تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 26 دی 1400 کد مطلب:29149
گروه: گفت‌وگو

امیدوارم صدای ضبط شده عارف قزوینی در لوله فونوگراف پیدا شود

گفت‌وگو با مهدی نورمحمدی

مهر: عارف قزوینی یکی از مشهورترین و اثرگذارترین شخصیت‌های ادبی و هنری ایرانی از دوره مشروطیت تا عصر حاضر است. وی که شخصیتی مرکب از استعدادهای گوناگون داشت، با وقوع انقلاب مشروطه و وزیدن نسیم روح‌بخش آزادی، هنرهای خود را به خدمت آرمان‌های این انقلاب بزرگ مردمی درآورد و با صداقت و صمیمیتی که در این راه بروز داد ملقب به عنوان باارزش شاعر ملی شد، عنوانی که هنوز هم از ارزش و اعتبار آن کاسته نشده است.

عارف شیدا و شیفته وطن خویش بود و عمر را بر سر این عشق شورانگیز به پایان برد. به گفته صاحب نظران، در عصر مشروطه هیچ سخنی نتوانست مانند کلام او در دل‌های مردم اثر کند و آنان را به خیزش وتکاپو وادارد. اگرچه آثار ادبی و هنری عارف به بیش از یک سده گذشته تعلق دارد، از تازگی آن به هیچ وجه کاسته نشده و خواندن و شنیدن آنها همچنان دلپذیر و شنیدنی است. از همین روی باید گفت عارف از جمله شخصیت‌هایی است که نامشان در حافظه جمعی ایرانیان ثبت شده است. شخصیت عارف از سه بُعد هنر، ادب و سیاست حائز اهمیت و بررسی است. این موسیقی‌دان و کنشگر سیاسی برجسته به شدت شخصیتی انسان‌دوست بود و دل در تعالی اجتماع و بهبود وضعیت انسان داشت. کنسرت‌های ارزان او برای کارگران و فرودستان اجتماع مشهور است.

فرهنگ امروز نیازمند پژوهش‌های جدی درباره زندگی و هنر عارف قزوینی است، چرا که هنوز ناگفته‌های بسیاری درباره زندگی و هنر این شخصیت برجسته وجود دارد. یکی از پژوهشگران تخصصی در این زمینه مهدی نورمحمدی است. او که پیشتر دو کتاب «نامه‌های عارف قزوینی» و «اخبار عارف قزوینی در مطبوعات از دوره قاجار تا عصر حاضر» را منتشر کرده بود به تازگی نیز کتاب «عارف موسیقی‌دان» را منتشر کرده است. این کتاب با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۵۵۲ صفحه و بهای ۱۶۵ هزار تومان توسط انتشارات ماهور در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. نورمحمدی با هر کتاب خود نکات تازه‌ای را درباره زندگی عارف ارائه کرده است.

نورمحمدی مورخ، پژوهشگر و سندشناس است. او برگزیده نخستین دوره جایزه زنده‌یاد دکتر باستانی پاریزی در رشته تاریخ است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به این موارد اشاره کرد: «ترور در بهارستان»، «قره العین؛ زندگی، عقیده، مرگ»، «خاطرات عارف قزوینی: به همراه اشعار چاپ نشده»، «تاریخچه میرزا کوچک‌خان: روایتی نو و متفاوت از قیام جنگل»، «مرقع دلگشا: زندگی و آثار ملک محمد قزوینی شیخ علی سکاک و محمدعلی خیارجی از پیشگامان خط تزئینی، خط گذار و نقاشی خط»، «قزوین در انقلاب مشروطیت»، «مشروطه به روایت کسروی»، «من و آزادی: خاطرات میرزا حسین خیاط (فرنیا) از دوستان عارف قزوینی و میرزا کوچک خان جنگلی»، «اخبار و اسناد قمرالملوک وزیری» و...

درباره کتاب «عارف موسیقی‌دان» با نورمحمدی گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه بخوانید:

* دو کتاب قبلی شما درباره عارف واجد نکات تازه یابی از زندگی او بودند که پیشتر نمی‌دانستیم. در این کتاب نیز اشاره شده که عارف مدتی را نیز نزد جناب قزوینی به شاگردی گذرانده است. به نظر شما این شاگردی چه تاثیری در هنر عارف گذاشت؟

عارف علاوه بر حاج صادق خرازی مدتی نیز نزد حاج ملا عبدالکریم جناب قزوینی و سید جعفر مجتهد لنگرودی به تحصیل موسیقی پرداخته که در دیوان خود اشاره‌ای به آنها نکرده است. در خصوص شاگردی عارف نزد جناب چند قرینه وجود دارد که عبارتند از: نوشته میرزا حسین خیاط استاد صرف و نحو عارف در ایام تحصیل در مدرسه شیخ‌الاسلام قزوین، اظهارات سید یحیی مجابی از شاگردان جناب، مصاحبه غلامحسین بیگجه‌خانی با بهمن بوستان و دفترچه خاطرات میرعلی مکرمی از دوستان نزدیک اقبال‌السلطان.

ملا عبدالکریم جناب یکی از اساتید بزرگ موسیقی ایران در عصر قاجار است که در سال ۱۲۸۷ خورشیدی بدرود حیات گفته است. وی در احاطه بر ردیف، مرکب‌خوانی، بلندخوانی یگانه دهر بود. جناب شاگردان متعددی را پرورش داده که مشهورترین آنها عبارتند از: اقبال‌السلطان، عارف، قربان خان شاهی و علی خان نایب‌السلطنه و همچنین تعدادی از تعزیه‌خوآنهای قزوین که در ایام محرم و صفر در تکیه دولت تهران و عالی قاپوی تبریز به اجرای برنامه می‌پرداختند، از شاگردان جناب بوده‌اند.

به نظر من، شاگردی عارف نزد جناب در تسلط عارف بر احاطه به ردیف، دانستن گوشه‌های مهجور و توانمندی او در فنّ مرکب‌خوانیِ عالی تأثیر فراوانی به جا گذاشته است. این توانمندی به گونه‌ای بوده که ردیف‌دان برجسته‌ای چون اقبال‌السلطان برای غلامحسین بیگجه‌خانی و میرعلی مکرمی روایت کرده که نتوانسته است همپای عارف، دوره عالی مرکب‌خوانی را بگذراند. میر علی مکرمی که از معاشرین اقبال‌السلطان بوده، در دفترچه شخصی خود از قول اقبال‌السلطان نقل کرده که عارف در دو بیت ۱۲ مقام موسیقی ایرانی را به صورت مرکب‌خوانی اجرا می‌کرد که من نتوانستم آن را یاد بگیرم. دو بیت مذکور، چنین است:

عشاق تو را قد حسینی است چو راست در پرده بوسلی رهاوی و نواست

وانگاه صفاهان و حجاز است و عراق زنگوله بزرگ و کوچک اندر بر ماست

(این دوبیتی از طریق استاد ارجمند جناب آقای دکتر بهمن کاظمی به دست من رسید که از ایشان سپاسگزارم.)

خود عارف نیز در سرگذشتش به توانایی خود در اجرای مرکب‌خوانی در باغ گلندوک با حضور درویش خان و حسام‌السلطنه اشاره کرده است.

* چرا عارف تنها یک شاگرد شناخته شده داشته است؟

پرورش شاگرد برای یک استاد موسیقی مستلزم داشتن اوقات فراغت و آسودگی فکری است، در حالی که عارف به دلیل مشغله‌های فراوان سیاسی و همچنین گرفتاری‌های زندگی خانه به دوشی، هیچ گاه وقت و فرصت کافی برای پرورش شاگرد نداشته است. علاوه بر این، چون عارف شخص بسیار حساسی بوده، معاشرت با او و آموختن از وی نیز کار آسانی نبوده که به همین دلایل از عارف شاگرد شناخته‌شده‌ای به جز رضا قلی میرزا ظلی باقی نمانده است.

تنها سند مکتوب موجود درباره شاگردی ظلی نزد عارف نیز مطلب کوتاهی است که توسط شخصی به نام احمد دهقان دو هفته بعد از درگذشت ظلی با عنوان «ظلی آوازه‌خوان نامی درگذشت» در مجله اطلاعات هفتگی به چاپ رسیده و در این مطلب کوتاه به شاگردی ظلی نزد عارف چنین اشاره شده است: «ظلی که از اوان کودکی می‌دانست دارای حنجره مستعدی است، کوشش می‌کرد صدای خود را تحت تعلیم درآورد و با این نیت، همواره منتظر فرصت بود، تا در رشت با مرحوم عارف شاعر ملی که خواننده باقریحه‌ای نیز بود تصادف نمود و مدتی نزد آن مرحوم کار کرد و توانست آنچه را می‌خواهد فرا گیرد.»

از چگونگی و مدت آموزش ظلی نزد عارف اطلاعی در دست نیست. با توجه به این که عارف در اواخر بهار سال ۱۲۹۸ در بازگشت از استانبول مدتی در انزلی و رشت اقامت گزیده، مشخص است که ظلی در این سال و در حالی که ۱۲ سال بیشتر نداشته با عارف آشنا و از تعلیمات وی بهره‌مند شده است. از آن جا که شیوه خوانندگی ظلی شباهت چندانی با شیوه استاد دیگرش اقبال‌السلطان ندارد، می‌توان چنین احتمال داد که شیوه خوانندگی وی به عارف نزدیک‌تر بوده است.

* سابقه داشته است که عارف برای خواننده دیگری آهنگ و تصنیف بسازد؟

خیر، عارف در طول حیات خود، هرگز برای خواننده‌ای آهنگ و یا تصنیف نساخته است. عارف معتقد بود اگر شاعر و تصنیف‌ساز دو نفر باشند این تصنیف خوب از آب درنمی‌آید. این را هم باید بگویم که از پیروزی انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۷ تا انقراض سلسله قاجاریه در سال ۱۳۰۴ خورشیدی، عارف و درویش خان بازیگران اصلی اجرای کنسرت و ساخت تصنیف در ایران بودند. در آن دوران، در یک سو درویش خان به عنوان آهنگساز، ملک‌الشعرای بهار به عنوان شاعر و سید حسین طاهرزاده به عنوان خواننده حضور داشتند و در جبهه دیگر عارف قرار داشت که به تنهایی تمامی این استعدادها را یک جا دارا بود. بر اساس این استعدادها، عارف تصنیف‌ها را فقط برای خودش می‌ساخت و در کنسرت‌ها نیز با صدای خود می‌خواند و بعدها این تصنیف‌ها توسط خوانندگان دوره‌گرد منتشر می‌شد و به زبان مردم می‌افتاد.

* در خصوص احتمال باقی ماندن صدایی از عارف چه نظری دارید؟

هنگامی که عارف هنوز به بیماری حنجره دچار نشده و صدایش را از دست نداده بود، کمپانی‌های ضبط صفحات گرامافون اصرار فراوانی برای ضبط صدای عارف داشتند و مبالغ گزافی نیز برای این کار به او پیشنهاد دادند. حتی کمپانی پارلفون، مرتضی نی‌داود نوازنده مشهور تار را به نمایندگی از خود برای ضبط صفحه نزد عارف فرستاد که این درخواست مورد پذیرش وی قرار نگرفت. بر همین اساس، می‌توان با قاطعیت گفت هیچ گونه اثر ضبط شده‌ای از صدای عارف در صفحات گرامافون باقی نمانده است. اما با توجه به اشاره صریح عارف در دیوانش که نوشته است او را به حضور مظفرالدین شاه بردند تا یکی دو لوله فونوگراف پر کند و همچنین نوشته دکتر باستانی پاریزی مبنی بر این که در رستوران برج ایفل از یک ایرانی شنیده است که یک لوله فونوگراف حاوی آواز عارف قزوینی و پیانوی مظفرالدین شاه در یک حراجی در لندن به فروش رفته است، هنوز امید به یافتن تنها اثر صوتی بازمانده از عارف وجود دارد و بر فرض اگر چنین اثری روزی پیدا بشود، مشکل مهم‌تر، چگونگی احیای آن است، زیرا با توجه به این که این نسخه منحصر به فرد است و از روی آن کپی دیگری برداشته نشده، کوچک‌ترین اشتباه در بازیابی چنین اثری، برای همیشه موجب نابودی آن خواهد شد و باید انجام چنین امری، حتماٌ به دست متخصصین توانمند علم اکوستیک انجام پذیرد.

* با توجه به این که اثر ضبط شده‌ای از عارف باقی نمانده، تا چه حد می‌توان به اجرای صحیح تصنیف‌های عارف اطمینان داشت؟

تصنیف‌های عارف نه تنها بعد از درگذشتش، بلکه در زمان حیات او نیز به صورت نادرست و تحریف شده اجرا می‌شده و خود عارف از این بابت در دیوانش، ابراز نارضایتی کرده و گفته است: «از دلتنگی‌های من یکی آن که در همین دوره زندگانی خود من آنچه را که به نام من می‌خوانند اغلب غلط است. فقط چند نفری که اول آنها شکرالله خان است، به واسطه این که اغلب در موقع ساختن تصنیف با من بوده‌اند توانسته‌اند از عهده آن برآیند.»آنها شکرالله خان است، به واسطۀ این که اغلب در موقع ساختن تصنیف با من بوده‌اند توانسته‌اند از عهده آن برآیند.». باید این نکته را اضافه کنم که علاوه بر شکرالله قهرمانی، عبدالله دوامی نیز جزو معدود کسانی بود که اطلاعات ارزشمندی درباره اجرای صورت اصلی و صحیح تصنیف‌های عارف داشت. عارف آنچنان از اجرای نادرست تصانیفش ناراحت و دلچرکین بود که در اواخر عمر خود در همدان به عبدالحسین سپنتا گفته بود که در سال ۱۲۹۱ خورشیدی، تعدادی از صفحات آثارش را که توسط بعضی از خوانندگان در صفحات گرامافون ضبط شده بود، از فرط ناراحتی شکسته و از بین برده است.

در یک جمع‌بندی کلی، درباره صورت اصلی و صحیح اجرای بعضی از تصنیف‌های عارف اطلاعات دقیقی وجود ندارد که این تصانیف عبارتند از:

۱. تصنیف برای جشن تاجگذاری احمد شاه قاجار که بر اساس نوشته روزنامه نوبهار در ابوعطا ساخته شده ولی آهنگ آن تا کنون به دست نیامده است. این همان تصنیفی است که ملک‌الشعرای بهار بنا به درخواست عارف و به دلیل سوابق دوستی، در ساخت برخی از ابیات آن مشارکت داشته و بعدها به دلیل اختلافی که بین دو شاعر بر سر مالکیت معنوی آن روی داده، عارف این تصنیف را حرام‌زاده لقب داده و جزو تصانیف خود نیاورده است. شعر این تصنیف را بنده برای اولین بار در کتاب «اخبار عارف قزوینی در مطبوعات» و «عارف موسیقی‌دان» به چاپ رسانده‌ام. با توجه به این که عبدالله دوامی به عنوان نوازنده ضرب و شاید هم همخوان در اجرای این تصنیف در کنسرت عارف حضور داشته، به طور قطع و یقین آهنگ آن را می‌دانسته است.

۲. تصنیف دیگر، تصنیف «هیئت ژاندارمری دولتی» است که از آهنگ و دستگاه آن هیچ گونه اطلاعی در دست نیست و به احتمال زیاد، مارشی بوده که ژاندارم‌ها آن را در رژه و حرکت‌های نظامی می‌خوانده‌اند. این تصنیف تازه‌یاب را بنده از روی یک جزوه چاپ سنگی متعلق به عصر احمد شاه قاجار در کتاب «عارف موسیقی‌دان» نقل کرده‌ام و تا کنون در هیچ یک از چاپ‌های دیوان عارف به چاپ نرسیده است.

۳. بعضی تصنیف‌ها هم هست که خوانندگان آن را با دو روایت و یا با دو ریتم جداگانه خوانده و یا می‌خوانند. به عنوان مثال، تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» چنین وضعیتی دارد. از این تصنیف، اجرایی با صدای عبدالله دوامی و تار درویش خان در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در تفلیس و اجرایی نیز توسط گروه شیدا با صدای استاد شجریان در اواسط دهه ۵۰ در دست است. البته استاد شجریان یک بار دیگر نیز این تصنیف را بر مبنای اجرای عبدالله دوامی در تفلیس با گروه پایور نیز اجرا کرده است. بنده به شخصه نمی‌دانم صورت صحیح اجرای این تصنیف، همان گونه که عارف آن را با صدای خود در گاردن پارتی پارک امین‌الدوله خوانده، کدام روایت است. از برخی اساتید نیز که سؤال کردم، آنها نیز در این خصوص اظهار بی‌اطلاعی کردند.

۴. در بعضی تصنیف‌هایی که دارای چند بند است، به علت این که همیشه ملودی تصنیف با بند اول خوانده شده و به تدریج، آهنگ تصنیف توسط اجراکنندگان و خوانندگان مختلف مورد تحریف قرار گرفته و دچار تغییر شده، ملودی را به طور کامل نمی‌توان با بندهای دیگر تطبیق داد. به عبارت دیگر، ملودی این گونه تصنیف‌ها با بند اول یا دوم تطبیق دارد و اطلاعی در خصوص این که عارف آهنگ تصنیف را با بندهای پایانی چگونه تطبیق می‌داده در دست نیست. به عنوان نمونه، تصنیف‌های «چه شورها»، «مارش خون» «نه قدرت که با وی نشینم» و «ارمنستان» چنین وضعیتی دارند. (به نقل از دوست گرامی، آقای فرید خردمند که به خواهش نگارنده، برای اولین بار گردش ملودی و گوشه‌های به کار رفته در تصنیف‌های عارف را مشخص کردند که در فصل ۳ کتاب «عارف موسیقی‌دان» به چاپ رسیده است.)

۵. در بعضی تصنیف‌ها، لحنِ بیان ابیات در اجراهای مختلف دارای تفاوت اساسی است. برای مثال، تصنیف «رحم ای خدای دادگر» که استاد شجریان آن را با گروه پایور اجرا کرده با اجرایی که در سال ۱۳۰۶ خورشیدی توسط مدرسه دختران و تار میرزا حسن اعتضادی در صفحه ضبط شده، تفاوت اساسی دارد. اگرچه هر دو تصنیف در بیات ترک است ولی لحن بیان، تأکیدها، تکیه‌ها و کشش‌ها بر روی کلمات با یکدیگر متفاوت است و به نظر می‌رسد که اجرای مدرسه دختران به آنچه خود عارف در کنسرت خوانده نزدیک‌تر باشد.

۶. تصنیف «دیدم صنمی سروقدی روی چو ماهی» را خوانندگان مختلف هم در افشاری و هم در شور خوانده‌اند که برای نگارنده مشخص نیست کدام به ساخته اصلی نزدیک است.

* عارف یکی از پیشگامان اجرای کنسرت در ایران لقب یافته است. لطفاً درباره فصل چهارم کتاب که به کنسرت‌های عارف اختصاص یافته توضیح داده و بفرمایید چه نکات تازه‌یابی در این فصل وجود دارد؟

در این فصل، کنسرت‌های عارف بر حسب تاریخ اجرایشان را در کتاب آورده‌ام. هر کنسرت دارای یک شناسه و تاریخچه است که در آن، به تاریخ، مناسبت اجرا، مکان اجرا، نوازندگان شناخته شده و حتی تماشاگران شناخته شده که در کنسرت عارف حضور داشته‌اند اشاره شده است. به عنوان مثال، سعید نفیسی و دکتر اسماعیل مرزبان جزو تماشاچیان کنسرت عارف در گاردن پارتی پارک ظل السلطان، کلنل محمدتقی خان پسیان، ایرج میرزا و غلامرضا ریاضی جزو تماشاگران کنسرت مشهد، روح‌الله خالقی و محمدرضا هزار جزو تماشاگران کنسرت دشتی به یاد کلنل پسیان، غلامحسین بنان (در ۱۲ سالگی) جزو تماشاگران کنسرت جمهوری و امیرلشکر طهماسبی، غلامعلی رعدی آذرخشی و اسماعیل امیرخیزی جزو تماشاگران کنسرت تبریز بوده‌اند.

از نکات تازه‌یاب این فصل این است که بر اساس مندرجات اسناد و مطبوعات قدیمی به این نکته دست یافته‌ام که عارف در دیوان خود، به سهو اطلاعات مربوط به کنسرت «جشن نصرت ملی» را با کنسرت «به منفعت حریق‌زدگان بازار» که هر دو را در سال ۱۲۸۸ خورشیدی در ویرانه‌های انجمن اخوت و باغ مشرف به منزل ظهیرالدوله اجرا کرده در هم آمیخته و این کنسرت‌ها در واقع دو کنسرت جداگانه هستند نه یک کنسرت.

از دیگر نکات تازه‌یاب این است که بر اساس مندرجات روزنامه‌های قدیمی همچون رعد این نکته به دست آمد که عارف پس از بازگشت از استانبول در ۲۸ شهریور ۱۲۹۸ کنسرتی را در گراند هتل به همراه نوازندگانی چون: حسین خان اسماعیل‌زاده (کمانچه)، اسماعیل قهرمانی (تار)، میرزا قوام مبشرخاقان (تار)، مرتضی محجوبی (پیانو)، رضا محجوبی (ویلون)، ابراهیم آژنگ (ویلون)، حاجی خان (ضرب) و ... به اجرا درآورده و ۴ روز بعد نیز بر اثر درخواست‌های مردم، مجدداً این کنسرت را در ۱ مهر همان سال به روی صحنه برده است.

علاوه بر این، کنسرت با بلیط ارزان‌قیمت برای کارگران و شهروندان کم‌بضاعت و بی‌بضاعت توسط عارف در ۲۶ فروردین ۱۳۰۲ و خواندن تصنیف‌های «تا رخت مقید نقاب است» و «ای دست حق پشت و پناهت باز آ» به همراه مرتضی نی داود و گروهش در این کنسرت در گراند هتل، از جمله نکات تازه‌یاب این فصل است.

گفتنی است با توجه به این که تا پیش از احداث گراند هتل، تهران به جز سالن مدرسه نظام (که آن هم مناسب برای اجرای کنسرت نبود) فاقد یک سالن مسقف استاندارد برای اجرای کنسرت بود، عارف کنسرت‌های خود را در فضاهای سرباز و پارک‌های تهران نظیر: باغ‌های بهجت آباد، پارک امین‌الدوله و پارک ظل‌السلطان اجرا می‌کرد که با ساخته شدن گراند هتل توسط باقراف در خیابان لاله‌زار در سال ۱۲۹۳ خورشیدی، برای اولین بار کنسرت معروف خود را در ۱۴ آبان سال ۱۲۹۴ در این مکان با همکاری درویش خان به روی صحنه برد بر همین اساس، عارف نخستین موسیقی‌دان ایرانی است که در گراند هتل کنسرت اجرا کرده و پس از او، شخصیت‌های مشهوری چون: درویش خان، حسین خان اسماعیل‌زاده، رکن‌الدین مختاری، مشیرهمایون شهردار، مرتضی نی‌داود، علینقی وزیری و قمرالملوک وزیری در این سالون به اجرای کنسرت پرداخته‌اند. بنا به گفته مرتضی نی‌داود، گراند هتل دارای گنجایش ۶۰۰ صندلی بوده و ۲۰۰ نفر هم به صورت ایستاده در آن به تماشای کنسرت می‌نشسته‌اند.

* کنسرت جمهوری شاید یکی از مشهورترین کنسرت‌های تاریخ موسیقی ایران در عصر جدید باشد. در این کتاب هم اسامی نوازندگان این کنسرت به دست آمد و به نسل جدید معرفی شد. به نظر شما چرا کنسرت جمهوری تا به این اندازه اهمیت پیدا کرد؟

کنسرت جمهوری یکی از معروف‌ترین و پرازدحام‌ترین کنسرت‌های عارف و آخرین کنسرت اوست که در تهران برگزار شده است. با شدت یافتن تمایلات جمهوری‌خواهی در اواخر بهمن سال ۱۳۰۲ خورشیدی، عارف که تنفر شدیدی از قاجاریه داشت و تمام بدبختی‌های مملکت را از این سلسله می‌دانست، پس از ملاقات کوتاهی با سردار سپه، کنسرت معروف جمهوری را در گراند هتل به روی صحنه برد. این کنسرت بیشتر از دیگر کنسرت‌های عارف در مطبوعات آن زمان انعکاس یافته و آگهی آن در روزنامه‌های مهم آن دوران همچون: شفق سرخ، ستاره ایران، کوشش، ایران آزاد، ایران، قانون و ناهید به چاپ رسیده است. بنده بر اساس دستیابی به خاطرات شفاهی استاد اسماعیل مهرتاش در فیلم مستند کمیاب سیمای معاصران که در ۲۸ دی ماه سال ۱۳۵۶ از تلویزیون پخش شد موفق به شناسایی نوازندگان این کنسرت شدم.

در این کنسرت، نوازندگانی چون: مرتضی نی‌داود (تار)، موسی نی‌داود (ویلون)، سلیمان نی‌داد (تار)، اسماعیل مهرتاش (تار)، حاجی خان (ضرب)، حسن رادمرد (ویلون)، چند نفر از شاگردان مرتضی نی‌داود و نوازنده‌ای به نام مصیب‌خانی یا مصیب رضوانی شرکت داشته‌اند. لازم به ذکر است که این گروه همان گروهی است که در سال ۱۳۱۰ همراه با قمرالملوک وزیری برای افتتاح سینمایی به همدان می‌روند و در این شهر کنسرت اجرا می‌کنند و عارف نیز در این کنسرت به دعوت قمر، جزو تماشاچیان حضور داشته است.

البته کنسرت جمهوری موجبات تکدر شدید سردار سپه از عارف را فراهم آورد، زیرا در اشعار این کنسرت، ابیاتی خوانده شد که نشر آنها به مصلحت رضا خان که در آن مقطع حساس به حمایت علما نیاز داشت نبود.

* به ملاقات عارف و سردار سپه اشاره کردید، این ملاقات به چه دلیلی انجام گرفته است؟

در پاسخ به سؤال سوم به این نکته اشاره کردم که در آن دوران، عارف و درویش خان دو موسیقی‌دان طراز اول ملی بودند که در برپایی اولین کنسرت‌های ایرانی نقش بسیار مهم و مؤثری داشتند. این در حالی است که هنوز کلنل وزیری از سفر اروپا به ایران بازنگشته و به شهرت و معروفیت سال‌های بعد نیز نرسیده بود. درویش خان در سال ۱۳۰۰ به خواست سردار سپه، کنسرتی را در آذر ماه سال ۱۳۰۰ برای کمک به قحطی‌زدگان روسیه در گراند هتل به روی صحنه برد و عواید آن را در اختیار وی که رئیس کمیسیون جمع‌آوری اعانه برای قحطی‌زدگان روسیه بود گذاشت و در قبال این کار، موفق به دریافت تقدیرنامه نیز شد.

پس از همکاری درویش خان با سردار سپه که در آن دوران سرنخ اصلی سیاست کشور را در دست داشت، رضا خان در دوران ریاست‌الوزرایی خود به اطرافیانش امر می‌کند زمینه دیدار عارف با وی را فراهم کنند و ناصرالاسلام ندامانی لیدر حزب اعتدال و نماینده گیلان در مجلس که از پیرامونیان سردار سپه بوده، واسطه این ملاقات می‌شود. با توجه به این که سردارسپه از همان دوران در اندیشه پیاده‌سازی و اجرای برنامه‌های نوسازی در شئونات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و از جمله موسیقی و تئاتر بود، در این دیدار به ترقیات اروپا اشاره کرده و با توجه به این که یکی تئاتر و اپرا یکی از مظاهر توسعه فرهنگی و ترقیات جدید به شمار می‌آمده، از عارف می‌خواهد که برای ساخت اپرا و اپرت (به شیوه اروپایی) تلاش‌های خود را به کار بندد و این نکته را نیز به عارف خاطرنشان می‌سازد که برای عملی شدن این منظور، دستور خواهد داد که همه گونه امکانات لازم را در اختیار او بگذارند و از جمله منزلی برای وی در مدرسه نظام یا قزاق‌خانه تهیه کنند. لازم به ذکر است که یک شب قبل از این ملاقات تاریخی، سردار سپه که برای تماشای اپرت «دکتر ریاضی‌دان» به مدرسه نظام رفته بود، به سلطان ابراهیم آژنگ متصدی تهیه موزیک این اپرت، چنین امر کرده بود: «عارف را بخواهید که اشعار خوب بگوید و نسبت به ساخت اپرت اقدام نماید.» برای دیدن این موضوع می‌توانید به کتاب عارف موسیقی‌دان، ص ۲۷۰ و اخبار عارف قزوینی در مطبوعات، ص ۳۰۱ مراجعه کنید.

با همه این احوالات، به دلایل زیر، زمینه همکاری عارف و سردار سپه هرگز فراهم نشد: دلیل اول این بود که چنانچه گفتیم، اشعار کنسرت جمهوری موجبات اعتراض علما و در نتیجه موجبات تکدر شدید سردار سپه از عارف را فراهم کرد و دلیل مهم‌تر این بود که بر فرض اگر این همکاری صورت می‌گرفت، با توجه به این که تفکرات موسیقایی عارف متناسب با اندیشه‌های دورانِ نوسازی نبود و محتوای تولیدات موسیقایی وی در برنامه‌های حکومت جدید نمی‌گنجید، مورد حمایت آن نیز قرار نمی‌گرفت و این همکاری دیری نمی‌پایید و به زودی گسسته می‌شد.

شاهد مثال ما در صدق این تحلیل، نوشته عارف در سال ۱۳۰۹ خطاب به عادل خلعتبری مدیر روزنامه آینده ایران است. عارف وقتی در یکی از روزنامه‌های وقت مقاله‌ای خوانده بود که نویسنده آن اظهار امیدواری کرده بود که «توجه رضا شاه موجب جلوگیری از از بین رفتن موسیقی سنتی شود» به عادل خلعتبری چنین نوشته است: «خدا این مردم خجالت نمی‌کشند. در صورتی که عقیده من این است نه اعلی‌حضرت توجهی به موسیقی ایران داشته و نه دماغشان دماغ این کار است.» به صفحه ۳۰۳ کتاب عارف موسیقی‌دان مراجعه کنید.

و عارف خیلی خوب این موضوع را تشخیص داده بود، زیرا رضا شاه که در اندیشه نوسازی فرهنگی و اجتماعی و اروپایی کردن موسیقی ایرانی بود، علاقه و توجهی به موسیقی سنتی نداشت. به همین دلیل بود که پس از بازگشت کلنل وزیری به ایران، در یکی از کنسرت‌های چهارگانه او که در تیر ماه سال ۱۳۰۴ در مدرسه عالی موسیقی اجرا شد، شخصاً حضور یافت و ضمن حمایت از برنامه‌های کلنل وزیری، او را به سکانداری موسیقی کشور گمارد که بررسی و تحلیل این موضوع در این مقال نمی‌گنجد.

* به نظر شما آیا عارف موسیقی‌دان فراموش تاریخ خواهد شد؟

عارف شیدا و شیفته وطن خویش بود و عمر را بر سر این عشق شورانگیز به پایان رساند. با توجه به تأثیرات مهمی که عارف بر موسیقی و ادبیات عصر مشروطه بر جا گذاشته و به گفته صاحبنظران، در عصر مشروطه هیچ سخنی نتوانسته مانند کلام او در دل‌های ایرانیان اثر کند و آنان را به خیزش و تکاپو وادارد و همچنین با توجه به این که با گذشت بیش از یک قرن از ساخته شدن آثارش، از تازگی و ارزش هنری آثارش به هیچ وجه کاسته نشده، عارف از جمله شخصیت‌هایی است که نامشان در حافظه جمعی ایرانیان ثبت شده و هیچ گاه فراموش نخواهد شد.

 

http://www.bookcity.org/detail/29149