تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 25 دی 1400 کد مطلب:29133
گروه: یک استکان شعر

روان‌پزشکی و روانطنزی

آن کس که بتواند به خود بخندد یعنی می‌تواند خود را بپذیرد و در نتیجه درصدد پذیرش زندگی برآید.


با دل خونین لب خندان بیاور همچـو جـامنی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروشگرچه موضوع بحث طنز است كه گاه با شوخی اشتباه می‌شود اما باید گفت موضوعی است كاملا جدی كه تأثیرات عمیق فردی و اجتماعی دارد. در آغاز ضروری است آشفتگی ناشی از واژه‌های گوناگون كه گاه مترادف طنز تلقی شده‌اند، جای خود را به نظم بدهد.واژه‌های طنز، شوخی، هجو، نقیضه، هزل، خوشمزگی، فكاهه، مطایبه، لطیفه و بذله، گاهی مترادف با یكدیگر و گاه به صورت متمایزتری به كار رفته است. همین وضعیت در زبان‌های دیگر از جمله انگلیسی وجود دارد كه در آن واژه‌های Wit, Humor, Satire, Joke, Parody گاهی بدون تمایز استفاده شده است.اما آن‎چه در این جا مورد بحث است، طنز به‎عنوان یك سازوكار دفاعی روانی است كه در آن واقعیتی چنان ناخوشایند كه به‌صورت مستقیم قابل بیان نیست، به شكلی ارائه می‌شود كه تبسمی هم بر لب مخاطب ظاهر گردد یا حتی باعث خنده شود. برای نمونه به تقابل فقر و ثروت در طنز زیر توجه كنید:
«جوانی از اوناسیس میلیاردر معروف یونانی پرسید: برای رسیدن به رفاه و خوشبختی چه باید كنم؟ اوناسیس پاسخ داد: باید بیست سال مانند خر كار كنی و مثل سگ زندگی كنی! جوان پرسید: پس از آن میلیاردر می‌شوم؟ اوناسیس پاسخ داد: نه، اما به همان زندگی سگی عادت می‌كنی و احساس خوشبختی خواهی كرد!»كانت و شوپنهاور نظریة ناهم‌خوانی را در مورد طنز بیان كرده‌اند. مصداق آن طنز زیر از نویسندة نكته‌سنج ایرلندی، «جرج برنارد شاو» است:
«بانوی زیبارویی در مجلسی به برنارد شاو می‌گوید: آقای شاو! اگر ما با یكدیگر ازدواج می‏كردیم و فرزند ما زیبایی را از من و هوش را از شما به ارث می‌برد، چه عالی می‌شد! برنارد شاو پاسخ می‌دهد: اما فكر كنید اگر هوش را از شما و زیبایی را از من به ارث می‌برد چه فاجعه‌ای می‌شد!»خوب است در این‎جا اشاره شود كه اصولا جمع ضدین باعث خنده می‌شود،‌ خواه در طنز و خواه در شوخی. برای نمونه پسر كوچكی كه لباس‌های پدر را به تن و كفش او را به پا كرده یا فرد بزرگسالی كه لباس‎هایی خیلی كوچك‎تر از اندازة خود به تن كرده است سبب خندة بینندگان می‌شود، از جمله به كت كوچك، شلوار گشاد و كفش‌های بزرگ‎تر از اندازة چارلز چاپلین می‌توان اشاره كرد.شوخی، فكاهه، هجو و واژه‌های مترادف آن‎ها از سازوكار دفاعی روانی دیگری به نام جابه‎جایی حكایت می‌كند، به این نحو كه خشم یا تمایل جنسی فرد كه در صورت ابراز مستقیم مورد تنبیه قرار می‌گیرد، جابه‎جایی شده و به‌صورت نیابتی توسط شوخی و بذله ارضا می‌شود. لطیفه‌هایی كه در مورد اشتباهات افراد مشهور ساخته می‌شود از این قبیل است. چه طنز و چه شوخی، احساس رهایی و آرامش پدید می‌آورند و در نتیجه كاربردهای روان‎شناختی فردی و اجتماعی دارند.در حكومت‌های تمامیت‌خواه و دیكتاتوری، طنز و شوخی رواج دارد و مردم با استفاده از آن تا حدودی احساس آرامش می‌كنند. در حكومت كمونیستی اتحاد شوروی كه مردم از ابراز عقیده محروم بودند این طنز ساخته شد:
«مردی در میدان سرخ مسكو تظاهرات یك‎نفره‌ای به راه انداخته بود و فریاد می‌كشید: خروشچف (كه در آن زمان رئیس حزب كمونیست اتحاد شوروی بود) احمق است! مأموران پلیس او را دستگیر كردند. این مرد محاكمه و به سه سال و سه روز زندان محكوم شد. سه روز به علت تظاهرات بدون مجوز و سه سال به علت افشای اسرار محرمانه مملكتی!»طبق «نظریه تعارض گریك و منون»، فرد زمانی می‌خندد كه همزمان عواطف متضادی را حس كند. برای نمونه در داستان لباس‌های امپراتور از كریستیان اندرسن، زمانی كه امپراتور با لباس خیالی و در واقع برهنه جلوی جمع ظاهر می‌شود، مردم همزمان احساس ترس و احساس رضایت و تلافی می‌كنند كه برآورد آن به صورت خنده ظاهر می‌شود.فروید ساز وكارهای مورداستفاده در شوخی‌ها و طنز را ادغام و جابه‎جایی می‌داند. یك نمونه از این وضعیت، مورد زیر است:
«در زمان جنگ جهانی دوم، رئیس‌جمهور آمریكا در خانة شمارة 10 داونینگ استریت به ملاقات چرچیل نخست‌وزیر انگلستان می‌رود. چرچیل كه در حمام بود چون خبر آمدن رئیس‌جمهور را شنید برهنه نزد او رفت و در برابر تعجب او گفت: ما انگلیسی‌ها چیزی را از دوستان آمریكایی خود پنهان نمی‌كنیم!»طنز در ادبیات ایران از دیرباز سابقه داشته است. شاعرانی چون سعدی، مولوی و حافظ در لابه‎لای نثر و نظم و اشعار فاخر خود از طنز نیز بهره جسته‌اند. سعدی به گفتة خویش، «داروی تلخ نصیحت را به شهد ظرافت به هم آمیخته» و از جمله گفته است:
«پادشاهی حكیمی را گفت: از عبادت‌ها كدام فاضل‌تر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن مردم دمی بیاسایند!»حافظ می‌فرماید:
« ناصح به طعنه گفت كه رو ترك عشق كنمحتاج جنگ نیست برادر، نمی‌كنم!»عمدة شهرت عبید زاكانی به مناسبت آثار منظوم و منثور طنز اوست. برخی شاعران هم چون سوزنی سمرقندی به هجو و هزل معروف هستند. طنز در منشآت قائم‌مقام فراهانی و در ادبیات معاصر ایران توسط ایرج ‎میرزا، جمالزاده، دهخدا، میرزا علی‌اكبر صابر در روزنامة ملانصرالدین، میرزا ملكم خان در روزنامه قانون و سید اشرف‌الدین گیلانی در نسیم شمال قابل ذكر است. ایرج میرزا سروده است:
«خر عیسی است كه از هر هنری با خبر استهر خری را نتوان گفت كه صاحب هنر است!من به جز مدحـت او مدح دگر خر نكنمجز خر عیسی، گور پدر هر چه خر است!»میرزا حبیب اصفهانی در كتاب «سرگذشت حاجی‎بابای اصفهانی»، زندگی سیاه مردم را در دورة قاجار ترسیم می‌كند و با طنزی رسا تنفر خواننده را نسبت به جهل و نادانی و استبداد و استضعاف برمی‌انگیزد.یحیی آریانپور در كتاب «از صبا تا نیما» كه به بررسی تاریخ یكصد وپنجاه سالة ادب فارسی از دوران فتحعلی‎شاه به بعد اختصاص دارد، به طنز در مطبوعات دوران مشروطه توجه ویژه كرده و این واژه را برابر Satire قرار داده است تا بر محتوای انتقادی و رسالت فرهنگی این نوع شوخ‌طبعی كه بیش‎تر در مطبوعات دوران مشروطه ظاهر شد تأكید و آن را از هجو و هزل مرسوم در ادبیات كلاسیك فارسی متمایز كند.در آثار میرزاده عشقی هم گاه به طنز می‌توان برخورد. یكی از افرادی كه آثار ارزشمند طنز دارد صادق هدایت است؛ او در كنار آثار متعدد به صورت داستان‌های كوتاه و بلند و پژوهش‌های ادبی و اجتماعی، آثار طنز هم دارد كه از جمله باید به كتاب «حاجی‎آقا» اشاره كرد كه انتقادی به شرایط دوران و شخصیت مردمان است.روزنامه فكاهی توفیق بیش‎تر به شوخی و فكاهه در دهه‌‌های سی و چهل می‌پرداخت اما گاهی آثار طنز هم در نشریات توفیق ملاحظه می‌شد.از طنزپردازان پیش از انقلاب نیز ایرج پزشكزاد با آثاری چون «دایی جان ناپلئون»، «ماشاالله خان در دربار هارون‎الرشید» و نمایشنامه «ادب مرد به ز دولت اوست» قابل ذكر است. پزشكزاد در آثار طنز خود مسائل اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی افراد را به نحوی قابل تأمل ارائه می‌كند.اما آثار طنز چهار دهه اخیر و پس از انقلاب اسلامی ابتدا در مطبوعات آغاز شد. كیومرث صابری با ستون ثابت «دو كلمه حرف حساب» در روزنامه اطلاعات در دهه 1360 آغازگر طنز پس از انقلاب اسلامی شد. او این كار را در هفته‌نامه گل‌آقا كه به طنز اختصاص داشت ادامه داد و این نشریه به صورت عمده‌ترین مرجع طنز در دوران انقلاب اسلامی درآمد.كیومرث صابری به شوخی نشریه گل آقا را سوفاف (سوپاپ) اطمینان می‌نامید و بارها به جنبه روان‎شناختی و رسالت اجتماعی طنز اشاره داشت. مطبوعات دیگری كه در آن سال‎ها در این زمینه‌ها فعالیت می‌كردند از جمله فانوس، حاجی بابا، مجله جوك، فكاهیون و خورجین بیش‎تر جنبه شوخی و فكاهه داشتند.از آثار عمده طنز كه به مدت یك‎سال و نیم در هفته‌نامه گل‌آقا منتشر می‌شد، «تذكره‎المقامات» نوشته «ابوالفضل زرویی نصرآباد»، ملقب به ملانصرالدین بود كه به شیوه نقیضه (Parody) و به سیاق «تذكره‌الاولیاء» عطار نیشابوری در مورد زندگی‌نامه 29 نفر از رجال پس از انقلاب نوشته و بعد هم به صورت كتاب منتشر شد.عمران صلاحی نیز در مورد مسائل اجتماعی به زبان طنز می‌نوشت. نام‌های مستعاری كه به كار می‌برد به نوبه خود جالب است: ابوقراضه، بلاتكلیف، پیت حلبی، بچه جوادیه، آب حوضی و راقم این سطور.صلاحی با معلومات وسیع خود در ادبیات كهنسال ایران، آن را به شكلی نو تفسیر می‌كرد، با استفاده از شعرها، قصه‌ها و ضرب‌المثل‌های معروف به مسائل روز می‌پرداخت و به آن‎ها عمق می‌داد. كاربرد شعرها و ضرب‌المثل‌های موجود در ادبیات و فرهنگ عامه، موجب می‌شود كه به‎عنوان نمودگار باستانی، انرژی محبوس در آن‎ها در موضوعات جدید جاری و سبب جلب مردم به آن‎ها شود. از آثار طنز او به «حالا حكایت ماست»، «یك لب و هزار خنده» و «ملانصرالدین» می‌توان اشاره كرد. مجموعه‌ای از او به نام «طنزآوران امروز ایران»، گلچینی از گلستان طنز معاصر ایران است.رضا رفیع از طنزپردازان مطرح چهار دهه اخیر است كه البته شوخی و فكاهه نیز در كارهای او ملاحظه می‌شود. تاكنون شش كتاب از آثار طنز او چاپ شده كه مجموعه‌هایی از نوشته‌های كوتاه اوست. این كتاب‎ها عبارتند از: آب در هاون، باد در غربال، حرف اضافه، بزن در رو، مشت بر سندان و عشق با سس اضافه. او نیز با روزنامه اطلاعات شروع كرده است و اكنون نیز همكاری مستمری با این روزنامه دارد.بهروز قطبی نیز در چهار دهه اخیر آثار طنز ارزشمندی در نشریات گوناگون به‎ویژه هفته‌نامه و ماهنامه گل‌آقا منتشر كرده و خاستگاه او نیز روزنامه اطلاعات است. یكی از نام‌های مستعار او «مقتول فراری» است كه می‌تواند كوتاه‌ترین طنز دنیا محسوب شود.به این ترتیب آن‎چه در ادبیات فارسی به طنز مصطلح است روش ویژه‌ای در نویسندگی به‏شمار می‎آید كه با ارائه تصویری مضحك از جنبه‌های منفی زندگی، نارسایی‌ها و مفاسد فردی و اجتماعی را به صورتی اغراق‌آمیز نشان می‌دهد تا تضاد عمیق وضع موجود با وضع مطلوب آشكار شود.عوامل روان‎شناختی و موضوعات فیزیولوژیك و پاتولوژیك دخیل در آن‎ها عموما توسط طنزنویسان به صورتی ناخودآگاه به‎كار می‌رود. به‎نظر می‌رسد مجموعه‌ای از توانایی‌های ژنتیك، تجربیات ویژه دوران كودكی و نوجوانی و شرایط اجتماعی منجر به توانایی در آفرینش طنز می‌شود.در افراد راست‎‎دست كه اكثریت را تشكیل می‌دهند، ضایعه در نیم‎كره راست مغزی موجب ناتوانی در درك طنز می‌شود.در وضعیتی كه در پزشكی به نام آلمانی آن معروف است (ویت زل زوخت یا اعتیاد به لطیفه‌گویی) بیمار تمایل به استفاده از جناس، گفتن لطیفه‌های نامتناسب و عموما بی‎مزه یا داستان‎سرایی‌های بی‌هدف در موقعیت‌های نامناسب از نظر اجتماعی دارد و قادر به درك طعنه و كنایه دیگران هم نیست.این اختلال در بیمارانی با ضایعه در قطعه پیشانی مغز، به‎ویژه غده یا جراحت ناشی از ضربه در قطعه پیشانی راست ملاحظه می‌شود.بین دو نیم‎كره مغزی از نظر ادراك طنز تفاوت وجود دارد. نیم‎كره راست محتوای طنز را درمی‌ِیابد و نیم‎كره چپ با شكل و ساختار طنز سر و كار دارد. به‎طور كلی نیم‎كره راست، محل دریافت و صدور عواطف و هیجانات است. نوآوری و تخیل از آن برمی‌خیزد. نیم‎كره چپ با منطق، زمان و زبان سر و كار دارد.در اكثر بیماری‎ها، چه جسمی و چه روانی، درجاتی از اضطراب، تنش و افسردگی وجود دارد. طنز و شوخی كه تظاهر رفتاری آن‌ها به‎صورت تبسم و خنده است از حالات ناخوشایند مذكور می‌كاهد و به بهبود بیماری یاری می‌دهد.طنز و شوخی، انرژی روانی محبوس را به جریان می‌اندازد، فشار روانی را می‌كاهد و پرخاشگری را رفع می‌كند. طنز و شوخی سبب ترشح هورمون اندورفین می‌شود كه سبب احساس رضایت می‌گردد. همچنین از ترشح هورمون‎های موجد اضطراب كاسته و قدرت سامانه ایمنی بدن را در برابر بیماری‌ها می‌افزاید.بیمار افسرده می‌تواند موقعیت‌های گوناگون زندگی را در قالب طنز ببیند، با دنیای بیرون پیوند دوباره برقرار كند و مهارت‎های اجتماعی خود را بیفزاید.بیمار روان-‏نژندی كه می‌آموزد به خود بخندد ممكن است در مسیر تسلط بر خود و بهبود باشد. آن كس كه بتواند به خود بخندد یعنی می‌تواند خود را بپذیرد و در نتیجه درصدد پذیرش زندگی برآید

 

 

http://www.bookcity.org/detail/29133