تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 8 بهمن 1391 کد مطلب:2812
گروه: گفت‌وگو

سخنان بحث‌برانگیز کوروش صفوی درباره‌ی خط فارسی

کوروش صفوی معتقد است، راه حلی برای مشکلات خط کنونی فارسی وجود ندارد، و پیشنهاد استفاده از خط رومیایی را مطرح می‌کند.

ایسنا: استاد زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و نایب‌رییس انجمن زبان‌شناسی ایران در گفت‌و‌گویی با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره‌ی خط فارسی و مسائل آن گفت: باید تفاوتی بین خط و نظام نوشتاری قائل باشیم. ابتدا تاریخچه‌ی خط و تفاوتش را با نظام نوشتاری توضیح می‌دهم. در خطوط امروز دنیا، پنج خط اصلی وجود دارد.
او سپس تشریح کرد: یکی از آن‌ها خطی است به نام «رومیایی» که نظام‌های نوشتاری مختلفی دارد. به اشتباه گفته می‌شود خط انگلیسی، آلمانی یا فرانسه، در صورتی که همه‌ی این‌ها خط رومیایی هستند، اما نظام‌های نوشتاریشان با هم متفاوت است. خط دیگر، خط «سیریلی» و نمونه‌ی بارزش، خط روسی است. دیگری خط «دِواناگِری» است، اکثر خط‌هایی که در هندوستان، نواحی آسیای جنوب شرقی و... به کار می‌روند، مأخوذ از این خط دِواناگِری هستند. خط بعدی خط «کانجی» و نمونه‌ی بارزش چینی و انشعابات آن مثل کره‌یی، ژاپنی و... است که همه مأخوذ از خط کانجی هستند. خط دیگری هم هست که برحسب قرارداد اسمش را خط «عربی» گذاشته‌ایم، در صورتی‌که سابقه‌ی تاریخی‌اش اصلا به عربی برنمی‌گردد. اگر تاریخ این خطِ موسوم به عربی را نگاه کنیم، مادربزرگ آن، یعنی شکل اولیه‌اش در تاریخ، خط «آرامی» است. این خط متعلق به زبانی به نام زبان آرامی بوده که امروز از بین رفته است. خط و زبان آرامی، یکی از خطوط و زبان‌های رسمی دوره‌ی هخامنشیان بوده است که امروز ما به آن «آرامی امپراتوری» می‌گوییم؛ یعنی خط و اختراع اَعراب نیست.
صفوی همچنین افزود: به‌جز این پنج خط اصلی، خط‌های دیگری هم هست که بیش از یک میلیون نفر از آن‌ها استفاده می‌کنند، اما به اندازه‌ی این‌ها کارایی ندارند؛ مثلا خط یونانی، ارمنی و اَمهری که در حبشه (اتیوپی) به کار می‌رود. باز هم خط‌های دیگری هست، اما مجموعه‌ی افرادی که با این خطوط دیگر زبانشان را می‌نویسند، حتا یک‌پنجم هیچ‌کدام از آن پنج خط هم نیستند.
او سپس درباره‌ی خط کنونی فارسی گفت: ما در اصل از «خط» عربی استفاده می‌کنیم و «نظام نوشتاری» فارسی داریم؛ یعنی خط عربی را گرفته‌ایم و برای این‌که بتوانیم فارسی را با آن بنویسیم، تغییراتی در آن ایجاد کرده‌ایم. یکی از عمده‌ترین تغییراتی که در‌‌‌ همان قرن‌های اولیه‌ی بعد از اسلام اتفاق افتاده، «اِعراب» و «اِعجام» است. سابقه‌ی اِعراب به ابوالاسود دوئَلی برمی‌گردد که می‌گویند فتحه و ضمه و کسره اختراع اوست. این شخص روی نظام نوشتاری کار و خط آرامی اولیه را مقداری تصحیح کرده است. اِعجام هم از روی لغتش که به «عجم» برمی‌گردد، احتمالا کار ایرانی‌ها بوده؛ نقطه‌گذاری‌های حروف را ایرانی‌ها انجام داده‌اند. سابقه‌ی خطی که ما امروز آن را عربی می‌نامیم، به سال‌ها پیش برمی‌گردد، در دوره‌ی هخامنشیان و بعد مأخوذ از آن، در دوره‌ی اشکانیان و ساسانیان از این خط استفاده می‌شده است. پس از نظر سابقه‌ی تاریخی، این خط به عربی ربطی ندارد و برحسب قرارداد به آن می‌گوییم عربی.
این استاد دانشگاه در ادامه تشریح کرد: اگر بخواهیم بگوییم خط عربی خط مسلمانان است، باید دانست که دوسوم از مجموع مسلمانان دنیا از این خط استفاده نمی‌کنند. از بین کل جمعیت مسلمان دنیا، به‌جز «اَعراب مستعربه» مثل اَعراب نواحی بین‌النهرین، مصری‌ها و لیبیایی‌ها که در آغاز عرب نبوده‌اند و بعدا عرب شده‌اند، از این خط عربی فقط در ایران، پاکستان و افغانستان استفاده می‌شود، سایر مسلمانان دنیا مثلا در مالزی، اندونزی، ترکیه، کشورهای تازه استقلال‌یافته‌ی آسیای مرکزی و مجموعه‌ی وسیع مسلمانان آمریکا و اروپا، هیچ‌کدام از خط عربی استفاده نمی‌کنند؛ پس خط عربی نه به «عرب» و نه به اسلام ربطی ندارد.
او همچنین ادامه داد: خط‌ها را در رده‌شناسی خطوط به سه دسته تقسیم می‌کنند؛ یک دسته خط «واژه‌نگار» یا «اندیشه‌نگار» که هرکدام از حروف یا «نویسه» ‌ها برای نوشتن یک واژه یا اندیشه است؛ مثلا خط کانجی که برای نوشتن چینی استفاده می‌شود، یک نمونه‌ی بارز از خط واژه‌نگار است. دسته‌ی دیگر خطوط «هجانگار» هستند، در این خطوط مثل خطوط اَمهری یا خطوط میخی «اَکدی» و «سومری»، هر نویسه بر یک هجا دلالت می‌کند. دسته‌ی بعدی خطوط «الفبایی» هستند که صدا‌ها را می‌نویسند. خط عربی هم جزو همین خطوط است، فقط اِشکالش این است که اگر صدا‌ها را به مصوت و صامت تقسیم کنیم، مصوت را نمی‌نویسد و فقط صامت‌ها را می‌نویسد. به همین دلیل وقتی من «ک»، «ر» و «م» را به دنبال هم بنویسم، نمی‌توان آن را خواند و فهمید که این «کَرَم»، «کِرِم»، «کُرُم» یا «کَرَم» به معنی «کَر هستم» است. این یکی از ایرادهای عمده‌ای است که خط عربی دارد و به همین دلیل هم شرایطی را برای ما ایجاد می‌کند که هرقدر هم که نظام نوشتاریمان را تصحیح کنیم، چون خط قرار است ثابت بماند، باز هم‌‌‌ همان مشکلات خود را خواهد داشت.
صفوی در ادامه عنوان کرد: امروز مجموعه‌ای از برجسته‌ترین زبان‌شناسان ایران، عضو پیوسته‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستند. اگر آقایان نجفی و سمیعی یا دکتر صادقی و دکتر دبیرمقدم را درنظر بگیریم، دیگر نمی‌توان گفت که این‌ها نمی‌دانند دارند چه می‌کنند. بسیاری از این‌ها استادان خود ما بوده‌اند، بقیه‌ی اعضای غیرزبان‌شناس فرهنگستان هم، زبان‌شناسی را کمتر از زبان‌شناس بلد نیستند.
او سپس درباره‌ی کسانی که عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی را مورد تمسخر قرار می‌دهند، گفت: به عنوان مثال، چون هنوز به من نگفته‌اند که عضو فرهنگستان بشوم، فکر می‌کنم که مسخره بکنم و بگویم این‌ها رفته‌اند و نشسته‌اند آن‌جا «کش‌لقمه» بسازند و از این حرف‌های بی‌خود بزنم. اتفاقا فرهنگستان یکی از جاهایی است که اعضایش را خیلی دقیق انتخاب کرده است و اعضای آن در کارشان وارد هستند. من نمی‌توانم بگویم که مثلا آقای دکتر ثمره زبان‌شناسی بلد نیست؛ چون آن موقع که من نمی‌دانستم زبان‌شناسی چیست، آن را از دکتر ثمره یاد گرفتم.
صفوی همچنین تأکید کرد: این مجموعه می‌دانند دارند چه می‌کنند. فقط مشکل این است که ما تمام مدت به سراغ تصحیح نظام نوشتاری می‌رویم و می‌گوییم فتحه و ضمه و کسره را بگذاریم، یا واژه‌ها را از هم جدانویسی کنیم، یا به جای همزه «ی» بزرگ بگذاریم یا نگذاریم. همه این‌ها تغییراتی است که روی نظام نوشتاری انجام می‌شود، اما خط ثابت می‌مانَد. این خط که ما به آن خط عربی می‌گوییم و از آرامی امپراتوری دوره‌ی هخامنشیان برایمان مانده است، قابل تصحیح نیست. به این دلیل که ماهیتا برای کاربردهای امروزی کارآیی ندارد.
او در ادامه تصریح کرد: اگر به سایر خط‌های دنیا نگاه کنیم، می‌بینیم که فلان خط برای ۵۰ زبان در حال استفاده است، یا حتا یک زبان، سه چهار خط دارد. همین زبان فارسی خودمان دست کم سه خط دارد؛ یکی خط عربی که ما از آن استفاده می‌کنیم، دیگری خط سیریلی که در تاجیکستان استفاده می‌شود؛ یعنی فارسی را با خط سیریلی می‌نویسند، ما از خط رومیایی هم برای نوشتن زبان فارسی استفاده می‌کنیم، در اس‌ام‌اس زدن‌ها، کامپیو‌تر و حتا تابلوهای راهنما که اسامی خاص خیابان‌ها و... را به خط رومیایی می‌نویسند.
صفوی سپس اظهار کرد: هیچ مشکلی از این بابت نداریم که بگوییم اگر این خط دست بخورد، چه اتفاقی در فرهنگ و تمدن ما می‌افتد. نه، این خط از دوره‌ی هخامنشیان تا به حال که بوده، هیچ ربطی به هویت تاریخی نداشته و ندارد. در خیلی از جاهای دنیا هم نمونه‌هایی را می‌بینیم؛ مثلا ترکیه اصلا خط عربی را برداشت و خط رومیایی را به جای آن گذاشت و فکر نمی‌کنم به هویت تاریخی‌اش لطمه خورده باشد. متخصصانی هم که باید به سراغ نوشته‌های دوره‌ای که خط عربی استفاده می‌شد، بروند، آن خط را یاد می‌گیرند. اینکه مشکلی نیست.
او همچنین گفت: اگر بخواهیم به سراغ تصحیح این خط برویم و روی نظام نوشتاری کار کنیم و مثلا بگوییم از بین «ز»، «ذ»، «ظ» و «ض»، آن را که اول به ذهنمان می‌رسد و کاربردش بیشتر از بقیه است؛ یعنی «ز» را بگیریم و مابقی را به آن تبدیل کنیم و در مورد «ت» و «ط» یا «س»، «ص»، «ث» و همه‌ی موارد این‌چنینی هم همه را به یک مورد تبدیل کنیم، این کار مقداری در تصحیح خط کارآیی دارد، اما مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل سر این است که این تصحیحات را هم که انجام بدهیم، باز مشکلات جدید به وجود می‌آید؛ یعنی به‌عنوان مثال «صابون» را با «سین» می‌نویسی و مردم بعد از مدتی می‌فه‌مند و یاد می‌گیرند که باید آن را چگونه بنویسند. اما به هر حال همین کار را هم که بکنی، باز خواندن نوشته‌های کهن مشکل می‌شود.
صفوی ادامه داد: آن‌ها که فکر می‌کنند با تغییر خط دیگر نمی‌توانند «شاهنامه» ی فردوسی و دیوان خواجه‌ی شیراز را به خط خودش بخوانند، این نگرانی با تصحیح خط هم پیش می‌آید. بنابراین این کار را هم در رسم‌الخط نمی‌کنند؛ می‌آیند به سراغ مواردی مثل این‌که در ترکیب «خانه علی» یک شش کوچک بالای «ه» بگذاریم یا یک «ی» بزرگ بنویسیم. عده‌ای می‌گویند با «ی» بزرگ بنویسیم، عده‌ای می‌گویند این «ی» بزرگ اصلا بی‌خود است. بعد دعوا می‌شود و در ‌‌نهایت هم ولش می‌کنند. بنابراین اعتقاد من بر این است که ما هرقدر روی رسم‌الخط کار کنیم، هیچ دردی که دوا نمی‌شود هیچ، مقداری هم کارهایی می‌کنیم که هزینه‌اش به درد نتیجه‌ی کار نمی‌خورد.
او در ادامه گفت: اگر هزینه‌ای که ما برای خطمان می‌کنیم، در‌‌‌نهایت به این محدود شود که باید «کتابخانه» را جدا بنویسیم یا سر هم و به ساعت‌ها بحث در این‌باره کشیده شود، کاری راه نمی‌افتد. مطمئنا اعضای فرهنگستان هم به این مسأله واقف‌اند که خیلی به سراغ این‌ها نمی‌روند. در فرهنگستان شیوه‌نامه‌هایی برای نوشتن برخی از واژه‌ها می‌دهند، اما بیشتر از آن به سراغش نمی‌روند. اگر بخواهی دقیق به سراغ این موضوع بروی، اولین کاری که باید بکنی، این است که خط را عوض کنی. چون اصلا خطی است که با قرن بیست‌ویکم سازگاری ندارد. این مشکلی است که ما با خطمان داریم.
این استاد دانشگاه سپس اظهار کرد: یکی از امکانات این است که از خط رومیایی استفاده کنیم، اگر ما هم استفاده هم نکنیم، نسل بعد از ما در حال استفاده از خط رومیایی است؛ یعنی دیگر جوری نیست که من بتوانم جلویش را بگیرم. یک بچه‌ی ۱۶ ساله در طول روز پنج خط به فارسی نمی‌نویسد، اما در پیامک و کامپیو‌تر، ۳۰۰ خط به رومیایی تایپ می‌کند. این خط خودش آرام آرام دارد جا می‌افتد؛ بنابراین اگر ما پیش‌بینی می‌کنیم که نسل بعدمان مسیر دیگری را جلو می‌رود، حداقل ما این مسیر را برایش درست کنیم. یعنی الآنکه در استفاده از خط رومیایی، هیچ نوع هماهنگی‌ای بین بچه‌ها نیست، هرکس هرجور که دلش می‌خواهد، می‌نویسد. «او» را یکی با «u» می‌نویسد، یکی با «oo» و....
او افزود: ما می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که اگر قرار است بچه‌ها از خط رومیایی استفاده کنند، حداقل یک هماهنگی بینشان باشد. ما می‌توانیم در این مسیر‌ها جلو برویم و می‌توانیم هم بگوییم نه، خطمان باید حتما همین خط عربی باشد. در این صورت، همین است که هست.
صفوی همچنین متذکر شد: باید یک چیز را همیشه به یاد داشته باشیم؛ خطوطی که مثل عربی، کانجی یا دِواناگِری یادگیریشان خیلی سخت است، باعث می‌شوند که تعداد بی‌سوادهای کشورهایی که از این خطوط استفاده می‌کنند، نه تنها کم نشود، مدام بیشتر هم بشود. محال است بتوانیم در چین روزی را درنظر بگیریم که مثل ایسلند، هیچ بی‌سوادی وجود نداشته باشد، چرا که خط رومیایی تصحیح‌شده برای نظام نوشتاری ایسلندی را در سه ربع ساعت می‌توان یاد گرفت، اما در خط فارسی که برای یادگیری‌اش باید این همه مشق بنویسیم، در ‌‌نهایت از بچگی تا بزرگی هم بالأخره نمی‌فهمیم که اصطرلاب را باید با «سین» و «ت» نوشت یا با «صاد» و «طا»؟
او افزود: در خط دواناگری هندی‌ها مشکل به مراتب بیشتر از مشکل ماست؛ یعنی محال است بتوانند کل ملتشان را باسواد کنند. در هند مجموعه‌ی کسانی که با خط رومیایی مثل خط انگلیسی باسوادند، به مراتب بیشتر از کسانی است که خط دواناگری را می‌دانند.
این استاد دانشگاه در پایان تأکید کرد: این‌ها برنامه‌ریزی‌های زبانی خاصی می‌خواهد. اگر فرهنگستان که مطمئن‌ام همه‌ی این‌ها را می‌داند، بخواهد امروز روی چنین کاری اقدامی کند، فکر نکنید که همه موافقت می‌کنند، فکر نکنید که به راحتی می‌شود این کار را کرد. اما وقتی خط این است، در رسم‌الخط عوض کردن هم تنها می‌شود شاخ و برگ‌ها را عوض کرد. بیشتر از این نمی‌شود کاری کرد.

http://www.bookcity.org/detail/2812