تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایلنا: «از دست عزیزان چه بگویم گلهای نیست/ گر هم گلهای هست دگر حوصله ای نیست» بی شک بسیاری از ما این بیت را شنیدهایم اما نام شاعر آن را نمی دانیم. شاعری که در انزوا درگذشت.
این بیت غزلی از استاد و شاعر پیشکسوت ایرانی «بهمن رافعی بروجنی » است که مطلع آن چنین است: «در حسرت دیدار تو آواره ترینم/ هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست...»
بهمن رافعی بروجنی شاعر و غزلسرای معاصر در سال ۱۳۱۵ در شهرستان بروجن از استان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد و پنج دهه بود که به طور جدی در اکثر قوالب شعری از قبیل غزل، مثنوی، چهارپاره، نیمایی و ... طبع آزمایی کرد.
صفحه منتسب به این شاعر که زیر نظر خانواده او فعالیت میکند، با اعلام خبر درگذشت او در روز دوشنبه (۲۲ آذرماه) نوشته است: مراسم بدرقه این شاعر به خانه ابدیاش سهشنبه-۲۳ آذرماه - در باغ رضوان این شهر برگزار شد.
بهمن رافعی شاعر و نویسنده در سال ۱۳۱۵ در بروجن متولّد شد. او پس از اخذ دیپلم ادبی به دانشگاه اصفهان رفت و از آنجا لیسانس ادبیات گرفت. ابتدا در دبیرستانهای بروجن تدریس کرد و پس از آن در اصفهان در دبیرستانهای آنجا به تدریس ادامه داد.
پس از بازنشستگی، به تدریس فیلمنامهنویسی در انجمن سینمای جوان و داستاننویسی و شعر پرداخت و در انتشار مجلّه ادبی «جوانه» (از انتشارات انجمن ادبی جوان) نقش مهمّی داشت.
«انتظار» (داستان)، «اگر این ماهیان رنگی نبودند» (شعر)، «بیعشق، ما سنگ ما هیچ» (شعر)، «سالهای ابری» (شعر به لهجه بروجنی)، «گلجون و لیشمانیا» (شعر کودک) و «روشنی در قفس ماندنی نیست» (شعر) از جمله آثار او هستند.