تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
«فیه ما فیه و پیوستهای نویافته» به تصحیح مولویپژوه و مثنویشناس، دکتر توفیق سبحانی نیز فرصتی دیگر از این دست بود تا علاقه مندان مولانا در شهر کتاب مرکزی تهران گردهم بیایند.
توفیق سبحانی مترجم کتاب «عبدالباقی گلپینارلی»، مولویشناس ترکیه، به زبان فارسی است و پیشتر تصحیح «مجالس سبعه» و «مکتوبات» مولانا را به همراه چند اثر دیگر در موضوع مولویشناسی در کارنامه خود به ثبت رسانده. فیه ما فیه ابتدا در سال 1333 به تصحیح بدیعالزمان فروزانفر منتشر شد و نسخه جدید چاپی در مقایسه با تصحیح بدیعالزمان دارای تعلیقات بیشتری است.
توفیق سبحانی درباره کاری که ارائه کرده است، میگوید: «طبق آنچه در مقدمه هم نوشتم به هیچ وجه قصد تصحیح فیه ما فیه را نداشتم؛ چرا که معتقدم فروزانفر این کار را نیز به کمال انجام داده؛ اگرچه از 25 سال قبل مطلع بودم که نسخه شماره 79 موزه مولانا دارای اضافاتی است که فروزانفر در زمان خود به آن دسترسی نداشت . وقتی آقای پورناجی نسخهای حروفنگاری شده از نسخه تصحیحی بدیعالزمان را به من دادند پیشنهاد کردند که روی فیه ما فیه کار کنم، اما قصد نداشتم نسخهای درخشانتر از آنچه بدیعالزمان عرضه کرده بود ارائه کنم. بدیعالزمان آن زمان به این نسخه مبنایی من دسترسی نداشته و آن موقع برخی تذکرههای موجود نیز به چاپ نرسیده بود. در این کار به ندرت مواردی را افزودهام و علاوه بر این ابیاتی را که سابقه آنها در دیوان کبیر و مثنوی موجود بود، هم مشخص کردهام.»
اما فیه ما فیه را در چه سطحی میتوان ارزیابی کرد؟ سبحانی به پرسشی که خود طرح کرده است چنین پاسخ میدهد: «مولانا پنج اثر دارد. دو اثر به نظم و سه اثر به نثر. خاندان مولانا خطیبی بودند، یعنی او از خاندانش خواندن خطبه و خطابت را به ارث برده بود. فیه ما فیه کتابی است در حوزه نثر که در نوع خود هم با دیوان کبیر و هم با مثنوی میتواند پهلو به پهلو بایستد. در این کتاب مفاهیمی مطرح شده که در موارد متعدد در دیوان کبیر و مثنوی نیز روی آنها تاکید شده است. مولوی در هر پنج اثر خود یک کل منسجم را به نمــایش میگــذارد؛ اگرچه بـه ظــاهر از نظر ساختاری نامرتب مینماید. گاه با یاری مطالب فیه ما فیه میتوان به راحتی به مفهوم بیتی دشوار در مثنوی دست یافت.»
فیه ما فیه چگونه خلق شد؟ این پرسشی است که محمد غلامرضایی، استاد ادبیات فارسی در دانشگاه شهید بهشتی در پی ارائه پاسخ به آن بود. وی ضمن تاکید بر ضرورت ارائه تصحیحهای جدید از روی نسخههای اصیلتر یا قدیمیتر تازه پیدا شده، مولوی را از شخصیتهای نادر ایران پس از اسلام و جزو کسانی دانست که در آثار و اندیشههایشان نکتههای تازهیاب فراوانی را میتوان مشاهده کرد که برخی از آنها از طریق تاویلهای نو و تازه میتوانند عرضه شوند.»
این سبکشناس آثار صوفیه، در ادامه گفتار خود به طبقهبندی آثار منثور صوفیه پرداخت و گفت: «نثرهای فارسی متصوفه از قرن پنجم شروع شد و تا دوره متاخر ادامه یافت ، اما اوج نثرنویسی آنها از نظر فکر و سبک بیان، آثاری است که تا اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم پدید آمدند. این آثـــار را از نظر شکل، محتوا و هدف گویندگان میتوان طبقهبندی کرد. بخشی از ایــن آثار کتابها یا نثرهای تعلیمی متصوفه محسوب میشوند و به نظر من فیه ما فیه نیز در رده نثرهای تعلیمی صوفیه قرار میگیرد. البته باید توجه داشت که در نثرهای تعلیمی هم، این اثر در رده نثرهای گفتاری طبقهبندی خواهد شد.»
نثر گفتاری چیست؟ غلامرضایی در ادامه سخنان خود به ارائه پاسخ پرسش فوق پرداخت: «در نثر گفتاری گوینده مطالب را بیان میکرد و دیگران آن را مینوشتند. همچنین باید دقت کرد که این نثر با کتابهای امالیای چون کتاب طبقات صوفیه خواجه عبدالله فرق دارد. کتابهای امالی در واقع املاء میشــوند، اما بداههگویی ویژگی فیه ما فیه به حساب میآید. از دیگر سو در کتابهای متصوفه دو نوع نثر گفتاری قابل شناسایی است. نخست کتابهایی که به نام مجالس معروفند و دوم کتابهایی که با نام مقالات و معارف شناخته میشوند. اما تفاوت اینها در چیست؟ در کتابهای مجالس گوینده از اسلوب خاصی تبعیت میکند که به آن فنون منبرگویی و وعظ گفته میشود، ولی در دسته دوم که فیه ما فیه نیز در زمره آنهاست اصول و قواعد خطابه معمولاً جایگاهی ندارد.»
وی در ادامه تشریح شیوه خلق فیه مافیه افزود: «میان برخی عارفان مرسوم بود که وقتی در مجلسی مینشستند و تعدادی از خواص گرد میآمدند، عرفا به تناسب سخنانی بیان می کردند و گزارش همین سخنان را حاضران مینوشتند. این سخنان بیاناتی بر بدیهه بودند. اگر بخواهیم فیه ما فیه را با مشابهات آن مقایسه کنیم جزو نتایج به دست آمد، یکی پراکندگی زمانی و دیگری پراکندگی موضوعی گفتارها خواهد بود. کتاب، فصلبندی نیز ندارد و کلمه فصل، بعدها توسط کاتبان و ناسخان به کتاب اضافه شد. علاوه بر این، خلاف آثار مشابه، کتاب فاقد مقدمه و موخره است. و ویژگی دیگر، عامیانه بودن گفتار موجود در کتاب است. این عامیانگی البته متناسب با شخصیت دانشمند و فاضل مولانا بوده و در اینجا منظور این است که اثر فاقد آن دسته از ملاحظاتی است که نویسندگان دیگر در نوشتار خود به کار بردهاند. گفتارهای فیه ما فیه حاصل جوشش آنی فکر گوینده هستند و از اطلاعات قبلی و نیروی تداعی وی نشاءت گرفتهاند. از طرف دیگر، چون نثر کتاب گفتاری است، گروهی از واژهها، تعبیرها و تاکیدهایی که در زبان گفتار معمول بوده، در این کتاب نیز به کار رفته و به یادگار مانده است.»
این استاد زبان و ادبیات فارسی در پایان گفتار خود اشارهای هم به تفاوتها و شباهتهای فیه ما فیه و مثنوی کرد و گفت: «مطالب طرح شده است در فیه ما فیه درباره موضوعاتی چون اخلاق عرفان و طریقت گفته شده و در این بیان از ضربالمثلها، حکایتها و تمثیلها هم استفاده شده که از این جهت شباهتی تام با مثنوی به چشم میخورد، اما در مثنوی، مولوی آفریدن اثری را در نظر داشت که اولاً تعلیمی باشد و در کنار این خصیصه، هنرمندانه و ادیبانه هم باشد و در نتیجه به کاری ماندگار بدل شود. ولی در گفتارهای بداهه فیه ما فیه چنین افقی در ذهن گوینده نبوده است و به همین دلیل جامعیت، دقایق بلاغت و قوت زبان مولوی آنچنانکه در مثنوی هست، در این کتاب منثور مشاهده نمیشود.»
مهدی محبتی، مدرس دانشگاه، به عنوان آخرین سخنران نشست، به تبیین شخصیت و هنر مولانا پرداخت و گفت: «باید بکوشیم راز جاودانگی مولانا را شناسایی کنیم. در مثنوی چیزی است که هر چه بیشتر در آن پیش میرویم بر التهاب ما افزوده میشود. اما راز این التهاب در کجاست و چرا مولانا برای ما کهنه نشده است؟ تقریباً میشود گفت که مولانا از نظر احوال، رفتار و اقوال به هیچ یک از شاعران شباهتی نداشته است. او از هر جهت فرد خاصی است و در نهایت سکه مکتب عاشقی را به نام خود ضرب میکند و به تعبیر خودش به ترانهگویی رقصنده بدل میشود. او در این عاشقی کارهایی را انجام میدهد که از دست هر کسی ساخته نیست. از دیگر سو، مولوی موقعیت ممتازی دارد که کمتر کسی توانسته است به آن دست بیابد و آن، اختصاص دادن اسامی عام است به خود. وقتی گفته میشود مولانا، منظور جلالالدین رومی است، اما میدانیم که مولانا اسمی است عام. مثنوی هم کلمه عامی است، اما وقتی از این واژه استفاده میکنیم اشعار مولانا به ذهن متبادر میشود. نشانه عظمت مولاناست که توانسته اسامی عام را خاص خود کند.»
محبتی در ادامه به خواندن قطعههای متعددی از کتاب فیه ما فیه پرداخت و جنبههای دینی، تفسیری، اجتماعی، اخلاقی و آموزشی آن را با نمونههای مذکور تشریح کرد.