تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 9 مهر 1399 کد مطلب:22590
گروه: نشست‌ها

خون‌بهای کشتگان چون غمزه‌ی خونی اوست

گزارش سومین روز هم‌اندیشی «بر خوان شمس و مولانا»

سومین روز هم‌اندیشی سه روزه‌ی مجازی «بر خوان شمس و مولانا» در روز چهارشنبه نهم مهر ماه با سخنرانی دکتر مجتبی اعتمادی‌نیا با عنوان «خشونت واژگان و صور خیال در غزلیات شمس»، دکتر شیرین رزمجو بختیاری با عنوان «نکاتی در تصحیح دیوان کبیر مولوی» و دکتر الهام خلیلی‌جهرمی با عنوان «نگاهی به ترجمه‌‌‌هایی از غزلیات شمس» برگزار شد که گزارش آن در پی خواهد آمد:

  

خشونت عشق شورمندانه

مجتبی اعتمادی‌نیا  با اشاره به این‌که در میان سه جریان عرفان زهدمدار، عرفان عاشقانه و عرفان معرفت‌اندیش یا فلسفی، مولانا بی‌شک یکی از قله‌های مرتفع عرفان عاشقانه است و طرح بحث خشونت واژگان و صور خیال در اشعار او ممکن است موضوعی نامانوس به نظر ‌رسد، تصریح کرد: پیش از این توجه کسانی به این نکته جلب شده است که تعابیر و واژگان به اصطلاح خشنی در غزلیات مولانا وجود دارد که چندان مناسب فضای تغزل و عاشقانه‌سرایی نیست. البته چه بسا برخی از این واژه‌ها و صور خیال در زمان مولانا چندان خشن انگاشته نمی‌شدند اما از پس ذهنیت یک انسان قرن بیست‌ویکمی این خشونت دیده می‌شود که اگر تتبع جامع و کاملی در غزلیات شمس انجام شود شواهد و قراین بسیاری در این خصوص دیده می‌شود.

وی واژگان خشن و پربسامد غزلیات شمس را در چهار رده‌ی واژگان ناظر به مرگ، ناظر بر جنون، ناظر بر جنگ، شکنجه و درنده‌خویی و واژه‌هایی رکیک ناظر به ناسزاها و ناهنجاری‌های جنسی دسته‌بندی کرد و در خصوص صور خیال خشن در غزلیات یادآور شد: نمونه‌هایی از صور خیال خشن در مجموعه غزلیات شمس مانند رگ غصه بریدن، رگ هشیاری دریدن، دریده شدن پوست از فرط ذوق و شوق و ... است. ایماژهای او از معشوق نیز ایماژهای خشنی هستند. معشوق را در قالب قصاب تصویر کردن، یا معشوق را به مثابه‌ی راهزن در نظر آوردن. از ترکیب این صور خشن و واژگان خشن غزلیاتی شکل گرفته است مانند «خون‌بهای کشتگان چون غمزه‌ی خونی اوست/ در میان خون خود چون طفلک خون‌خواره‌ایم».

اعتمادی‌نیا دلایل احتمالی این خشونت واژگانی را چنین طرح کرد: یکی از علل و ریشه‌های این تندمزاجی‌ها در به کار بردن واژگان ناشی از تربیت دوران کودکی و نوجوانی مولانا در محضر پدرش است. شواهدی در دست داریم که پدر مولانا فرد تندمزاجی بوده و روحیات جلالی داشته است. در رساله‌ی سپهسالار آمده است که او به طریقه‌ی سلاطین سخن می‌گفت و تند مزاج بوده است. ریشه و خاستگاه دیگر به خشونت‌های رفتاری و گفتاری شمس تبریزی باز می‌گردد. به استناد سخن‌ها و گزارش‌هایی که در مجموعه‌ی مقالات شمس آمده، درمی‌یابیم که شمس فردی با خشونت‌های رفتاری و گفتاری پربسامد بوده است. عامل سوم میراث خشونت واژگانی و صور خیالی است که در سنت عرفانی پیش از مولانا بوده است به ویژه آنچه در نزد عطار و سنایی می‌یابیم. عامل چهارم خشونت عشق شورمندانه است و تجربه‌ی زیر و زبر‌کننده‌ی مولانا در قبال شمس. این تجربه بسیار مهیب و دگرگون‌کننده، خشن و نابهنگام بوده است و زیر و زبرکنندگی آن در غزلیات مولانا انعکاس یافته است. خاستگاه پنجم، میراث تاریخی خشونت در تاریخ بشری است به ویژه آنچه در زندگی مولانا وجود داشته است. او در دوران حمله‌ی مغول می‌زیسته است و خاندان او به واسطه‌ی تهدیدهایی که متوجه آن‌ها بود از بلخ به قونیه کوچ کرده بودند. تاریخ پیش از او هم خالی از این خشونت‌ها نبوده است. احتمال ششم که در قیاس با بقیه‌ی احتمالات شواهد کمتری دارد این است که زیستن در اقلیم‌های گرم و خشک نوعی خشونت رفتاری و واژگانی و ادبی را ممکن است پدید بیاورد و مولانا روزگاری را در اقلیم جغرافیایی گرم و خشک زیسته است.

راه دشواری که فروزانفر پیمود

شیرین رزمجو بختیاری که با همکاری الهام خلیلی‌جهرمی تصحیح دیوان کبیر را  از سال ۱۳۹۰ آغاز کرده است، به ضرورت داشتن متنی منقح از دیوان کبیر برای انجام پژوهش‌هایی متقن اشاره کرد و درباره‌ی تصحیح فروزانفر گفت: پیش از هر سخنی باید از زحماتی که استاد فروزانفر برای پیدا کردن و به دست آوردن نسخ متحمل شد یاد کرد و این‌که در حال حاضر، جامع‌ترین تصحیحی که در دست داریم این تصحیح است. استاد فروزانفر در مقدمه‌ی تصحیح چهارده نسخه را معرفی می‌کند که از ده نسخه در کار تصحیح بیشتر استفاده نمی‌کند. این نسخ به دو دسته‌ی کم‌حجم و پرحجم تقسیم می‌شوند. نسخ کم‌حجم مانند نسخه‌ی اسعد افندی، نسخه‌ی کم‌حجم قونیه، قره حصار مورخ ۷۲۷ و بلدیه استانبول. در کنار این‌ها نسخ پر حجمی هستند که به دو دسته‌ی کامل و ناقص تقسیم می‌شوند. نسخ کامل نسخی هستند که تمامی بحرها و قوافی را در بر گرفته‌‌اند. از بین این نسخ باید به این چند نمونه اشاره کرد: نسخه قونیه مورخ ۷۷۰، نسخه چستر بیتی، قونیه پرحجم، نسخه نور عثمانیه و نسخه‌ی وین. نسخ پرحجم ناقص هم دو نسخه‌ی قره حصار و نخجوانی است. این دو نسخه تعدادی از قوافی را شامل می‌شوند و بخشی از یک نسخه‌ی پرحجم هستند. استاد فروزانفر نسخه‌ی قونیه را اساس و مبنای خود قرار داده است. بنابراین حجیم‌ترین نسخه را مبنای کار قرار داده است و نه لزوما معتبرترین‌شان را.

وی درباره‌ی روش کارشان در تصحیح دیوان کبیر گفت: حدود سی نسخه را از کتابخانه‌های ایران و جهان گردآوری کردیم. در نهایت با بررسی آن‌‌ها به ۱۵ نسخه‌ی معتبر رسیدیم. روش کار استاد فروزانفر استفاده از نسخ پرحجم بود و ما با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی روشی را عکس روش استاد فروزانفر در نظر گرفتیم و آن استفاده از نسخ کم حجم و رفتن از سمت این نسخ به سمت نسخ پر حجم بود. مجلد نخست این اثر زیر چاپ است که در آن غزل‌های مشترک سه نسخه‌ی قونیه، قره حصار و اسعد افندی تصحیح شده و تعلیقاتی هم بر آن‌ها نوشته شده است. نسخه‌ی قره حصار مبنای کار ما بود به دلیل این‌که ضبط‌های اصیل‌‌تری نسبت به نسخ دیگر داشت اما مبنای انتخاب غزل‌ها، اشتراک این سه نسخه بود. نسخه‌ی اسعد افندی ۷۱۹ غزل، نسخه‌ی قونیه ۸۴۶ غزل دارد و نسخه‌ی قره‌حصار ۴۳۳ غزل دارد. تعداد غزل‌ها نسبت به تصحیح استاد فروزانفر که ۳۲۲۹ غزل است، خیلی کمتر است. بین این سه نسخه ما فقط ۱۱۱ غزل مشترک می‌یابیم. بنابراین اشتراک این سه نسخه در نداشته‌هاست و نه داشته‌ها. اگر بخواهیم اجتماع نداشته‌های این سه نسخه را در نظر بگیریم ۱۷۹۷ غزل در بین این سه نسخه اصلا وجود ندارد. در حالی‌که این غزل‌ها، غزل‌های بسیار معتبری هستند و به لحاظ سبک و زبان قطعا از آن مولوی‌اند. بنابراین گرچه این سه نسخه معتبرند اما کامل نیستند و گزیده‌ای از غزلیات مولوی‌اند. برای پالایش دیوان کبیر مجبوریم از سمت نسخ کم حجم به سمت نسخ پر حجم حرکت کنیم.

رزمجو درباره‌ي برخی از سهوهای دیوان کبیر مصحح فروزانفر تصریح کرد: موردی که خیلی با آن مواجه شدیم غزل‌ها و ابیات افتاده بود. به خلاف این‌که روش‌ استاد فروزانفر جمع کردن تمام ابیاتی است که در نسخ مورد استفاده‌‌اش بوده اما گاهی می‌بینیم که ابیات و غزل‌هایی افتاده است. این غزل‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: غزل‌هایی که فقط در یک نسخه آمده‌اند و غزل‌هایی که در بیش از یک نسخه آمده‌اند. هر غزلی که در نسخه‌های مورد نظر او بوده حتا اگر آن غزل از آن مولوی نبوده آن را ذکر کرده‌ و در پاورقی آورده‌ که این غزل مال مولوی نیست. اما در این مورد سهوا افتادگی اتفاق افتاده است. در اکثر و بیشتر نسخ ابیاتی هستند که با همان ضبط بیت به سامان است اما در تصحیح استاد فروزانفر به شکل دیگری آمده‌اند. البته باید گفت این نکات هیچ ذره‌ای از ارزش کار استاد فروزانفر کم نمی‌کند اگر او این راه دشوار را نپیموده بود قطعا کار برای پژوهشگران امروزی به مراتب سخت‌تر بود همان‌طور که بعد از این هم پژوهشگرانی خواهند آمد که با توجه به نسخ جدیدی که پیدا می‌شود و روش‌های نوین تصحیح می‌توانند روز به روز این تصحیح‌ها را تعالی ببخشند.

نیکلسون آبشخور اصلی مولوی‌پژوهان

الهام خلیلی جهرمی با اشاره به این‌که یکی از مجال‌هایی که باید درباره‌ی آن تعمق و مطالعه شود و حتا جا دارد در دانشگاه رشته‌ای به آن تعلق گیرد، مطالعات ترجمه است، افزود: میراث گران‌قدر ادبی ما سال‌هاست که مورد توجه مستشرقان قرار گرفته است و به حق در بسیاری از جنبه‌ها ما فارسی‌زبانان وام‌دار تحقیقات ارزشمند مستشرقان هستیم. آشنایی ما فارسی‌زبانان با مثنوی به مدد تصحیح عالمانه‌ی نیکلسون میسر شد و خوشبختانه در سال‌های اخیر تصحیح مجدد استاد محمدعلی موحد از مثنوی راهگشای مولوی‌پژوهان در تحقیقات‌شان شده است. مولوی به‌خصوص غزلیات شمس او در سال‌های اخیر مورد توجه محققان غربی قرار گرفته است. مشهورترین و پرطرفدارترین مترجم غزلیات شمس کلمن بارکس است. بارکس زبان فارسی نمی‌داند و بر اساس ترجمه‌‌های نیکلسون و آربری این غزلیات را ترجمه می‌کند. پیش از نیکلسون، ادوارد براون از اولین محققان غربی است که به آثار مولوی توجه خاصی نشان داده است و شاگرد خلف او، نیکلسون، به پیشنهاد استادش به تصحیح مثنوی همت می‌گمارد.

وی درباره‌ی تصحیح و ترجمه‌ی غزلیات شمس نیکلسون گفت: نیکلسون شیفته‌ی مولوی است و مهم‌ترین اثری که در حوزه‌ی مولوی‌پژوهی از او باقی‌مانده تصحیح و شرح مثنوی اوست که هنوز هم منبع معتبری برای پژوهشگران است. پیش ازاین اثر اولین اثر نیکلسون در حوزه‌ی مولوی‌پژوهی، تصحیح و ترجمه‌ی منتخبی از دیوان شمس تبریزی است. این کتاب نخستین نسخه‌ای است که ۴۸ غزل مولانا در آن به صورت انتقادی تصحیح و ترجمه شده است و نیکلسون یادداشت‌های مفصلی در شرح غزل‌ها نوشته است. این نسخه زمانی منتشر شد که هنوز تصحیح انتقادی متقنی از دیوان شمس در دست نبود و نخستین گام ارزنده‌ی علمی نیکلسون در زنده کردن میراث بزرگ مولوی به شمار می‌آید. نیکلسون در مقدمه‌ی این گزیده توضیح می‌دهد که ۴۸ غزل را بر اساس چند نسخه تصحیح کرده است. تاریخ نسخه‌های مورد نظر او مربوط به قرن نهم و دهم بوده است در صورتی که نسخ معتبری هست که پیش از این قرون نوشته شده‌اند و نیکلسون به آن‌ها نپرداخته است. البته که زمان تصحیح او این نسخ هنوز شناسایی نشده بودند. از ۴۸ غزل منتخب او، ۷ غزل در نسخ معتبر نیامده‌اند. با توجه به تاریخ انتشار این کتاب متوجه می‌شویم که نیکلسون در آن زمان جوان بود و هنوز به تحقیقات مفصل خود نپرداخته بود. نیکلسون یکی از بهترین مصححان متون ادب فارسی است اما اگر پس از تصحیح و شرح و مطالعه‌ی مثنوی دوباره به سراغ دیوان کبیر می‌رفت حتما خودش هم تصحیح دقیق‌تری از این غزلیات ارائه می‌کرد و نسخ معتبرتری برمی‌گزید. از آن‌جا که گزیده‌ی نیکلسون آبشخور اصلی شرق‌شناسان و مولوی‌پژوهان بسیار است شایسته است به این منتخب غزل‌ها نگاه انتقادی کنیم تا از این رهگذر تاثیرگذاری نیکلسون بر پسینیان خودش را هم متوجه شویم.

خلیلی جهرمی با اشاره به دیگر ترجمه‌های غزلیات گفت:  آربری که شاگرد خلف نیکلسون است به درخواست احسان یار شاطر ۴۰۰ غزل مولانا را را در کتابی ارزشمند ترجمه کرده و حسن جوادی که در آن زمان دانشجوی کمبریج بوده این غزلیات را برای ترجمه برای آربری می‌خوانده است. ترجمه‌های متعددی از دیوان شمس هم به عربی داریم  همانند ترجمه‌ی ابراهیم دسوقی شتا، محمد السعید جمال‌الدین و ترجمه سعید علی العاکوب. بزرگی کار مترجمان در انتقال ادبیات غنی فارسی به جهانیان ستودنی است اما بر عهده‌ی متخصصان ادبیات است که با نقد و بررسی این آثار به ترجمه‌ی هر چه بهتر این شاهکارهای ادبی کمک کنند.

http://www.bookcity.org/detail/22590