تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 26 دی 1388 کد مطلب:239
گروه: نشست‌ها

گزارشی از نشست «تجلی عاشورا در هنر و ادبیات»

کتر حسن بلخاری در نشست هفتگی شهر کتاب در روز سه‌شنبه، اول دی 1388، به تجلی عاشورا در عرفان و هنر، به ویژه بررسی رساله‌ی یاقوت‌الحمرا پرداخت.

«رساله «یاقوت الحمراء» حاج محمد کریم‌خان کرمانی، از عرفای بزرگ قرن سیزدهم هجری، در حدود سال 1250 هجری قمری نگاشته شده است. رساله مذکور چاپ در دسترسی ندارد و در هیچ جا هم اشاره مفصلی به آن نشده است. تنها «هانری کربن» مقاله‌ای درباره آن نوشته و سعی کرده است که شناسنامه‌ای از این رساله به‌دست بدهد و رنگ سرخ و نسبت آن با امام حسین را تاویل کند.
آن‌چه بازگو شد گوشه‌‌ای از سخنان دکتر حسن بلخاری رئیس پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر بود که در نشست هفتگی مرکز فرهنگی شهر کتاب با عنوان «تجلی عاشورا در هنر و ادبیات» سخن می‌گفت. بلخاری درباره این رساله کتابی نوشته‌ است که به بازار خواهد آمد. آن کتاب، هم ترجمه رساله حاج کریم خان است و هم شرح آن.
وی در ادامه سخنانش افزود: اولین نکته‌ای که باید گفت این است که من کاری به جایگاه فرقه‌ای مؤلف رساله ندارم. می‌دانید که پیرامون فرقه‌های عرفانی، حاشیه بسیار است. خود من به‌شدت از فرقه‌گرایی ابا دارم و آن را خطر می‌دانم.
بلخاری یادآور شد: اگر انسان به معرفتی رسیده باشد، می‌تواند اهل تمیز باشد؛ و الا انحراف فرقه‌ها از ارشاد آن‌ها افزون‌تر می‌شود. به همین دلیل است که اصلا وارد این بحث نمی‌شوم که دیدگاه من درباره فرقه «شیخیه» چیست. چون حیفم می‌آید که اصل بحث، با این درشت‌نگری‌ها، آلوده شود.
مولف کتاب «هندسه، خیال و زیبایی» خاطرنشان کرد: در ابتدا بگویم که حاج کریم‌خان شاگرد سید کاظم رشتی بود. پیروان فرقه او به چهار اصل اعتقاد دارند توحید (شناخت خدا)، نبوت، امامت و رکن رابع. آن‌ها عدل و معاد را مستتر در توحید می‌دانند. اعتقادات آن‌ها بسیار متاثر از شیعه است و گاه در مواردی، به‌شدت، به اغراق نزدیک می‌شوند.
وی افزود: اما رساله حاج کریم‌خان، «الیاقوت الحمراء» (یاقوت سرخ) نام دارد. بیشتر از چهل پنجاه صفحه هم نیست. دو فصل دارد که به خواهش دوستی نگاشته شده است. آن دوست پرسیده است که ماهیت باطنی رنگ غالب در عالم ما چیست؟ شیخ در جواب آن سوال، این رساله را به نگارش درآورده است.
مولف کتاب «سرگذشت هنر در تمدن اسلامی» خاطرنشان کرد: مسأله تاویل رنگ در تمدن اسلامی، بحثی نیست که با علمای دوره قاجاریه آغاز شده باشد. از سوی دیگر، یقین بدانید که این بحث بر هنر ما تأثیر بسیار گذاشته است. حاج کریم‌خان در رساله خویش، پیشینه بحث را می‌داند. او متوجه است که در تمدن اسلامی، رنگ هم در قلمرو عرفان تاویل شده است و هم در قلمرو علم‌ورزی و توسط کسانی مانند «ابن هیثم».
وی افزود: پس در قلمرو ما، با رنگ دو گونه برخورد شده. یک گونه این است که رنگ را می‌توان تجزیه کرد. یک بحث فنی هم داریم که کسانی چون ابن سینا بدان پرداخته‌اند. کریم‌خان وجه عرفانی آن را مورد توجه قرار می‌دهد. او بحثش را با ابن سینا و نقد سخن او آغاز می‌کند. بنیاد بحث او این است که برای عالم معنا، رنگ وجود دارد.
این استاد دانشگاه یادآور شد: او با این پرسش بحث رساله‌اش را آغاز می کند که آیا رنگ زرد گل، از ذات گل است یا محصول انعکاس صورت بیرونی گل با نور است؟ اگر رنگ ذات شی‌ء بود، الزاما نمی‌تواند محصول تغییرات خارجی باشد. بحث این است که آیا رنگ جزو عوارض ماده است؟ غالب فیلسوفان می‌گویند که رنگ عرض است.
وی افزود: شیخ سخنش را که متاثر از آیات قرآن است، باز می‌کند. او با آوردن آیاتی از قرآن به این نتیجه می‌رسد که در بهشت، رنگ نیز وجود دارد. از همه بهتر، به آیه‌ای اشاره می‌کند که از اهمیت بسیار برخوردار است. او می‌گوید که هیچ شی‌ء نیست که در خزانه غیب حق، حقیقتی نداشته باشد. از این حقیقت، تنها مقداری و اندکی بر انسان ظاهر می‌شود.
مولف کتاب «مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی» خاطرنشان کرد: او از این آیه نتیجه می‌گیرد که هر جا مطلق نور هست، رنگ هم وجود دارد. رنگ تنزل مقدر نور است. یعنی این نور در حقیقت خودش، لطیف و دارای رنگ است و اگر نور دارای رنگ نباشد، هرگز آشکار نمی‌شود. رنگ ظرف نور است. رنگ هنگامی که می‌خواهد به چشم ما مرعی شود، لباس رنگ می‌پوشد. پس ما نمی‌توانیم بگوییم نور داریم اما رنگ نداریم.
وی افزود: در این باره، حدیثی که شیخ می‌آورد این است عرش را خداوند از چهار نور خلق کرد، نور سرخ، نور زرد، نور سبز و نور سفید؛ که به ترتیب اشاره است به امام حسین(ع)، حضرت علی(ع)، امام حسن (ع) و حضرت مهدی (ع). این ساحت تاویل است و باید از این زاویه به آن نگریست. پس نکته اول بحث ما این بود که از دیدگاه حاج کریم‌خان هر جا نور باشد، رنگ هم هست. نور، رنگ لطیف است و رنگ، نور کثیف است. کثیف به معنای عرف نیست؛ بلکه به معنای تراکم است.
نویسنده کتاب «تجلی نور و رنگ در هنرهای ایرانی- اسلامی» یادآور شد: تاویل، نگرش حکمی به عالم است. در تاویل، رابطه‌ها باید معلوم باشند. شیخ می‌پرسد کدام یک از چهار عنصر هم خشکی دارد و هم حرارت؟ و پاسخ می‌دهد، آتش. پس تاویل این، تعریف ظاهر آن است. طبیعت کونیه، آتش است و آتش هم سرخ است. آتش نخستین درجه خلق است و به نور بیشتر نزدیک است.
وی افزود: آنگاه حدیثی ذکر می‌کند و می‌گوید «خدا در ازل یاقوت حمراء را خلق کرد. پس به این یاقوت سرخ به هیبت نگریست. یاقوت ذوب شد. خدا از کف این یاقوت ذوب شده، زمین را خلق کرد». این تاویل عرفای ما از رنگ سرخ است. اگر می‌بینیم که رنگ خشم و عصبانیت هم به رنگ سرخ است، آن را باید تاویل ظاهر این رنگ دانست. آن‌هایی هم که به‌دنبال سیاست و حکومت هستند باز به رنگ سرخ‌اند. این‌ها معانی‌ای است که از تاویل رنگ سرخ پدید می‌آید.
مولف کتاب «در انتظار نور» خاطرنشان کرد: اما باطن آن چنین است که شیخ می‌گوید باطن رنگ سرخ، امام حسین (ع) است. به همین دلیل است که به او «ثار الله» می‌گویند. رکن زرد، حضرت علی (ع) شد. چون شمشیر بر فرقش فرود آمد و خونابه‌ای زرد بیرون جهید. سم در جان امام حسن (ع) چنان اثر کرد که سبز به رنگ تیره گرایید.
وی افزود: خون امام حسین (ع) که ریخت، رکن او سرخ شد. با خون حسین حماسه خدا در این عالم جاری شد. نفی ذلت خیلی مهم است و همه انسان‌ها به آن نیاز دارند. پس امام حسین (ع) جریان عزت سرخ حق است. حاج کریم‌خان کرمانی می‌گوید این جریان خون خداست و خون سرخ است.
این استاد دانشگاه گفت: ساحت چهارم حضرت جبرئیل است. در حدیث آمده که رنگ سرخ از عرق روح جبرئیل است. تاویل باطن آن هم این است که هر انسانی در قلبش یک کربلا دارد. مولف می‌گوید که هر انسانی عقل و نفسی دارد. حسین (ع)، عقل نور است و جنس نفس (نفس اماره) نیز از جنس دشمنان حسین است که مقابل او ایستادند. پس در آدمی اگر عقلانیت برتر باشد، با عزت زندگی می‌کند و اگر نفس اماره پیروز شد، آنگاه ذلت خواهد آمد.
بلخاری در پایان سخنانش تأکید کرد: این بحث را در این‌جا پیش کشیدم تا بگویم که که رنگ سرخ در عرصه عرفان ما، عرصه‌ای بسیار فراخ و عمیق و ژرفناک دارد و یکی از آن‌ها به خون سرخ صحرای کربلا برمی‌گردد.

http://www.bookcity.org/detail/239