تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
اعتماد: عبدالله نصری، عضو هیاتعلمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و از شاگردان باسابقه علامه جعفری است و از محضر درس اساتیدی چون شهید مرتضی مطهری، مهدی حائری یزدی و احمد فردید هم استفاده علمی کرده است. بررسی تفسیر نهجالبلاغه اثر علامه جعفری(ره) موضوع گفتوگوی ما با این استاد و پژوهشگر فلسفه است که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
علت توجه استاد جعفری به نهجالبلاغه که منجر به نگارش شرحی مفصل بر آن
شد، چه بود؟
مطالعاتی که استاد در طول سالیان متمادی از عمر خود در
زمینه معارف گوناگون فرهنگ بشری و متون دینی داشت، او را بر آن داشت تا به تفسیر
نهجالبلاغه بپردازد. از نظر استاد جعفری، سخنان امام علی(ع) در نهجالبلاغه بیانگر
اصول و قوانین بنیادین هستیشناس و انسانشناسی است. از نظر ایشان سخنان علی(ع)
توهمات بیپایه و جزییات زودگذر و ذوقپردازیهای شاعرانه و افسانهگوییهای تخدیرکننده
نیست چرا که این سخنان جلوه والایی از ابعاد گوناگون یک انسان پوینده در مسیر کمال
برین است.» در نهجالبلاغه آنچنان مطالب عمیقی وجود دارد که اگر بشریت به آنها مقید
باشد قطعا به آن شکوفایی اخلاق میرسد که از تاریخی که در پشت سر گذاشته پشیمان میشود.
استاد جعفری تاکید میکند که مطالب علی(ع) درباره ارتباطهای چهارگانه یعنی ارتباط
انسان با خویشتن، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان هستی و ارتباط آنان
با همنوع خود، از جهت عمق در فرهنگ بشری بینظیر است. بهزعم استاد فقید همانگونه
که شخصیت امام علی(ع) چند بعدی است، سخنان او هم از جامعیت و ابعاد گوناگونی
برخوردار است.
پیش از آنکه استاد جعفری به شرح نهجالبلاغه
مشغول شود، اشتغال به نگارش تفسیر مثنوی معنوی داشته است. در این ایام عدهای به ایشان
معترض میشوند که چرا به جای توجه به نهجالبلاغه به تفسیر مثنوی مشغول هستند، واکنش
استاد در این باره چگونه بوده است؟
بله، درست است. استاد در پاسخ به معترضین میگوید که پس
از اتمام تفسیر مثنوی به شرح نهجالبلاغه خواهد پرداخت. استاد درباره علت تالیف
شرح نهجالبلاغه میفرمودند: من همواره به این موضوع توجه میکردم و بر اثر اشتغالات
علمی، کار روی نهجالبلاغه به تاخیر میافتاد. تا اینکه روزی یکی از دوستان ما در
حالت رویا علامه امینی- صاحبالغدیر - را میبیند؛ علامه امینی در جایی نشسته
بودند و از آن فرد سوال میکند که آیا جعفری را میشناسید؟ آن فرد میگوید: بله.
علامه امینی میگوید نامهای میدهم تا به ایشان بدهید. او از علامه امینی سوال میکند
که آیا اجازه دارم نامه را باز کنم و بخوانم؟ علامه امینی میگوید: اشکالی ندارد.
دوست ما میگوید نامه را باز کردم و همین که مشغول خواندن آن شدم، دیدم که نامه خیلی
ملکوتی است؛ الفاظ شبیه الفاظ متداول ما بود، ولی نورانیتی خاص در آن بود، دوست ما
اظهار میکند که با خواندن نامه در عالم رویا منقلب شدم؛ در آن نامه و در عالم رویا
علامه امینی میگوید که به جعفری سلام برسانید و بگویید که ما به این دنیا آمدهایم
و دیگر نمیتوانیم کاری بکنیم، ولی آقای جعفری در آن دنیا هستند، کار تفسیر نهجالبلاغه
را شروع کنند و آن را به تاخیر نیندازند. استاد میفرمود که من پس از استماع این
رویا کار را جدی گرفتم و شروع کردم. در میان سالهایی که ایشان به ترجمه و تفسیر
نهجالبلاغه مشغول بود به ترجمه و تفسیر فرمان امام علی(ع) به مالکاشتر نیز پرداخت
که در سال 1369 منتشر شد. هرچند ایشان توفیق پیدا نکرد
تا همه نهجالبلاغه را تفسیر کند، اما توفیق ترجمه کامل آن را پیدا کرده که پس از
رحلت ایشان منتشر شده است.
تفسیر نهجالبلاغه علامه جعفری(ره) چه ویژگیهایی
دارد؟
روش ایشان در ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه به این صورت است
که در ابتدا یک خطبه را بهطور کامل نقل و سپس ترجمه فارسی آن را ارایه میدهد. در
مرحله بعد تفسیر عمومی خطبه آغاز میشود، آنهم به این صورت که در ابتدا متن عربی و
ترجمه فارسی فرازی از نهجالبلاغه را مطرح میکند و سپس به تفصیل به شرح آن میپردازد.
در حقیقت در این تفسیر به معانی دقیق واژههایی که از نظر علمی دارای معانی
چندگانهاند توجه دقیق شده است که در یک دستهبندی کوتاه میتوان به مواردی در این
باره اشاره کرد: برخی از بحثهای فیزیکی، مباحثی مهم در تحلیل مفاهیمی چون حق و
باطل، خلقت انسان، روح و نظریات پیرامون آن و...، برخی مسائل علمی؛ همچنین در این
تفسیر از اشعار شاعران به خصوص مولوی استفاده فراوان شده است.
رویکرد اصلی استاد در این تفسیر چه بوده
است؟
رویکرد اصلی ایشان انسانشناسانه است؛ هرچند به طرح مباحث
فلسفی و کلامی در جایجای تفسیر میپردازد، اما بیشتر به مباحث انسانشناسی فلسفی
توجه دارد. حتی به هنگام طرح مسائل تاریخی نهجالبلاغه، از تحلیلهای انسانشناسی
غافل نمیماند؛ درحقیقت یکی از اهداف استاد در این تفسیر این است که نشان دهد
مطالب عالی نهجالبلاغه برخاسته از روح باعظمت و متعالی علی(ع) است. مطالب علی(ع)
برخاسته از یک سلسله علمی حصولی نیست، بلکه ریشه در شخصیت به کمال رسیده دارد. به
بیان دیگر مطالب علی(ع) از عظمتهای روح او نشأت میگیرد نه از معرفتهای حصولی و
اکتسابی؛ تا مرتبه وجودی انسان رشد و کمال نیابد برخی فهمها حاصل نمیشود. درواقع
شخصیت انسان، یک عنصر اساسی در فهم واقعیات مربوط به خدا و انسان و جهان است. بهزعم
استاد جعفری درباره شخصیت والای انسانی علی(ع) و کمالات او سخن بسیار گفته شده است
و مراد از این تفسیر نیز تکرار آن مطالب نیست.