تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 24 اردیبهشت 1401 کد مطلب:29817
گروه: گفت‌وگو

تهمینه، زنی که با معیارهای امروزی هم شگفت‌انگیز است

پاسخ گیتی صفرزاده به اقتراح شهر کتاب درباره‌ی فردوسی

 کدام‌یک از شخصیت‌های شاهنامه ستایش شما را بر می‌انگیزد؟ و به‌خاطر چه کنش و کردار یا طرز فکری؟

تهمینه. رفتار و نگاهش همیشه شگفت زده‌ام کرده. دختری که کسی را لایق خودش نمی‌داند و وقتی احساس می‌کند پهلوانی را پیدا کرده که لایق اوست، خودش پیشقدم می‌شود و نزد او می‌رود. می‌خواهد یک فرزند از او داشته باشد و نه ماندن و عمر سپری کردن با او. بعد هم به تنهایی فرزند را بزرگ می‌کند. همچنان پر غرور و تنها. این زن حتی با معیارهای امروزی هم شگفت‌انگیز است.

 

آیا در شاهنامه شخصیتی، رویکردی یا اندیشه‌ای هست که برایتان دافعه‌برانگیز باشد؟  

نبرد رستم و سهراب، و رفتاری که رستم در نبرد با سهراب نشان می‌دهد. پهلوانی که در تمام شاهنامه دل به او داده‌ایم، ناگهان در دامی می‌غلطد که مبهوتم می‌کند. او به طور ناخودآگاه بازیچه هزارتوی رابطه پدر و پسری می‌شود یا به طور کاملا آگاه اسیر حس خودبرتربینی؟ وقتی بر سر نعش پسر گریه می‌کند، بیشتر از آنکه حس دلسوزی‌ام را برانگیزد، حس بیزاری‌ام را بیدار می‌کند.

  

  آیا هیچ لحظه یا موقعیت داستانی در شاهنامه بوده که بیش از یکبار خواندن باز به متن مراجعه کرده و دوبار یا بیشتر خوانده باشید؟ این کار برای لذت بردن بوده یا کشف چندوچون جاذبه‌ی آن موقعیت خاص؟

 

داستان سیاوش از ابتدا تا انتهای زندگی‌اش. شخصیت سیاوش، مظلومیتش، تن دادنش به آزمون‌ها و با تمام قلب و باور جلو رفتن و درنهایت مظلومانه کشته شدن، ماجرایی است که فراتر از داستان یک شخصیت در شاهنامه است و به نظرم بخش مهمی از روحیات و مسائل فرهنگی و روانشناختی ما ایرانی‌ها را بیان می‌کند. سیاوش داستانی است که در شاهنامه تمام می‌شود اما خارج از آن داستان، ادامه پیدا می‌کند و به حیاتش تا امروز ادامه می‌دهد.

 

کدام معنا، مضمون و مفهوم در شاهنامه در ذهن شما ماندگار شده؟ آیا در حرفه و زندگی روزمره هم به کارتان آمده است؟

مفهوم پیچیده پهلوانی. در شاهنامه پهلوانان زیادی داریم، که در کردار و گفتار با هم متفاوتند. انگار با گونه‌های متفاوتی از پهلوان روبرو هستیم که هر کدام دنیا و معنای خاص خود را دارند.

در دنیای امروز وقتی صحبت از قهرمان می‌شود، در ذهنم ناخودآگاه سراغ پهلوان‌های شاهنامه می‌روم و به دنبال نشانه‌های مشترک یا متفاوت می‌گردم.

اما فراتر از همه اینها نام شاهنامه برایم با معنای ایران، و ارج نهادن به داستان‌ها و پیشینه این خاک مترادف است.

   

هنرمندان جهان، خواه حوزه کارشان هنرهای تجسمی باشد، خواه موسیقی، خواه سینما و خواه انواع هنرهای کلامی، از متون ادبی کلاسیک الهام می‌گیرند، متفکران و اندیشمندان نیز برای تبیین مطالب خودشان از متون ادبی کلاسیک بهره می‌جویند، شما از چه متن‌های ادب کلاسیک فارسی بهره می‌گیرید و دائم به آن رجوع می‌کنید؟ اگر شاهنامه یکی از این متن‌هاست، کدام بخش و کدام وجه و کدام جنبه از آن مورد توجه شما قرار گرفته است؟

حقیقت این است که مراجعه مستقیمم به متون کلاسیک، بیشتر به آثار سعدی و عطار و حافظ است. در مورد شاهنامه مراجعه‌ام در پی علاقه به قصه‌ها و افسانه‌ها و اسطوره‌هاست که لزوما منجر به مراجعه مستقیم به اشعار شاهنامه نمی‌شود.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/29817