تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
کتابان: مراسم رونمایی از وبگاه «کتابان» به نشانی www.ketabaan.ir؛ پایگاه معرفی، نقد و گفتوگو درباره کتابهای حوزه معارف و انقلاب اسلامی روز چهارشنبه هفته گذشته، دوم مهر ۱۳۹۹، با حضور دکتر حداد عادل، دکتر جوادی معاون وزیر ارشاد، حسین ابراهیمآبادی رئیس مرکز نشر دانشگاهی، مهندس مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه شهرکتاب، دکتر اژهای و حجتالاسلام دعایی اعضای هیاتامنای شهرکتاب در محل معاونت فرهنگی موسسه شهرکتاب برگزار شد.
حداد عادل: با توفیق این سایت مثلث مولف، ناشر و خواننده به نحوی خوشقواره شکل میگیرد
دکتر حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در این مراسم پس از تشکر از مهندس فیروزان و همکارانشان برای اهتمام به این امر، این سایت را مولود تازه شهرکتاب خواند و گفت:
شهرکتاب هرچند سال یک بار مولودی تازها را عرضه میکند، درست مثل خانوادهای که روز به روز گستردهتر میشود. وبگاه «کتابان» نوزادی جدید است که آقای مهندس فیروزان از امثال بنده دعوت کرده در جشن تولدش شرکت کنیم و با برگزاری این مراسم قصد دارد ولادتش را به جامعه کتابخوان و اهل علم و فرهنگ اعلام کند. به تعبیر قرآن «تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها» اکنون این درخت برومند میوهای تازه به بار آورده است. تولد این نوزاد تازه را تبریک میگویم.
تحول شگرفی که در دوران ما درباره کتاب صورت گرفته، دسترسی آسان به کتاب است، به یاد بیاوریم که چقدر این کار در گذشته دشوار بود، هم در گذشته نزدیک و هم در گذشته دور. خاطرهای نقل میکنم از حافظه خودم، قصهای که از استاد محترم آقای دکتر مهدی محقق در جلسات شورای فرهنگستان شنیدم. ایشان میگفتند که در جایی خواندهاند - لابد خودشان هم جایی این را نوشته باشند - که در کتابخانههایی که بهویژه نسخههای خطی نگهداری میکنند کتابی پیدا شده که آبدیده است اما نوع آبدیدگی آن با کتابهای معمولی فرق میکند - بعضی وقتها کتابها در حوض آب میافتد یا لیوانی رویش سرازیر میشود، دوات روی آن برمیگردد اینها اتفاقات معمولی است - و در حاشیههای کتاب آبدیدگی خاصی در همه صفحات به چشم میخورد، بعد معلوم شده که دانشمندی مثلا در مرو، بخارا یا نیشابور برای اینکه یک کتاب را از ماوراءالنهر یا خراسان بزرگ به بغداد برساند طی طریق میکرده، یک نسخه خطی را در کولهپشتی خود روی دوشش حمل میکرده است به صورت پیاده، سواره و... و چند ماه ناچار بوده در گرمای تابستان در سرزمینهای خشک کویری زیر آفتاب همینطور طی طریق کند، بدن این فرد زیر تابش آفتاب عرق میکرده، از لباس و کوله پشتی میگذشته و به صفحات کتاب میرسیده است. و این آبدیدگی حکایت از یک چنین سیر و سفر و فرایند طولانی پرمشقتی میکند. این حکایت نشان میدهد که چقدر در گذشته دسترسی به کتاب دشوار بوده و برای نگارش، نگهداری و انتقال کتاب، افراد چه رنجی را متحمل میشدند. حالا امروز را با آن روزگاران مقایسه کنید که فرد، یک تلفن همراه در جیب خود دارد، دو سه دکمه را فشار میدهد، و کتابخانهای با یک میلیون جلد کتاب در دسترسش قرار میگیرد یا مثلا نسخههای خطی کتابهایی که تا همین اواخر بزرگانی چون محمد قزوینی و مجتبی مینوی حسرت دیدار آنها را میخوردند در اختیارش قرار میگیرد. به برکت تحول علمی و فنی که در فناوری اطلاعات و علوم ارتباطات حاصل شده، دنیا تحولی پیدا کرده که به ذهن پیشینیان ما هم خطور نمیکرد. منتها حالا باید از خودمان بپرسیم آیا در مقابل این آسانی دسترسی، دستی هم هست که به همین نسبت دراز شود برای اینکه اصلا این کالایی را که اینطور آسان عرضه شده است بگیرد؟ یعنی مطلوب نزدیک شده، اما آیا طالبی هم هست؟ طلب هم به همین نسبت بالا رفته است؟ شوق دسترسی و یافتن به همان نسبت هست یا نه؟ یعنی امروز نگران این دومی باید بود، وگرنه مطلوب هست:
عاشق چه شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
حالا درد هم باید باشد که برویم سراغ کتاب.
نکته دوم جلب توجه دوستان به کثرت کتاب در روزگار ما در مقایسه با گذشته، است، مرادم از گذشته قبل از انقلاب، و سَنَدم آمارهای رسمی است که کتابداران بزرگی چون ایرج افشار منتشر میکردند. بنده به خاطر دارم دهه ۵۰ در «راهنمای کتاب» فهرستی به دست داده شد از تعداد کتابهایی که در طول یک سال در کل ایران چاپ شده است، بر طبق این فهرست در هر سال بین ششصد تا هفتصد کتاب در کل ایران چاپ میشد. این نظرتنگی نیست، یا چیزی که بنده بخواهم از خودم جعل بکنم، بلکه آمارش هست. دوستانی که قبل از انقلاب کتاب میخواندند به یاد دارند که ساواک همه کتابها را چک میکرد و بر آن مهری میزد که اسمش را میگذاشتند شماره ثبت کتابخانه ملی، حالا این کار فایده دیگری هم داشت و کتابخانه ملی به وظیفهاش عمل میکرد ولی در واقع راهی بود برای اینکه بگویند چه کتابی باید چاپ شود و چه کتابی نباید. از یکم فروردین هر سال شروع میکردند شماره یک میدادند تا اسفندماه. نهایت این آمار در اوجش یعنی سال ۵۶، هزار عنوان کتاب بود. در حالی که ما اکنون از صد هزار عنوان در سال فراتر رفتهایم. این یک تحول عظیم در عالم نشر و توزیع به وجود آورده است و تحولهای بیشتری را هم ایجاب میکند.
یکی از حوزههای فرعی وبگاه «کتابان» حوزه انقلاب اسلامی است. خوب است ما جستوجو کنیم و ببینیم در خصوص این موضوع و بعد جنگ تحمیلی که الان در هفته بزرگداشتش هستیم چه تعداد کتاب در ایران و دنیا چاپ شده، درباره انقلاب اسلامی چند پایاننامه ارشد و دکتری در داخل و خارج از ایران نوشته و دفاع شده است. و یا مثلا درباره علت به وجود آمدن انقلاب اسلامی چه کتابهایی نوشته و چه اظهار نظرهایی شده است. یا راجع به جنگ تحمیلی مثلا در زبان فارسی بهخصوص از سال ۶۷ که آتشبس آغاز و بعد ادبیات دفاع مقدس شروع شد تاکنون چند عنوان کتاب داشتهایم؟ این پدیدهای حیرتآور است. بعضی از این کتابها دویست و چند ده بار چاپ شده است. این کمیت نباید دستکم گرفته شود؛ هم کمیت در کل کتاب و هم در کتب مربوط به حوزه انقلاب، اسلام و معارف اسلامی است.
نکته بعدی تخصصی شدن نشر کتاب در زمانه ماست. خوب بنده از فروردین ۱۳۳۷ تا حالا برای کتابخانه شخصی خودم کتاب میخرم و از آن زمان تاکنون با عالم نشر، کتابفروشی و کتابخانه و... سر و کار دارم. این پدیدهای که در روزگار ما به وجود آمده و خودش را کاملا تثبیت کرده که ناشران عمدتا تخصصی کار میکنند، قبلا وجود نداشت. امروز مثلا ما در کشور ناشرانی داریم که منحصرا کتابهای روانشناسی چاپ میکنند و... این پدیده مبارکی است و نشان میدهد که تعداد کتاب، دانشجو، استاد و جامعه کتابخوان آنقدر زیاد شده که برای یک ناشر صرف میکند که کار خودش را باریک، عمیق و تخصصی کند. ولی همانطور که دوستان قبل از من به درستی اشاره کردند ما در عالم کتاب بیشتر از آنچه در حوزه تالیف و تولید مشکل داشته باشیم در بخش توزیع مشکل داریم. اصلا در اقتصادمان هم همینطور است و بیشتر ناهنجاریها از توزیع سرچشمه میگیرد. این مشکل در عالم کتاب از همه جای دیگر به نظر من بیشتر است؛ یعنی مولفی سالها زحمت میکشد، ناشری سرمایهگذاری میکند ولی توزیع به کمکش نمیآید. اهمیت کار «کتابان» این است که سعی میکند این حلقه ضعیفِ زنجیره علم و کتاب را تقویت کند؛ یعنی به اصلاح توزیع توجه دارد. حالا بگذریم از اینکه همانطور که باز دوستان اشاره کردند بسیاری از کتابفروشان خصوصا در جاهای خاصی از شهر اصلا عنایت دارند که کتابهای اسلامی و مربوط به انقلاب و جنگ و... را عرضه نکنند. ما از قبل از انقلاب یک عده ناشر داشتیم و داریم که هنرشان چاپ کتابهای مارکسیستی، کمونیستی، سوسیالیستی، ضدامپریالیستی بود و به مقولات اسلامی و معنوی و دینی هیچ عنایت و لطفی نداشتند، غالب آنها امروز کتابهای آمریکایی را چاپ، توزیع و تبلیغ میکنند یعنی بسیاری از چپهای قبل از انقلاب، امروز ۱۸۰ درجه تغییر ماهیت، هویت و فعالیت دادهاند؛ ولی همچنان نسبت به کتابهای اسلامی «کان الله و لم یکن معه شی و الان کما کان» این یک واقعیت است و همین واقعیت ایجاب میکند که کسانی که دغدغه دین دارند در امر کتاب همت، و به اصلاح توزیع کمک کنند.
در واقع توزیع و تولید یا تالیف و توزیع همان رابطه بود و نمود است، کتابهای دینی فرصت لازم را برای جلوه و نمودار شدن از طریق یک توزیع صحیح پیدا نمیکنند. من گمان میکنم که اگر سایت «کتابان» در کار خودش موفق شود، برخی نتایج بسیار خوب از آن عاید خواهد شد؛ از جمله اینکه:
مثلث مولف، ناشر و خواننده به نحوی خوشقواره شکل میگیرد، یعنی رابطهاین سه ضلع منطقیتر میشود و انسجام بیشتری پیدا میکند.
دوم اینکه با فعال شدن این وبگاه، اطلاعرسانی به خواننده صحیحتر، سریعتر و موردیتر میشود به طوری که افراد به ویژه خوانندگان کتاب میتوانند گمشدهشان را آسانتر پیدا کنند.
یکی دو توصیه هم به ذهن من میرسد که عرض میکنم و سخنم را پایان میدهم:
یکی اینکه از دوستان نشنیدم که آیا غیر از زبان فارسی کتابهایی در همین حوزهها به زبانهای دیگر را هم در دستور کار دارند یا نه، اگر دارند که هو المطلوب، اگر ندارد توصیه میکنم به تدریج بعد از اینکه این قطار راه افتاد به فکر باشند که در همین سه قلمرو، کتابهایی به زبانهای عربی و انگلیسی خصوصا معرفی کنند. البته کار دشواری است ولی بر غنای کار شما و بر غنای فرهنگی جامعه میافزاید.
و آخرین نکته این است که ایجاد یک وبگاه به کاشت یک درخت شبیه است که اگر آن را رها کنید خشک میشود، من خواهشم این است که همان ذوق و شوقی را که در ایجاد داشتهاید در تداوم بخشیدن هم داشته باشید یعنی این وبگاه را رها نکنید و مدیریت کنید. این درخت را آبیاری، تقویت، حرص و دفع آفت کنید. بگذارید دائم شاداب بماند، شاخ و برگش بیشتر شود و سایه و ثمرش هرچه بهتر عاید علاقهمندان به کتاب شود. بنده همیشه آقای فیروزان را یک مدیر فرهنگی میدانستم که جسارت میورزد و نوآوری میکند، ما در عالم فرهنگ به این نوع فکرها احتیاج دارد، این نوع اقدامات جسورانه است که فرهنگ را پیش میبرد.
در پایان به عنوان یک خواننده کتاب به سهم خودم از آقای فیروزان و همکارانشان مجددا تشکر میکنم و آغاز به کار کتابان را به همه کتابخوانها تبریک میگویم و مژده میدهم که دسترسی به کتاب در این سه حوزه از این پس انشاءالله برای حوزه و دانشگاه و برای همه آسانتر شود.
فیروزان: هدف از ایجاد این سایت رفع دغدغه رهبری است
مهندس مهدی فیروزان، مدیرعامل موسسه شهرکتاب، پس از تبریک به مناسبت اینکه یکی دیگر از دستاوردهای موسسه شهرکتاب به بلوغ افتتاح رسیده است گفت: از همه استادان و دینپژوهان، اسلامدوستان و کارشناسان سیاسی و انقلاب اسلامی، علاقهمندان به کتاب و مطالعه، و کسانی که در طول این سالها به گونههای مختلف رهنمودهایی به ما دادند تشکر میکنم؛ ما امروز میخواهیم بخش زیادی از این آموزهها و رهنمودها را به صورت بلوغیافته در قالب سایت «کتابان» افتتاح کنیم.
«کتابان» سایتی برای معرفی دقیق، جذاب، و موثر آثار معارف اسلامی، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و موضوعات مرتبط با این حوزههای تاریخ معاصر ایران در منطقه و در خارج از ایران است و امیدوارم این سایت بتواند در جهت تحقق هدفی که برایش معین شده موفق عمل کند. اما این هدف چیست؟
ما در ارزیابیها و آسیبشناسیهایمان میدیدیم کتابهای این حوزهها - حوزههای انقلاب اسلامی، معارف دینی و... -مخاطب شایسته خودش را پیدا نکرده و نتوانسته است بازار را به اندازهای که علاقهمند دارد مطلع کند. پیکان انتقاد این آسیبشناسی بسیاری مواقع به سمت کتابفروشها نشانه میرفت؛ که چرا به گونه موثر کتابها را مطرح و تبلیغ نمیکنند، یا برای فروش بیشتر ساز و کاری ویژه ندارند؟ ما در این زمینه تلاشهایی هم صورت دادیم و ساز و کارهایی در پیش گرفتیم، اما در نهایت دیدیم که این تلاشها چهار پنج ماه بیشتر نتیجهبخش نیست، و بعد از این مدت اثر خود را از دست میدهد. با ورود به این فرایند اقتصادی دریافتیم که همواره تولیدکننده یک محصول است که باید کالای خودش را معرفی کند و معمولا فروشنده قدرت معرفی ندارد. امروز در همه حوزههای اقتصادی منجمله اقتصادِ فرهنگ چنین است، مثلا این سینمادار نیست که فیلم را تبلیغ میکند بلکه کارگردان یا تهیه کننده فیلم این کار را انجام میدهد، تهیهکننده تئاتر، تئاتر را تبلیغ میکند، تولیدکننده فرش است که فرش خود را تبلیغ میکند. به همین دلیل در طول این سالها بر اساس این اقتصاد برندسازی شده است.
متاسفانه در حوزه فرهنگ، همه کسانی که بر مبنای اعتقاداتمان کتب مذهبی، انقلابی، جنگ و موضوعاتی از این دست منتشر میکنند، چون موضوع، مقدس و مهم است بر این گماناند که خودش راهش را باز خواهد کرد؛ بنابراین به عنوان تولیدکننده اثر فرهنگی به تبلیغ و معرفی آن به شیوه جذاب یعنی آنطور که یک رمان را تبلیغ میکنند نمیپردازند. این ضعفِ امروز کل بازار نشر در حوزه کتب انقلاب، معارف اسلامی و... است. البته برخی از ناشران این حوزه مثل سوره مهر و نیستان که این ضعف را نداشتهاند موفق شدهاند. ما در موسسه شهرکتاب فکر کردیم درست است که به عنوان کتابفروش در این زمینه وظیفهای بر گردن ما نیست ولی به عنوان یک موسسه فرهنگی شاید پر کردن این خلأ یکی از وظایف ما باشد. سایت کتابان بنا دارد خلأ اطلاعرسانی جذاب حوزه تولید و نشر آثار معارف اسلامی، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، چالشهای امروز انقلاب اسلامی با جهان را پر کند.
شش سال است، روی این پروژه کار میشود، بسیاری از دوستان بزرگ به صورت مستقیم و غیرمستقیم در این کار با ما همکاری کردند؛ از جمله حضرت آقای دکتر مهدوی راد، آقای معراجی، جناب آقای جعفریان، آقای مختارپور، جناب آقای اشعری و...
نخستین تولید این ایده به صورت کتابی منتشر شد که در آن بیش از دو هزار عنوان کتاب در حوزههای معرفتی معرفی شده بود. ما در گام نخست به منظور پوششدهی ناآشنایی و کماطلاعی کتابفروشان و کتابخوانان در این حوزهها، این کتاب را در میان فروشگاههای شهرکتاب و غیره توزیع کردیم، اما آن کتاب راهنما کافی نبود؛ بنابر این نظر بر این شد که سایتی در این زمینه طراحی شود که امروز به عنوان «کتابان» در مراسم افتتاح آن به سر میبریم.
از زمانی که با انتشارات سروش همکاری میکردم، به خاطر دارم که حضرت آیتالله خامنهای درباره این نقص در حوزه نشر کتب اسلامی نگرانی داشتند و تذکر میدادند. گروههای مختلفی نیز برای عرضه این کتابها شرکتهای توزیع به راه انداختند اما ناموفق بودند. نمیدانم این سایت چقدر موفق خواهد شد، اما امیدوارم که بتواند بخشی از این خلأ را پر کند. من با همکاران و ۸۵ مدیر فروشگاه شهرکتاب در همایش سال قبل پیمان بستیم که این سایت را به جریان بیندازیم، و بنا داریم نگرانی رهبری را در این قسمت به اندازه توان خود رفع کنیم.
دو خاستگاه اصلی این سایت عبارت است از: ۱- رفع دغدغه رهبری که بسیار حقیقی، هوشمندانه و کارشناسانه است، ۲- شأن شهرکتاب که میخواهد به اندازه خودش در پر کردن این خلأ معرفی جذاب و افزایش بازار گامی بردارد.
در پایان از کمکهای مادی و معنوی جناب آقای دکتر جوادی معاون وزیر ارشاد، و آقای حسینپور مدیرعامل سابق خانه کتاب و نیز هیات امنای موسسه شهر کتاب در شکلگیری این پروژه تشکر میکنم.
مدرسی: همه را به همراهی فرامیخوانیم
فرید مدرسی، مدیر سایت کتابان، دیگر سخنران این مراسم در آغاز با بیان دشواری سخنرانی «در برابر کسانی که سالهای سال تمام عمر و تجربه و دانششان را در به ثمر رساندن درخت پربار فرهنگ به کار گرفتند و حتی گاهی در این زمینه از آبرویشان هزینه کردند» از حضور هیات امنای موسسه شهرکتاب، معاون وزیر ارشاد و دکتر حداد عادل تشکر کرد و افزود: از حمایت برخی از نخبگان، دانشگاهیان، فضلا، علما و شخصیتهایی که در طول شکلگیری این سایت از حوزه قم به این مجموعه یاری رساندهاند منجمله فضلایی در مجموعه دفتر تبلیغات، حوزه علمیه قم و بیت معظم برخی از مراجع تشکر میکنم آن هم در چنین فضایی که متاسفانه گاهی احساس کویرگونگی به اصحاب فرهنگ دست میدهد.
متاسفانه فعالیت در حوزه فرهنگ در شرایط کنونی با مشکلاتی بسیار همراه است؛ با وجود این مشکلات و موانع علاوه بر اولویت مسائل اقتصادی و سیاسی در شرایط کنونی، بیتوجهی برخی دولتمردان به حوزه فرهنگ مزید بر علت است؛ با وجود اینکه وزیر محترم ارشاد و معاونین محترم ایشان دغدغههایی به شدت فرهنگی دارند. چنانچه از اکنون محافل نخبگانی، فرهنگی و شخصیتهای طراز اول فرهنگی، فکری برای دولت بعدی نکنند، حوزه فرهنگ همچنان با چالش جدی مواجه خواهد بود. برای رفع این معضل پیشنهاد میکنم که نخبگان فرهنگی از اکنون گرد هم آیند و ضمن بیان دغدغههایشان، آنها را به دولت بعدی فارغ از اینکه از چه جناحی باشد انتقال دهند تا چنانچه دولت بعدی خودش فرهنگی نبود، دستکم این حوزه را به معتمدین نظام و شخصیتهای فرهنگی که سالهای سال در نظام دغدغه فرهنگ داشتهاند برونسپاری کند.
فرهنگ عنصری همیشه مظلوم است؛ آمریکا با تحریف فقط مسائل تحریم را به مسائل اقتصادی گره زده است اما در هفته گذشته ما با تحریم برخی دامنهها از جمله دامنه سایت کتابان مواجه شدیم که مشکل جدی بود. متاسفانه ناحقیقت در فضای رسانهای به شدت در حال ترویج است، و در این قضیه هم ناحقیقتهایی که آمریکا روایت میکند در بخشی از رسانههای معارض تبلیغ میشود. به هر روی ما به صورت جدی با این مشکل مواجه شدیم که البته تلاش کردیم آن را تا حدودی رفع کنیم، بخشی مانده که انشاءالله در آینده نزدیک رفع میکنیم.
متاسفانه فضای کنونی فضای ظاهرسازی افراطی به عنوان یک استراتژی است و نه به عنوان یک تاکتیک، اما تلاش من و همکارانم از روز نخست در سایت کتابان این بوده که در این بازی نیفتیم، اگرچه میدانستیم که قرار گرفتن در این بازی موجب میشود به شدت بتوانیم خودمان را نشان و ارتقا دهیم، چراکه این بازی اکنون نرخ روز است.
با همه دشواریهای موجود و آتیهای که شاید سختتر هم باشد، رسالت این سایت پر کردن خلائی است که در زمینه کتابهای انقلاب و معارف وجود دارد. در حوزه کتابهای معارفی و بازنمایی این نوع کتابها حلقههای ناممکنی وجود دارد که ما باید اینها را ممکن کنیم؛ همانطور که در دغدغههای رهبری دیده میشود. جریان مقابل حتی در حوزه کتابهایی که تنه به تنه تاریخ انقلاب، مسائل معرفتی و مسائل دینی میزند به راحتی سیکل خود را شکل داده، شخصیتسازی میکند و کتابش را با بهترین شیوه ممکن در درون یا خارج از کشور منتشر و توزیع میکند. جریان روشنفکری ما هم یکدست نیست حتی جریانهای لائیک، چپ و چپِ افراطی هم یکدست نیستند، منتها آن جو رسانهایِ ناحقیقت به گونهای رفتار و تبلیغ میکند که انگار همه یکدست هستند. در این سیکل بعضی اشخاصی که اول انقلاب جزو جریانهای ضدچپ به شمار میرفتند با جریانهای چپ در یک سیکل قرار گرفتهاند و این احساس را در مخاطب ایجاد میکنند که انگار اکنون منافعی مشترک در نقد مذهب، نظام کنونی و مسائل موجود دارند. زمانی که قرار است تولیدات این جریان بازتولید، و در جامعه عرضه شود و نخبگان را تحت تاثیر قرار دهد، اینها را غیرمستقیم پشت هم قرار میدهند. اما متاسفانه در مجموعههای انقلابی ما اینطور نیست؛ مجموعههای انقلابی دینی، مجموعههای قم و نجف و مجموعههای دیگر. مثلا وقتی تقریظی توسط رهبری صورت میگیرد فقط بخشی از این جریان را در نیروهای انقلاب و مسائلی از این قبیل میبینم، در حالی که جریانهای دیگر را نیستند؛ یا برعکس چنانچه جریانهای دیگر کار خوبی انجام میدهند، حتی اگر سنتیاند و یا شاید سیاسی هم نباشند اما از آن جریانهایی که در نظام هستند، حمایت جدی نمیشود تا این علقه محکم شود.
ما در سایت کتابان تلاشمان این است که از مدیریت معکوس استفاده کنیم، و این بار این سیکلی را که جریان مخالف به کار بسته است در جهت تحکیم این علقه به کار ببریم. امروز گفتمانی است که همه دنیا نسبت به آن احساس رقابت میکنند؛ چه از نظر سیاسی چه از نظر گفتمانی و چه از نظر عقیدتی، یعنی هماکنون ما رقیبهای عقیدتی چون وهابیت داریم که باز همان وهابیت رقیب سیاسی ما هم میشود؛ بنابراین به همراهی تمام طیفهایی که در این مسئله دغدغه دارند نیازمندیم؛ اگرچه ممکن است در مسائل مختلف دیگر با هم اشتراک فکری، فرهنگی و سیاسی نداشته باشیم.
ما اکنون با حمایت آقای فیروزان در نقطه شروع هستیم و اگر یک لحظه حمایت ایشان، بزرگواری وزیر محترم ارشاد و معاونانشان از این مجموعه نبود، تا به اینجا نمیرسیدیم. این را هم باید بگویم که جناب آقایان اشعری و مختارپور در ابتدای امر انگیزه معنوی این کار را به ما دادند؛ اگرچه بعدا به دلایلی این قضیه ادامه پیدا نکرد که امیدوارم دوباره از سر گرفته شود.
جوادی: تداوم کار چنین سایتی میتواند جلوی بسیاری از کتابسازیها را بگیرد
پس از فرید مدرسی، دکتر جوادی، معاون وزیر ارشاد، ضمن ابراز خوشحالی از راهاندازی چنین وبگاهی اظهار داشت: ما اکنون بیشتر فعالیتهایمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حوزه کتاب بر اصل ترویج کتابخوانی، بالا بردن کمیت ساحت مطالعه و برنامههایی از این دست استوار است و کمتر توفیق یافتهایم که بهخصوص در حوزه کتب دینی وارد مباحث کیفی و رواج کتاب خوب و... شویم. من افتتاح این سایت را گامی بسیار موثر برای این رویکرد میدانم.
وضع جامعه ما در برابر کتاب، شبیه خانوادهای است که فرزندانشان اشتهای کمی به غذا ندارند، بنابراین اول باید هر غذایی که خودشان میخواهند به هر شکلی فارغ از کیفیتش در معرضشان قرار دهد تا اشتهای خوردن پیدا کنند و بعد کیفیت غذا را مدیریت کند. ما در اقداماتی که در جامعه انجام دادیم و یا در حال انجامش هستیم عمدتا در مرحله اول قرار داریم؛ یعنی نگران خواندن کتاب و مطالعه و... هستیم و بیشتر تلاشهایمان معطوف به آن است. اما در جهت بالا بردن کیفیت کتابخوانی برنامههایی مثل جوایز ادبی، جایزه کتاب سال و... همه در همین جهت طراحی شدهاند، با این حال تاکنون نتوانستهاند نقش شایسته و بایستهای در تغییر ذائقه کتابخوانها داشته باشند، چراکه بیشتر در حالت نخبگانی و... تعریف میشوند.
تشکیل چنین سایتی در حوزه کتابهای دینی، به عنوان یک ضرورت قلمداد، و گامهای خوبی برایش برداشته شده است. همانطور که دوستان فرمودند این گام اول است، اما هنوز باید تکمیل شود و کارهای دیگری رویش صورت بگیرد تا وقتی افراد به این سایت مراجعه میکنند بتوانند کتاب خوب و مناسب را بیابند و با اطمینان خاطر به سمت خریدش بروند، خودِ این جریان چرخه خرید کتاب را بهبود میبخشد، یعنی هم چرخه درست و سالمی را در حوزه نشر کتاب ایجاد میکند و هم میتواند جلوی بسیاری از کتابسازیها در حوزه کتابهای دینی را که نگرانیهای زیادی برای جامعه ایجاد کرده، بگیرد.
ما در این زمینه کاری نکردهایم، اگر هم تاکنون کاری از طرف مجموعه وزارت ارشاد انجام شده، در قالب وظایفمان بوده است، از این جهت هم که در یکی دو سال گذشته محدودیتهای بسیاری داشتهایم شرمندهایم، ولی امیدواریم انشاءالله از این به بعد بتوانیم در خدمت این مجموعه باشیم، آن را توسعه دهیم و در جهت کاربردی شدنش اقدام کنیم، به نحوی که بیشتر مورد استفاده قرار گیرد، چراکه هدف همین است تا نتیجهاش در جامعه دیده شود، انشاءالله که این اتفاق بیفتد.
اژهای: کتابان، استمرار شهرکتاب است
دکتر اژهای، عضو هیاتمدیره موسسه شهرکتاب نیز ضمن بیاناتی مختصر از چگونگی تاسیس شهرکتاب سخن گفت و این سایت را اقدامی در استمرار فعالیتهای این موسسه خواند: من معمولا نه سخنران خوبی هستم و نه فرهیختگی دیگران را دارم، ولی از سال ۱۳۶۴ یا ۱۳۶۵ ذهنم مشغول ایجاد یک شهرکتاب بود. در فاز یک موفق شدیم بورس کتابی در جنب دانشگاه تهران تاسیس کنیم. بد نیست این را بگویم که آن زمان تمام کتابهای مذهبی در خیابان انقلاب عرضه شایستهای نداشت، منجمله حتی کتاب «برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی» آقای حداد عادل. فقط جلوی دانشگاه تهران یک کانکس بود که موقع نماز جمعه کتابهای شهید دستغیب را معرفی میکرد. خوب خدا کمک کرد و ما با ده - سیزده مغازهای که ایجاد کردیم، به آثار مذهبی رونق نسبی دادیم. هزینه ساخت هرکدام از این مغازهها حدود ۸۰۰ هزار تومان شد. به خاطر دارم «زم» از سوره میگفت که ما در یک ماه هشتصد هزار تومان کتاب فروختیم.
بعد از آن جریان، ما به دنبال جایی بودیم که همه ناشران ایران در آن حضور داشته باشند، مدتی دنبال زندان قصر بودیم که موفق نشدیم. میخواستیم همه ناشران شیراز، اصفهان، قم، مشهد و... یک شعبه دائمی در تهران داشته باشند نه اینکه فقط در طی دو هفته نمایشگاه کتاب در تهران حضور پیدا کنند. به هر حال تغییراتی انجام گرفت و پایه شهرکتاب ریخته شد. من، آقای دعایی و آقای دکتر نجفی تهمت یک میلیارد و هشتصد میلیون غصب اموال عمومی را در روزنامههای نزدیک به خودمان دیدیم. حتی یادم است آقای پرورش به من زنگ زدند گفتند «این مبلغ خیلی سنگین نیست؟» من به شوخی به ایشان گفتم «من از کمپوت خوشم نمیآید، اگر به زندان آمدید چیز دیگری برایم بیاورید.»
به هر حال آنچه مسلم است ما ترافیک بالای کتاب را با همین ۸۵ مغازه در ایران داریم، با زحمات برادر عزیزم آقای مهندس فیروزان و عدم دست و پا گیر بودن هیات امنا برای ایشان. البته ممکن است آقای دعایی به طور خصوصی تذکری داشته باشند، ولی اصلا شتاب کار ایشان را نمیگیریم.
من عقیده دارم هرچه تکنولوژی جلوتر بیاید و گسترش پیدا کند هیچ چیز نمیتواند جای کتاب را بگیرد. آغاز به کار این سایت کاری بسیار ارزشمند است، چنانچه ادامه پیدا کند و این درخت نخشکد. همینطور که شهرکتاب در این چند سال توانست ماندگاری خودش را حفظ کند، این سایت هم در استمرارش است.
بعضی از مسئولین ما فقط برای امروز زندگی میکنند. این یکی از مشکلات ماست که فکر میکنیم وقتی که نیستیم پس نباشد وقتی هستیم باشد. شهید بهشتی بحثی دارند راجع به تقیه، ایشان میگوید تقیه یعنی خودپایی، اگر خودپایی باشد به جایی نمیرسیم. تقیههای مذموم همان خودپایی است. اگر ما در پست، شغل و حرفهمان این خودپایی را داشته باشیم کار پیش نمیرود. ولی وقتی که هدف داریم، قطعا رنج، توهین، تهمت، تحقیر و... وجود دارد. همچنین این را هم باید از پیغمبرمان یاد گرفته باشیم که اصلا به نتیجه دل خوش نکنیم که چه میشود. ۲۳ سال بزرگترین مربی تربیتی جهان، حضرت رسول، جامعهاش را تربیت کرد، اما به قولی حداکثر ۶ ماه بعد از رحلتش فقط ۷- ۸ نفر برای تشییعجنازه دخترش شایستگی حضور داشتند. اینها الگوهای من است برای اینکه به همه بگویم کار کنید، خسته نشوید و اطمینان داشته باشد که اگر باوری به خدای یگانه داریم او ناظر رفتار ماست.
مجددا به عنوان عضو هیات امنا از جناب آقای دکتر حداد عادل و همه کسانی که در این زمینه کار کردهاند تشکر میکنم، و از برادرم مهندس فیروزان که تقریبا با پوست کرگدنی که به تن کرده سالهاست در این شهر کتاب مقاومت میکند.