تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 24 آبان 1391 کد مطلب:2440
گروه: گفت‌وگو

شمس لنگرودی: تولد یک معجزه است

شمس‌ لنگرودی به مناسبت تولد ۶۲ سالگی‌اش از مفهوم «تولد» سخن گفت.

ایسنا: این شاعر و پژوهشگر در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عنوان کرد: تولد یک معجزه است. با تولد وارد دنیایی می‌شویم که تا آخرین فرصت، رازآلود و لایتناهی است. هستی چیزی است، ‌ زندگی چیز دیگر. آن‌چه که دردآلود است، هستی نیست؛ زندگی است. به ما فرصتی داده می‌شود به دنیا بیاییم و جهان را ببینیم. به دنیا می‌آییم که بمیریم، اما تصور می‌کنیم مردن کار دیگران است و به این ترتیب زندگی را به جهنم یکدیگر بدل می‌کنیم. آن‌چه که زیبا نیست، زندگی نیست؛ روزگار است. همه‌ی ما دیوانه‌وار از سر ناتوانی در ساختن جهنممان شریک‌ایم و عموما سیاستمداران مدیران گردآوری آتش هستند. تولد معجزه‌ای است که از آن گوساله‌ی سامری می‌سازیم.
شمس لنگرودی در ادامه در پاسخ به این پرسش که با توجه به پژوهش‌هایی که در حوزه‌ی آثار ادبی انجام داده‌، جایگاه پژوهش در مقابل شاعری برایش چگونه است، عنوان کرد: در زندگی جز به شعر و موسیقی، به رشته‌های دیگر علاقه‌ی خاصی ندارم. تحقیقاتی هم که در حوزه‌ی داستان و پژوهش انجام داده‌ام و مقاله‌پردازی‌هایی که کرده‌ام نیز از سر اتفاق و ناگزیری بوده است. به شعر علاقه‌مندم و شعر علاقه‌ی اصلی من است.
این شاعر درباره‌ی تأثیر آشنایی مخاطب با شیوه‌ی زندگی شاعر و تأثیر این آشنایی بر روی خوانش مخاطب از شعر شاعر، اظهار کرد: فکر نمی‌کنم این آشنایی مهم باشد، برای این‌که یک متن یا شعر هست یا نیست. شعر باید به خلوت مخاطب پاسخ دهد و یک همدل خوب برای او باشد. اگر شعر، شعر همدلانه‌ای برای مخاطب باشد، در وقت خواندن شعر، شاعر از ذهن مخاطب حذف می‌شود و آن‌چه اثرگذار است، خود شعر است.
شمس در ادامه درباره‌ی شعر امروز و تشخص شاعر عنوان کرد: عامل تعیین‌کننده در متشخص بودن شاعر، روزگار است. معمولا مجموعه‌ای از عوامل باعث عقب راندن شعر و شاعر می‌شود و نیز مجموعه‌ی عوامل و دلایلی باعث بازگشتن این علاقه می‌شود. در کشور ما به دلایل و در شرایط مختلفی یک مدت طولانی چنددهه‌یی شعر مخاطب خود را از دست داده بود، البته این به این معنی نبود که شاعران خسته شده بودند و الآن به گمان من چند سالی است که شعر مخاطب خود را پیدا کرده است و بعد از مدت‌ها که مردم سردرگم بودند، الآن شعر به طرف یک نوع سادگی پرایهامی پیش می‌رود که جوهر شعر است. ابهام‌های تصنعی در دوره‌ای باعث شده بود مخاطب از شعر دور شود، اما سادگی مانند هر جای دیگر دنیا باعث شد شعر به جلو صحنه بیاید و من به آینده‌ی شعر خوش‌بین‌ام.
شمس لنگرودی در ادامه درباره‌ی تأثیر مطالعاتش در ادبیات کلاسیک بر روی شعرش عنوان کرد: تحقیق و مطالعه در ادبیات کلاسیک بر روی درکم از هستی تأثیر گذاشته است. شعر حافظ روی درک و نگاه من به زندگی تأثیر گذاشته و بر رویکرد زیبایی‌شناسی من تأثیرگذار بوده و باعث شده به مرور زمان، زبان ویژه‌ای پیدا کنم. مثلا شعر تلخ‌بینانه نمی‌گویم؛ البته شعر تلخ‌بینانه‌ی کلیم و شعر شادخویانه‌ی حافظ و سعدی را خوانده‌ام و به مرور در مواجهه‌ام با مسائل به این درک رسید‌ه‌ام که آن‌چه که ما را در بحران‌ها همراهی می‌کند، رویکرد شادخویانه‌ی حافظ است، چون ما در ساختن جهان تصمیم‌گیرنده نبوده‌ایم.
شمس در ادامه گفت: حافظ‌، سعدی‌، فردوسی‌، خیام و مولوی به ترتیب از تأثیرگذاران بر روی من بوده‌اند.
به گزارش ایسنا، محمد شمس لنگرودی متولد ۲۶ آبان‌ماه سال ۱۳۲۹ در لنگرود، فرزند آیت‌الله جعفر شمس گیلانی است که سرودن شعر را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد.
مجموعه‌های شعر «رفتار تشنگی» (۱۳۵۵)، «در مهتابی دنیا» (۱۳۶۳)، «خاکس‌تر و بانو» (۱۳۶۵)، «جشن ناپیدا» (۱۳۶۷)، «قصیده‌ی لبخند چاک چاک» (۱۳۶۹)، «نت‌هایی برای بلبل چوبی» (۱۳۷۹)، «پنجاه و سه ترانه‌ی عاشقانه» (۱۳۸۳)، «باغبان جهنم» (۱۳۸۳)، «ملاح خیابان‌ها» (۱۳۸۶)، «لب‌خوانی‌های قزل‌آلای من» (۱۳۸۹)، «رسم کردن دست‌های تو» (۱۳۸۹)، «می‌میرم به جرم آن‌که هنوز زنده بودم» (۱۳۸۹) و «شب، نقاب عمومی است» (۱۳۹۰) از آثار او هستند.

اوهمچنین رمان «رژه بر خاک پوک» و کتاب‌های «گردباد شور جنون» (سبک هندی و کلیم کاشانی)، «تاریخ تحلیلی شعر نو» و «رباعی محبوب من» و «روزی که برف سرخ ببارد از آسمان» را منتشر کرده است.
شمس لنگرودی در فیلم «فلامینگوی شماره‌ی ۱۳» هم بازی کرده است.

http://www.bookcity.org/detail/2440