با ابن‌سینا» را برگزار کرد. استادان و پژوهشگرانی از حوزه‌ی فلسفه، ادبیات، پزشکی و طب در این همایش مشارکت کردند.

در ادامه بخشی از گفته‌ها و نوشته‌های نجفقلی حبیبی، مهرداد کریمی، ضیاء موحد، غلامرضا ذکیانی و محمد‌جواد اسماعیلی خواهد آمد:

  

قانون در زندگی عملی امروز

نجفقلی حبیبی اظهار داشت: ابن‌سینا به سبب کتاب‌هایی مثل «الشفاء» و «الاشارات و التنبیهات» در زمینه‌ی فلسفه و به سبب «قانون» و برخی آثار دیگر در طب در مقام شخصیتی فوق‌العاده در جهان شهرت دارد. او در فلسفه از جایگاه والایی برخوردار است و بنیان‌گذار یکی از سه مکتب مهم در فلسفه‌ی اسلامی، حکمت مشاء، است. همچنین، طب اسلامی از طریق ابن‌سینا به اروپای قرون‌وسطی راه یافته و تقریباً تا قرن هفده میلادی در غرب منشأ خیر و برکت بوده است. جرج سارتُن در «مقدمه‌ای بر تاریخ علم» می‌گوید در دوره‌های گذشته هیچ فیلسوفی به‌اندازه‌ی ابن‌سینا شهرت نداشته است و به‌درستی او را جامع‌العلوم، فیلسوف، طبیب، منجم، پرآوازه‌ترین دانشمند اسلام و یکی از مشهورترین دانشمندان همه‌ی ملت‌ها، کشورها و اعصار می‌خواند.

او ادامه داد: در زمان ابن‌سینا و قدری بعد از او، کتاب‌ها با کلمه‌ی «کتاب» تقسیم‌بندی می‌شدند، نه عنوان. کتاب «قانون» ابن‌سینا هم شامل پنج کتاب یا بخش است. کتاب اول کلیات طب است. کتاب دوم در باب داروهای مفرده است. کتاب سوم در باب شناخت انسان است. در این بخش، تمام اجزای بدن براساس دانش آن روز شناسایی و سازمان‌دهی شده است و بیماری‌های مربوط به آنها یکی‌یکی شرح داده شده است. این کتاب مفصل‌ترین بخش «قانون» است. کتاب چهارم هم درباره‌ی بیماری‌ها و کتاب پنجم، در باب داروهای ترکیبی است. در این بخش ابن‌سینا ابداعات خودش را در ساخت و ترکیب داروها بیان کرده است.

او توضیح داد: کتاب اول که کلیات است به‌تدریج به اروپای قرون‌وسطی راه پیدا می‌کند، به‌سرعت جا باز می‌کند، کتاب‌های پیشین را کنار می‌زند و به کتاب مرجع و مهم پزشکان تبدیل می‌شود و با تأسیس دانشکده‌های پزشکی کتاب درسی پزشکی می‌شود. در این دوره، شخصی در لهستان در قرن شانزدهم گزارش می‌کند که «قانون» امروز کتابی است که باب تحقیق را برای محققان، باب یادگیری را برای دانشجویان و باب معالجه‌ی بیماران را برای پزشکان باز می‌کند.

حبیبی افزود: ابن‌سینا کتاب اول قانون را به چهار فن تقسیم می‌کند. فن اول شامل کلیات است که بخشی از آن با مباحث فلسفی آمیخته است. فن دوم در باب مسائلی چون آب‌وهوا و حفظ‌الصحه است. حفظ‌الصحه همان بحث بهداشت و پیشگیری از بیماری است. ابن‌سینا در این بخش به اهمیت خواب، سلامت آب، ورزش، تربیت کودک، شرایط مطلوب مسکن اشاره می‌کند. او به مساله‌ی سلامت آب نیز بسیار اهمیت می‌داده است. برای همین، چیزی حدود شانزده روش برای تصفیه‌ی آب برای مسافران توضیح می‌دهد. تصور می‌کنم، برخی تأثیرات بهداشتی ابن‌سینا در جامعه‌ی ما هنوز هم وجود دارد. مثلاً بستن شال به کمر یا پیچیدن شال بر سر در برخی مناطق جغرافیایی ما به توصیه‌های ابن‌سینا درباره‌ی شرایط آب‌وهوای برمی‌گردد که در آن دوره‌ها ترویج شده و جاافتاده و تاکنون باقی‌مانده است. 

او در ادامه گفت: یکی از بخش‌های بسیار جالب و چشمگیر این کتاب بخش ورزش است. تعریف ابن‌سینا از ورزش هنوز هم پابرجاست. او انواع ورزش‌های پیچیده و عجیب‌وغریب را آورده است. شاید ما می‌توانستیم به‌جای اینکه ورزش‌های ژاپنی و کره‌ای را وارد کشورمان کنیم، همین ورزش‌هایی را بررسی کنیم و رواج دهیم که ابن‌سینا روی آنها کار کرده و آنها را سامان داده و به قابلیت عملی رسانده است.

او توضیح داد: ابن‌سینا بحث تربیت کودک را از لحظه‌ی تولد کودک آغاز می‌کند. جالب است که بحث شیر ندادن به نوزاد برای آسایش یا حفظ اندام در آن دوره هم بوده است. ابن‌سینا می‌گوید، اگر مادری برای حفظ آسایش خود نخواست به فرزند خود شیر بدهد، حتماً باید دایه بگیرد و در ادامه حدود ۲۵ شرط برای دایه بیان می‌کند که دایه گرفتن را سخت می‌کند.

حبیبی بیان داشت: روش ابن‌سینا در تنظیم کتاب قانون استنادی است. او مطالب دیگران را با ذکر نام آنها می‌آورد و هر جا خودش نظری دارد، می‌گوید: «و من می‌گویم». همچنین، او تسلیم بیان صرف مطالب دیگران نمی‌شود، بلکه وارد نقد این گفته‌ها می‌شود. از این منظر، «قانون» باب جدیدی را در این ساحت باز می‌کند. از ویژگی‌های مهم دیگر «قانون» این است که ابن‌سینا روش علمی رایج در طب آن روزگار را بسیار واضح و روشن و سازمان‌دهی‌شده بیان می‌کند. ابن‌سینا در شیوه‌ی تدوین این کتاب عبارت‌پردازی‌های کوتاه و جامع می‌کند و به همین علت این کتاب زود رواج پیدا می‌کند. یکی از برکات این امر این است که با ترویج این آرا راه خرافات بسته می‌شود.

او افزود: صد یا دویست سال بعد، ابن جنیه مصری  از نادرستی عبارات ابن‌سینا در بعضی نوشته‌های او ایراد می‌گیرد. البته محققان دیگر بعدها پاسخ او را می‌دهند و نشان می‌دهند که این عبارات غلط نیستند، گرچه اشکالاتی دارند. علت عمده این بوده است که ابن‌سینا متن‌هایش را پاک‌نویس‌ نمی‌کرده است. اما همین منتقد، در مقابل انتقادهای تند پزشکان مصری و اسپانیایی از ابن‌سینا، از او دفاع می‌کند و تأکید می‌کند، با اینکه به سبب پاک‌نویس نکردن اشکالاتی در کار ابن‌سینا دیده می‌شود، نباید فراموش کرد که این کتاب مختصر و مفید تنظیم شده است و برای پزشکان و آموزش بسیار کارآمد است.

او توضیح داد: ظاهراً یکی از مشکلات در آن دوران این بوده که پزشکان گاهی ناچار بودند برای ملاقات بیمار مسافت‌هایی را تا شهرها یا روستاهای دور طی کنند و چون نمی‌دانستند مریض چه بیماری‌هایی دارد و به چه مداواهایی نیاز دارد، چند کتاب همراه خودشان می‌بردند. در این زمانه، یکی از علت‌های نیکو شمردن «قانون» ابن‌سینا این بوده است که مطالب موردنیاز طبیب را در مجموعه‌ای قابل‌حمل جمع‌آوری و تنظیم کرده است.

او در پایان گفت: وقتی مجموع اینها را در نظر می‌آوریم، متوجه می‌شویم که ابن‌سینا فردی بسیار دلسوز بوده است و با عشق و علاقه برای راحتی و حفظ سلامتی مردم تلاش می‌کرده است. منتقدان ابن‌سینا از عبارت‌پردازی‌های او ایرادهایی گرفته‌اند، اما نتوانسته‌اند ایرادی علمی بر کارهای او وارد کنند. شرح‌هایی که چندصد سال بعد بر او نوشته شده است، همواره کوشیده‌اند عبارات ابن‌سینا را مفهوم کنند. علاقه‌مندان به شرح‌های «قانون» می‌توانند به «علوم الانواع» ابن ابی‌عصیبه در باب پزشکان مراجعه کنند. همچنین، به‌تازگی کتاب «قانون ابن‌سینا و شروح و انواع آن» از ظل‌الرحمان، به فارسی ترجمه شده است که شامل حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ شرح «قانون» است. همچنین، این کتاب مکرر در مکرر  به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است. سال گذشته، ترجمه‌ی تازه‌ای از «قانون» در آمریکا منتشر شده است. اینها نشان می‌دهد که «قانون» بسیار مهم بوده و هنوز هم از عرصه‌ی زندگی علمی انسان امروز خارج نشده است.

یادگیری طب را از ابن‌سینا شروع کنید

مهرداد کریمی، پزشک و دکترای طب سنتی دانشگاه ایران، اظهار داشت: ابن‌سینا را بعضاً مرد هزارساله می‌خوانند و می‌گویند هزار سال باید بگذرد تا فردی همچون ابن‌سینا به جامعه‌ی بشری به ارمغان داده شود. در این جمله غلوّی هست، اما گزافه نیست. ابعاد وجودی ابن‌سینا از پس قرن‌ها هنوز می‌درخشد. او بیشتر با عنوان پزشک مشهور است، به همین سبب زادروز او را روز پزشک نامیده‌اند. مردم در این مورد بسیار می‌دانند، اما باز هم در میان متون طبی او مطالب جدیدی یافته می‌شود.

او بیان داشت: معمولاً حسین‌بن‌عبدلله را با عنوان ابن‌سینا می‌شناسیم. بزرگان تاریخ پزشکی با ریشه‌یابی این کلمه دریافتند که سینا به سیمرغ یا سئن مرغ برمی‌گردد که جابه‌جای شاهنامه به کارکردهای طبی و درمانگری‌ آن اشاره شده و از آن به‌عنوان نماد پزشکی ایران یاد شده است. حسین‌بن‌عبدلله نیز از خاندان پزشکی بوده است و کلمه‌ی سینا  نشان می‌دهد که او به‌واسطه‌ی خاندان خود میراث‌دار جریان پزشکی بوده است.

این دانشیار طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: مباحث طب سنتی در پنج قسمت است که به آنها فنون خمسه گفته می‌شود. ابن‌سینا از معدود افرادی است که در همه‌ی فنون خمسه  مطلب و کتاب داشته است. یکی از کارهای مهم ابن‌سینا در حوزه‌ی طب، جمع‌آوری و انسجام دادن به مطالب بوده است. او همچنین، در نحوه‌ی نوشتار و آرایه‌بندی مطالب نوآوری‌هایی کرده است. مفردات بخشی از کتاب‌های طب سنتی‌اند که کاربرد تک‌تک مواد طبیعی مثل آویشن، شیرین‌بیان، نمک و شیر را بیان می‌کند. ابن‌سینا در کتاب دوم «قانون» با تغییر دادن نحوه‌ی نوشتار، این موارد را جزءبه‌جزء مطرح کرده است.

کریمی تصریح کرد: کار ابن‌سینا صرفاً به آرایه‌بندی و نوشتن کتاب منحصر نشده و فقط روای گذشتگان نبوده است. بلکه، با بیان نظرات خود از جالینوس و دیگران عبور می‌کند. می‌توان او را از پیشگامان نورولوژی جهان، از آناتومی تا درمان‌های خاص، دانست. در کتاب تشریح خود به میدان عروقی زیر مغز اشاره می‌کند؛ برای درمان میگرن درمان‌هایی زیرکانه پیشنهاد می‌کند؛ سردردها را با توجه به عامل ایجاد آنها از هم جدا می‌کند و برای اولین بار مرگبار بودن سکته‌های مغزی و وابستگی بسیاری از عناصر حیاتی به مغز را ابراز می‌کند. همچنین، او در درمان سکته‌های مغزی نوآوری‌هایی ایجاد می‌کند. گرچه در زمانه‌ی ابن‌سینا و کمی بعد از  او در قسمت غربی تمدن اسلامی ابوالقاسم زهراوی به جراحی شهره شد، ابن‌سینا هم در این زمینه ابتکاراتی داشت. مثلاً برای دارورسانی به مثانه و بیرون کشیدن سنگ از لوله‌هایی استفاده می‌کرد که می‌توانست وارد مجاری ادراری شود و امروز آن را با عنوان Catheter می‌شناسیم. او رایحه‌درمانی را توسعه داد و آن را برای درمان بیماری‌های مختلف از روان‌پزشکی تا سردرد توصیه کرده است. در این بخش، حتی روش‌ استخراج رایحه یا اسانس را توضیح داده است. همچنین، یکی دیگر از نوآوری‌های ابن‌سینا موسیقی‌درمانی است. او به کلام و به موسیقی توجه داشت و برای نمونه در بخش رعایت صحه‌ی نوزاد به مادران سفارش می‌کند برای فرزندانشان لالایی بگویند. همین‌طور، شنیدن آوای خوش و موسیقی را برای بیماری‌های اعصاب و آفات ذهن، بیماری‌های شبیه آلزایمر، توصیه می‌کند. 

او در ادامه افزود: روش‌ ابن‌سینا در تحقیق هم بی‌نظیر بوده است. در این دوره، در تمدن اسلامی صرفاً برای ارائه‌ی مطلب نظریه‌پردازی نمی‌کردند، بلکه گامی به جلو برداشته بودند. به این نتیجه رسیده‌ بودند که برای آزمایش‌های مقدماتی درمان‌هایی دارویی می‌توان از حیوانات استفاده کرد. همچنین، روند تجربی بررسی مؤثر بودن یک گیاه یا ماده‌ی طبیعی در کتاب ابن‌سینا به‌طور دقیق بیان شده است.

کریمی در پایان گفت: در مورد ابن‌سینا بسیار باید گفت و خواند و شنید. چاسر، شاعر معروف انگلیسی، می‌گوید، اگر می‌خواهید طب را یاد بگیرید، باید از ابن‌سینا شروع کنید. سیطره‌ی نام ابن‌سینا در آن زمان نیز منحصر به سرزمین ما نبوده است و تا قرن نوزدهم از متون او به‌عنوان کتاب‌های درسی استفاده می‌شده است. در حال حاضر، متون طب سنتی در دانشکده‌ی طب سنتی احیا شده است. ما با ابن‌سینا مانند دفینه برخورد نمی‌کنیم و این‌طور نیست که به استخوان‌های مشاهیرمان افتخار کنیم، بلکه به دانش این مشاهیر توجه می‌کنیم. امروز بیش‌ازپیش به ظرافت‌های«قانون» در درمان بیماری‌ها قائلیم و به این موارد اشراف پیدا کردیم. در نتیجه، احترام ابن‌سینا در مقام نابغه‌ی فیلسوف-طبیب و درمانگر بسیار قوی بیشتر برایمان مکشوف شده است.

  

شواهد تقدم ابن‌سینا در نوآوری‌های منطقی

  ضیا موحد اظهار داشت: شاید هیچ فیلسوفی به‌اندازه‌ی ابن‌سینا به اهمیت منطق و لزوم یاد گرفتن آن عنایت نداشته است. گذشته از تعلیقات و نکته‌های پراکنده درباره‌ی منطق، تا‌کنون از او بالغ بر بیست کتاب و رساله‌ی مستقل در این حوزه شناخته شده است. برای نمونه، پنج جلد از دایره‌المعارف ده‌جلدی «شفا» به منطق اختصاص دارد.

او ادامه داد: این افتخار بزرگی است که کشفی در تاریخ به نام کاشف آن ثبت شود، چنان‌که قضیه‌ی فیثاغورث یا قضیه‌ی فرما به نام کاشفان آنها بوده‌اند. در منطق موجهات جدید هم قضیه‌های موسوم به قضیه‌های بارکن و بوریدان چنین اعتباری دارند. روث بارکن در ۱۹۴۶ در نظام وجهی خود دو قضیه‌ را معرفی کرد که به سبب میزان اهمیت آنها به نام خود او معروف شد. قضیه بوریدان را هم ظاهراً پلانتینگا به نام ژان بوریدان، فیلسوف فرانسوی قرن چهاردهم، رقم زد. اما باید نام ابن‌سینا را هم به این فهرست افزود. افزون بر این دو، تمایز dere و dedicto را هم به توماس آکویناس، از ستایندگان ابن‌سینا، نسبت داده‌اند. اگر منطق موجهات آن قضایا و این تمایز را حذف کنیم، در واقع آن را از مهم‌ترین و جالب‌ترین جنبه‌های آن تهی کرده‌ایم.

موحد تصریح کرد: ابن‌سینا سیصد سال پیش از بوریدان قضیه‌های منسوب به بوریدان و هزار سال پیش از روث بارکن قضیه‌های موسوم به بارکن و تمایز dere و dedicto را با وضع دو اصطلاح جدید «وجه حمل» و «وجه سور» کشف کرده بود. برای شرح روشنی از این کشف‌ها علاقه‌مندان می‌توانند به فصل چهارم العباره از «شفا» یا مقاله‌ی مفصل و مستندی از ««تأملاتی در منطق ابن‌سینا و سهروردی» (انتشارات هرمس، ۱۳۹۴) مراجعه کنند.

او ادامه داد: بیش از بیست سال قبل، من با مجهز بودن به منطق موجهات جدید، این بصیرت‌های دورپرواز ابن‌سینا را دریافته بودم و در تدریس‌های خود برای دانشجویان دوره‌ی دکترا بارها به آنها اشاره کرده بودم. همه‌ی این مطالب به فارسی بود و در ایران انعکاسی نیافت. اما وقتی این مطالب را به انگلیسی تحریر کردم، توجه منطق‌دانان غربی را برانگیخت و به شرحی که در «تأملاتی در منطق ابن‌سینا و سهروردی» آورده‌ام، مرا به نوشتن مقاله‌ای در این مسائل تشویق کردند. در اینجا، باید به‌خصوص از استادان ویلفرد هاجز، تیموتی ویلیامسون، دبلیو دی هارت و ایرج کلانتری تشکر کنم. من در پرتو این تقدم تاریخی ابن‌سینا، پیشنهاد کردم که ازاین‌پس نام ابن‌سینا هم در اشاره به این قضایا به‌صورت ابن‌سینا-بارکن و ابن‌سینا-بوریدان آورده شود و نخستین بار، پروفسور تیموتی ویلیامسون در کتاب معروف خود، «Modal Logic as Metaphysics»، این توصیه را به کار برد. 

موحد در پایان گفت: امروز از ابن‌سینا در مقام بزرگ‌ترین منطق‌دانان قرون‌وسطی و یکی از چند چهره‌ی دوران‌ساز تاریخ منطق نام می‌برند. اگر از من بپرسید چگونه است که از میان همه‌ی منطق‌دانان مسلمان ابن‌سینا به این کشف‌ها رسیده است، پاسخ من این خواهد بود که این محصول حساسیت‌های او به زبان و دقت او در تحلیل‌های زبانی است و منحصر به این بحث نیست و موارد فراوانی از آن در آثار ابن‌سینا وجود دارد. عشق او به زبان و اهتمام او به اعتلا بخشیدن بدان، به افسانه‌هایی هم دامن زده است.

منطق نه‌تایی یا دوتایی

غلامرضا ذکیانی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: بین ارسطو و ابن‌سینا حدود ۱۴۰۰ سال فاصله است. در این فاصله اتفاقات بسیار مهمی افتاده است که برخی از آنها را می‌توان در تاریخ و در آثار شیخ‌الرئیس رصد کرد. ابن‌سینا تغییراتی در منطق ارسطو ایجاد کرده است، اما اینها معمولاً بدیهی انگاشته شده و بررسی نشده‌اند. سال‌ها است نکته‌ای مبنی بر اینکه منطق ارسطویی نه بخشی بوده و ابن‌سینا آن را دو بخشی کرده است، در کشور ما اشتهار پیدا کرده است. این حرف تا حدی درست است. اما نادقیقی آن سبب می‌شود که مبانی معرفتی این تغییر پوشیده بماند.

او توضیح داد: «ارغنون» ارسطو را شاگردان او جمع‌آوری کرده‌اند. این اثر با مقولات آغاز می‌شود، چراکه در آن زمان ارسطو و مکتب سقراط در مقابل جریان سوفسطائیان قرار داشتند و باید وجه مشترکی برای بحث و پاسخگویی به سوفسطائیان پیدا می‌کردند. ارسطو از بحث مقولات برای این مواجهه استفاده کرد. در بحث مقولات دست بر روی جوهر اول گذاشت. جوهر اول به استناد خود ارسطو یعنی شیء کاملا محسوس نه شیء معقول. ارسطو از همین‌جا به بحث جواهر ثانی می‌رسد. حدود پانصد سال بعد از ارسطو، فیلسوف نامداری به نام فرفریوس، شاگرد فلوطین، مقدمه‌ای بر مقولات ارسطو می‌نویسد که به «ایساغوجی» معروف می‌شود. ایساغوجی فرفریوس مانند مقولات ارسطو در برابر سوفسطائیان نبوده است. بنابراین، او در بند اول «ایساغوجی» مشخص می‌کند که با جوهر اول سروکاری ندارد و فقط بر «کلیات خمس» متمرکز است. این است که این مقدمه اساساً با مقولات ارسطو تناقض دارد.

او ادامه داد: حدود ۲۵۰ سال بعد از فرفریوس، سمپلیکوس و آمونیوس دو کتاب «خطابه» و «شعر» را هم به مجموعه‌ی «ارغنون» اضافه می‌کنند. در ادامه، حدود سیصد سال پس از آمونیوس، «ارغنون» ارسطو در قالب مجموعه‌ای شامل نه دفتر (شش دفتر اول، «ایساغوجی»، «خطابه»، «شعر») به دست مسلمین می‌رسد و در بیت‌الحکمه ترجمه می‌شود. کار فرفریوس در ایساغوجی در اینجا تأثیر خودش را نشان می‌دهد. نخست، فارابی تحت تأثیر فرفریوس معارف را به دو دسته‌ی تصور و تصدیق تقسیم می‌کند که نزد ارسطو با چنین صراحتی سابقه نداشته است. همچنین، او تعریفی از منطق ارائه می‌کند. این در حالی است که در آثار ارسطو حتی واژه‌ی منطق نیامده است. تعریف فارابی از منطق مهم است که در احصا العلوم این تعریف را آورده است.

ذکیانی بیان داشت: شصت سال پس از فارابی، ابن‌سینا شرح آثار ترجمه‌شده‌ی ارسطو را شروع می‌کند. او در «شفا» هر نه جلد «ارغنون» را شرح می‌کند، اما همین‌جا هم مقولات را جزو منطق نمی‌شمارد. ابن‌سینا در «نجات» می‌نویسد، منطق را با ذکر مسائلی خارج از این دو هدف (رسیدن به حقیقت و پرهیز از خطا) طولانی نمی‌کنیم، هرچند خالی از منفعت نیستند و در ادامه کتاب‌های «جدل»، «مغالطه» و «شعر» را برای این کار مناسب برآورد نمی‌کند و کنار می‌گذارد.

او تأکید کرد: در این میان، حذف مقولات برای ما اهمیت دارد. شیخ‌الرئیس در «شفا» درباره‌ی مقولات تصریح می‌کند که الفاظ مفرده اوصاف دیگری هم دارند، مثل دلالت بر موجودات ذهنی یا خارجی که در فراگیری منطق ضرورتی و حتی شبه‌ضرورتی برای آموزش آنها نیست... زیرا منطق‌خوان وقتی الفاظ مفرد و اسم و کلمه را شناخت، می‌تواند به فراگیری قضایا و اقسام آنها، قیاس‌ها و تعریف‌ها، مواد قیاس و حدود برهانی و غیربرهانی و اجناس و انواع آنها بپردازد، بدون اینکه کمترین اطلاعی از مقولات ده‌گانه داشته باشد. با ندانستن این امور و نیز مسائل ذیل خلل  قابل‌ملاحظه‌ای در آموزش منطق حاصل نمی‌شود.  

او در پایان این بخش از سخنان خود گفت: در مجموع، ابن‌سینا وقتی «شفا» را می‌نویسد، افزون بر اینکه مقولات را جزو منطق نمی‌داند، آن را مضر می‌داند. فقط از «جمهور» پیروی می‌کند. با این مقدمات معلوم می‌شود که منطق نه‌بخشی را نمی‌توان به ابن‌سینا نسبت داد و او «شفا» را نه‌بخشی نوشته است، ولی در همان ابتدای مقولات تأکید می‌کند که اولاً مقولات جزو منطق نیست و خواندن آن برای منطق‌آموز مضر است. ثانیاً این کتاب را برای تبعیت از «جمهور» شرح می‌کند.

 

طبیعیات ابن‌سینا

محمدجواد اسماعیلی اظهار داشت: «طبیعیات» به مبحثی برمی‌گردد که ارسطو ذیل عنوان «سماع طبیعی» آغازگر آن بوده است. سماع طبیعی به‌معنای شنیدن درباره‌ی امور طبیعی است و به سبک ارسطو در ارائه‌ی درسگفتارهایی درباره‌ی طبیعیات موضوعاتی چون مبادی، علل چهارگانه، بخت و اتفاق، حرکت، زمان، مکان، نامتناهی، خلأ اشاره دارد. این درسگفتارهای ارسطو بعدها به زبان عربی ترجمه ‌شد و به دست اندیشمندان بعدی رسید. فارابی و ابن‌سینا ضمن ارزیابی آثار ارسطو در این حوزه‌، دیدگاه‌های خاص خودشان را در این باب مطرح کردند.
او با بیان نقش و جایگاه ابن‌سینا در حوزه‌ی طبیعت‌شناسی به‌مرور آثار او پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت: براساس طبقه‌بندی ارسطو از علوم، طبیعیات نخستین علمی است که فراگیرنده‌ی فلسفه باید به آن توجه بکند. پس، همه‌ی آثار جامع ابن‌سینا شامل طبیعیات، منطق و مابعدالطبیعه‌ است. او در «الحکمةالعروضیة»، «عیون‌الحکمة»، «الهدایة»، «الشفاء»، «النجاة»، «دانشنامه‌ی علایی»، «الحکمه المشرقیة»، «الاشارات و التنبیهات» به منطق، الهیات، مابعدالطبیعه و طبیعیات توجه کرده است. در این میان، فقط «دانشنامه‌ی علایی» به زبان فارسی نوشته شده است. «الحاصل و المحصول» نیز شرحی مستوفی درباره‌ی دانش‌های فلسفی، ازجمله طبیعیات، بوده است که ابن‌سینا در ۲۱ سالگی به خواست همسایه‌ی خود، ابوبکر برقی، تألیف کرده است. اما گویا برقی این کتاب را برای خودش نگه داشته و به کسی اجازه‌ی استنساخ نمی‌داده است. پس، این اثر تاکنون به دست ما نرسیده است. هشت بخش از «الشفاء» نیز به طبیعیات اختصاص دارد و یکی از مشهورترین مکاتباتِ ابن‌سینا نیز پرسش‌های ابوریحان بیرونی از او در مبحث طبیعیات است.
اسماعیلی در ادامه گفت: ابن‌سینا در نگارش طبیعیات خودش را به نوشته‌های ارسطو محدود نکرده است، بلکه به هر نکته‌ی ارزنده‌ای در مکتب ارسطویی یا مکتب مشاء توجه کرده است. بااین‌حال، بعد از «شفاء» تفسیر و نگرش جزئی به مباحث در آثار او کمتر می‌شود تا آنجا که در «الاشارات والتنبیهات»، طبیعیات را به السماع الطبیعی، السماء والعالم، مباحث مربوط به الکون والفساد، مباحث مربوط به نفس‌شناسی محدود می‌کند.
اسماعیلی تصریح کرد: در سنت ارسطویی نفس به بدن تعلق دارد. بنابراین، نفس‌شناسی بعد از مبحث فلسفی طبیعت‌شناسی موردتوجه قرار گرفته است. ابن‌سینا تصریح می‌کند که ثمره‌ی مباحث طبیعت‌شناسی باید در معرفت نفس انسانی دنبال شود. به‌بیان‌دیگر، طبیعت‌شناسی برای او مقدمه‌ای است برای معرفت نفس. پس، بیشترین نگارش‌های ابن‌سینا در مبحث طبیعیات درباره‌ی نفس‌شناسی است. بنابراین، می‌توان گفت که مرز میان طبیعیات و مابعدالطبیعه همان مبحث علم‌النفس است. پس، فلسفه‌آموز با شناخت دقیق طبیعت‌شناسی خود را برای مباحث معرفت‌النفس آماده می‌کند که این هم مقدمه‌ای است برای فراگیری مباحث متافیزیکی و علم کلی یا الهیات.
او در پایان گفت: از میان شاگردان ابن‌سینا، بهمنیار در آثار خود به مباحث طبیعت‌شناسی توجه کرده است. او خود تصریح می‌کند که کتابش برگرفته از «نجات»، «دانشنامه‌ی علایی» و «شفاء» است. شاگردان بهمنیار، ابوالعباس لوکری و خیام، با ترجمه و شرح و تلخیص آثار ابن‌سینا در ترویج آرای او نقش بسیار کلیدی داشته‌اند.

http://www.bookcity.org/detail/22385