تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
اعتماد: سید سلمان صفوی؛ پژوهشگر فلسفه اسلامی و علاقهمند به گرایش نـوصدرایی و رییس آکادمی مطالعات ایرانی لندن است. آثار متعددی از این استاد فلسفه، عرفان و هنر به زبانهای فارسی، انگلیسی، روسی و ترکی استانبولی به چاپ رسیده که در ایران و اروپا مورد توجه علاقهمندان به این حوزه قرار گرفته است. از جمله کتابهای او در حوزه هنر عبارتند از: «موسیقی و عرفان»، «ارکان فلسفه هنر اسلامی» و «ساختار معنایی مثنوی معنوی». جایگاه و اهمیت «هنر» در زیست انسانی موضوعی مهم و البته تخصصی است که آن را با او به بحث و گفتوگو گذاشتهایم. از دید صفوی هنر، برترین تجلی وجودی و بهترین روش ترویج یک اندیشه است. هنر بهترین روش تعلیم و تربیت است. اگر دورانی غلبه با دین یا فلسفه بود، امروز دوران غلبه هنر است. جامعه و حکومتی که با هنر همراهی نکند یا موفق به خلق آثار هنری تاثیرگذار و ماندگارنشود، از قافله فرهنگ و تمدن جهانی به دور میافتد.» حاصل این گفتوگو را میخوانید.
برخی معتقدند بشر در طول تاریخ حیات اجتماعی
هیچگاه بدون هنر زیست نکرده و هنر از آغاز زندگی بشر با او همراه بوده و خواهد
بود. آیا با این تحلیل موافقید؟ دیدگاه شما در این باره چیست؟
براساس مستندات علمی، تحقیقات مردمشناسی و باستانشناسی؛
هنر از دوران ماقبل تاریخ در زندگی بشر حضور داشته است. هنر آن دوران شامل نقاشی
بر سقف و دیوار غارها و کندهکاری روی سنگ و مجسمهسازی بوده است. مجسمه ۱۰ سانتیمتری «ونوس» مربوط به ۲۶ هزار سال قبل از
میلاد (یافته شده در اتریش) متعلق به این
دوره است. در دورههای بعدی تمدن؛ هنر در اشکال، انواع، فرمها و کیفیتهای مختلف
تجلی یافته است. میل و علاقه به هنر در وجود انسان سالم، امری ذاتی است. مخالفین
هنر، یا از نظر روحی - روانی بیمار یا از جنبه وجودی ناقصاند.
چه ویژگیهایی هنرمند را از دیگر افراد
جامعه شاخص میکند؟ برای مثال ابزار کار، زبان بیان هنرمند، حساسیت هنرمند نسبت به
پدیدهها و اتفاقات پیرامون او و...؟
هنرمند از جنبه ذاتی، دارای قدرت تخیل و قوت خلاقیت ویژه
است. هنرمندان نسبت به محیط پیرامونی، جامعه و روابط شخصی و اجتماعی خود حساساند
و این تجربیات شخصی در آثار هنری آنها بروز و ظهور مییابد. زبان هنر، زبانی خاص و
متمایز از زبان متعارف و عمومی است. عدم توجه به زبان هنر، هنرمندان را به خصوص در
برخی جوامع مذهبی با مشکل مواجه میکند. ابزار کار هنرمندان نیز براساس نوع و فرم
هنر آنها متفاوت است. چنانکه ابزار کار کاریکاتوریست با رامشگر و شاعر با فیلمساز
متفاوت است.
به نظر شما هنرمند توانمند کیست؟ هنرمندی
که بیشتر تاثیر میپذیرد یا هنرمندی که تاثیرگذارتر است؟
از منظر فلسفی؛ هنرمند ابتدا تاثیر میپذیرد و پس از آن
تجربه شخصی، تخیل، ابداع، ابزار، روش و رویکرد او از طریق سیر دیالکتیکی به ظهور
اثر هنری میانجامد. بدینترتیب هنرمند و اثر هنری او در تاریخ و جامعه اثرگذارند.
نظیر ربنای استاد شجریان، سمفونی پنجم بتهوون، فیلم گاو
مهرجویی، اسپارتاکوس استنلی کوبریک، جنگ و صلح تولستوی، هملت شکسپیر و مثنوی حضرت مولانا.
به نظر شما، هنر و ذوق هنری امری خدادی
است که صرفا در برخی انسانها به ودیعت نهاده شده یا مانند سایر امور با ممارست شکوفا
میشود، حتی اگر فرد فاقد استعداد ذاتی هنری باشد؟
همانسان که ضریب هوشی انسانها مشکک است، ضریب استعداد
هنری نیز متفاوت است. برای مثال موتزارت و بتهوون نوابغ موسیقی هستند که از اوان کودکی
استعداد خارقالعاده موسیقایی آنها آشکار بود. لیکن اکثر افراد قادرند از طریق تعلیم
و ممارست هنر را
فرا بگیرند. البته این امر بدان معنا نیست که همه
هنرجویان قادرند شاهکار هنری خلق کنند. چنانکه شمار بسیاری هنرجو و دانشجوی ادبیات
فارسی در ایران تربیت شدهاند که به مرتبه استاد فرشچیان، حکیم فردوسی، مولانا،
سعدی و حافظ نرسیدهاند.
امروزه در ساحت تفکر، از امری تحت عنوان
«هنر مقدس» سخن میرود. آیا تقسیمبندی هنر به مقدس و غیرمقدس میتواند وجهی داشته
باشد؟
واقعیت تاریخی و علمی حاکی از این است که هنر از منظرهای
مختلف قابل تقسیم است. اصطلاح هنر مقدس، متاثر از تفکر متافیزیکی نور و ظلمت است.
اثر یک هنرمند، انعکاس نور وجودی اوست. هرچه نور وجودی هنرمند قویتر باشد، به امر
مقدس متعالی نزدیکتر و اثرش منورتر است. متقابلا هرچه وجود هنرمند تاریکتر باشد،
اثرش نیز ظلمانیتر است.
هنر مقدس با هنر دینی تفاوت دارد. هنر دینی، صنعت بدیع
هنری با استفاده از انگیزههای مذهبی است که غالبا به منظور ارتقای ذهن در جهت
امور روحانی است. هنر مقدس با آیینها و تشریفات اعتقادی و وجوه عملی و کرداری
هنرمند در مسیر دستیابی به یک حقیقت روحانی در سنت مذهبی همراه است.
از منظر منطقی، رابطه هنر دینی و هنر مقدس؛ «رابطه عموم
و خصوص مِن وجه» است. برای مثال اکثر آثار رافائل سانتسیو،
لئوناردو داوینچی و میکل آنژ، آثار هنر دینی مسیحیت است، در حالی که بسیاری از مینیاتورهای
دوره ایلخانی و صفویه مانند مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی و آثار کمالالدین
بهزاد و رضا عباسی در حوزه هنر مقدس است و به دین خاصی ارجاع ندارد، بلکه دعوت به
عالم مجردات و خیال فلسفی و عرفانی است. برخی آثار استاد محمود فرشچیان، دینی محض
است، نظیر «عصر عاشورا» و «ضامن آهو» و برخی مانند «پنجمین روز آفرینش» و «ستایش» قدسی هستند.
هنر مقدس، امری جهانی و ورای یک دین خاص است. هنر مقدس،
هنر بیداری و آگاهیبخشی است. هنر مقدس، داعی عدالت و معنویت، ناقد قدرت سیاسی، اولیگارشیهای
اقتصادی و شکاف طبقاتی است. هنر مقدس، هنر داعی به جانب «حکمت خالده» و به عبارتی بیان هنری مفاهیم «حکمت خالده» است. هنر مقدس در معنای
موسع آن؛ هنر بیان دردها، رنجها و آرمانهای زمینی و مینوی انسان است. هنر مقدس
به معنای نشان دادن چند صحنه از نماز یا دعا نیست. برای مثال فیلم «دزد دوچرخه» ویتوریو
دسیکا، فیلمساز ایتالیایی یا «خوشههای خشم» جان فورد و «هفت سامورایی» آکیرا کوروساوا جزو هنر مقدس فیلم اجتماعی است که
فقر، نابرابری، سرگشتکی و استیصال انسان در محنتکده ناسوت را به تصویر میکشد.
برخی فیلسوفان سنتگرای معاصر نظیر «تیتوس بورکهارت»، «سیدحسین
نصر» و «مارتین لینگز» معتقدند یکی از معیارهای
اصالت دین، وجود هنر قدسی است که متناسب با چگونگی تجلی امر قدسی در آن دین به
وجود میآید. از آنجا که در اسلام، کلمه الهی به صورت کتاب نازل شده، از منظر آنها
خوشنویسی و تذهیب از هنرهای قدسیاند.
اجازه دهید گریزی داشته باشیم به هنر
هفتم یا سینما. معمولا بسیاری از تحقیقات علمی با یک پرسش «فلسفی» آغاز شده، در پایان
با «هنر» تجلی مییابند. بهطور مثال برای توجیه
یا بسط اندیشهها و دستاوردها در ذهن مخاطب، فیلم یا انیمیشن میسازند. به عبارتی
جهان تفکر به این جمعبندی رسیده که آموزش -بدون هنر- سودی ندارد. به نظر میرسد
در غرب به ویژه در کشورهای توسعه یافته، این مهم با دقت پیگیری میشود، اما در ایران
چنین نیست. دیدگاه شما در این باره چیست؟
دین و اندیشهای که قادر به بروز و ظهور در قالب
هنر نباشد، محکوم به شکست و فناست. هنر، برترین تجلی وجودی و بهترین روش ترویج یک
اندیشه است. هنر بهترین روشن تعلیم و تربیت است. اگر دورانی غلبه با دین یا فلسفه
بود، امروز دوران غلبه هنر است. جامعه و حکومتی که با هنر همراهی نکند یا موفق به
خلق آثار هنری تاثیرگذار و ماندگار نشود، از قافله فرهنگ و تمدن جهانی به دور میافتد.
در ایران، تنگنظری هنری و سانسور در برخی رشتهها، سد راه خلاقیتهای هنری
هنرمندان میشود، مانند عدم نمایش آلات موسیقی در تلویزیون و محدودیت بانوان در
حوزه موسیقی. رشتههای کاریکاتور و مجسمهسازی نیز با محذوراتی مواجهند. مشکل این
است که برخی متولیان فرهنگی با زبان هنر و مقتضیات هنر و به ویژه زبان هنر مدرن و
موسیقی آشنایی ندارند و موجب توقیف یا عدم تکثیر این هنرها میشوند.
توجه به هنرهای جدید به خصوص سینما و
تئاتر بدون بایدها و نبایدهای دینی با یک نگاه فلسفی به خصوص از دیدگاه پدیدارشناسانه،
تا چه سطحی میتواند موجبات لطافت روحی افراد یک جامعه را فراهم آورد و خشونتهای اجتماعی
را کاهش دهد؟
هنر مفهومی (Conceptual Art) بهطور عام و سینما و تئاتر مفهومی بهطور خاص میتوانند نقش
سازندهای در بیداری فردی و اجتماعی، آگاهیبخشی، وحدت اجتماعی، مهرورزی، رواداری،
مبارزه با فساد اقتصادی و خشونتگرایی ایفا کنند.
سینمای مفهومی با تمرکز بر یک مفهوم واحد فلسفی، عرفانی
و اخلاقی؛ جهان کاملی حول آن میسازد. موضوع فیلمهای مفهومی حول معنای مرگ، زندگی،
روح، ماهیت انسان، سرنوشت، انواع جهانها، زمان، خواب و بیداری، تخیل، روابط اجتماعی،
نقد قدرت، نقد جنگطلبی، خشونتگرایی و میلیتاریسم است.
برخلاف جریان اصلی فیلمهای هالیوود، فیلمهای مفهومی و
فلسفی متعددی در غرب ساخته شده، نظیر «عصر جدید»، «مُهر هفتم»، «زندگی شیرین»،
«راشومون»، «انسجام» و « بالهای آرزو / زیر آسمان برلین. همچنین فیلمهای متعدد ضد جنگ
ساخته شده که در مبارزات جریان ضد جنگ در غرب کاملا تاثیرگذار بودهاند. مانند
«غلاف تمام فلزی»، «دکتر استرنجلاو»، «جوخه»، «متولد چهارم جولای»، «رشتهها»،
«روز بعد»و «در جبهه غرب خبری نیست».
گفتوگو را با یک سوال کلی اما مهم به پایان
بریم. به عنوان یک فیلسوف برجسته ایرانی مسلمان که در غرب زندگی میکند و آشنایی
دقیقی از شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران دارد، بفرمایید آیا در روند تشکیل زیرساختها
و سپس برنامهریزی برای فرهنگسازی اجتماعی و دینی در ایران، به هنر و شاخههای
مختلف آن توجه شده است؟ امروز در چه جایگاهی قرار داریم؟
در عزای وضعیت هنر ایران باید خون گریست، علیرغم وجود
چهرههای برجسته و شاخصی در رشتههای مختلف هنری نظیر استاد محمدرضا شجریان در موسیقی،
استاد پرویز تناولی در مجسمهسازی و عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، بهرام
بیضایی، ناصر تقوایی، پرویز کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا و اصغر فرهادی در سینما در
این سرزمین. هنر در ایران، از ممیزی و سانسور رنج میبرد. علاوه بر وزارت ارشاد،
گاهی نهادهای مختلف قدرت با دخالت در امور هنری، تولید و تکثیر و توزیع آثار هنری
را با مشکل مواجه میکنند. سینما، تئاتر، موسیقی، کاریکاتور و مجسمهسازی؛ به
عنوان مظلومترین حوزههای هنر، بیشترین فشار را متحمل میشوند. اصحاب قدرت توجه
ندارند که چند روزی مهمان صندلی قدرتاند و اکثرا در تاریخ فراموش میشوند، اما
هنرمندان و آثار هنری آنها ماندگاران تاریخاند. اصحاب قدرت برای اظهارنظر در امور
هنری لازم است ابتدا «زبان هنر» و «تاریخ اجتماعی هنر» را فرا گیرند تا براساس موازین
علمی سخن گویند. برای مثال اگر کسی به تاثیر سیاسی - اجتماعی تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» که طی صد سال گذشته، توسط
هنرمندانی بزرگ از عارف تا استاد شجریان اجرا شده، واقف باشد، کمتر با چنین موسیقی
عناد میورزد. رفتار ملوکالطوایفی در حوزه هنر باید پایان پذیرد. در حالی که موسس
جمهوری اسلامی از فیلم «گاو» داریوش مهرجویی تعریف کردند، بارها مهرجویی (عضو پیوسته
فرهنگستان هنر) با بیمهری مواجه شده و فیلم «سنتوری» او توقیف شده است. رهبر حکومت ایران از فیلم «مارمولک» کمال تبریزی تعریف میکنند،
اما با جوسازی علیه این فیلم (قبل از سخن ایشان) فیلم را از پرده سینماها پایین میکشند،
زیرا برخی افراد متنفذ خواستار توقف اکران آن بودند. فیلم «به رنگ ارغوان» ابراهیم
حاتمیکیا در دوره دولت احمدینژاد پنج سال توقیف میشود و پس آزاد شدن، در سال ۱۳۸۸ جایزه سیمین بلورین میگیرد. عدم امکان فیلمسازی آزادانه توسط امثال
مهرجویی و حاتمیکیا، حاکی از اِعمال تحجر در حوزه هنر است. مناسب است به مداخلات
افراد و نهادهای متعدد در حوزه هنر پایان داده شود تا با آزاد شدن هنر مدرن از قفس
جهل، زمینههای رشد و شکوفایی بیشتر آن در عرصه هنر جهانی فراهم آید. جفا به هنر،
جفا به قرآن حکیم است، چراکه قرآن فینفسه مهمترین اثر هنری جهانی است که ساحت
موسیقایی، داستانسرایی و تصویرپردازی آن بینظیر است. قرآن کریم دارای سبک خاص
تصویرپرداری و داستانسرایی و پیشتاز سبک داستان در داستان و تصویرپردازی «مینیمالیستی»
است. بیمهری به هنر، بیمهری به خداوند است که «البدیع» و «المصور» است. تمام زیباییها
دریا، جنگل، جانداران و آسمان؛ اثر هنری بینظیر حضرت «بدیع السموات و الارض»
(بقره؛ ۱۱۷)
و حضرت «نوساز و صورتگر» است: «هُوالله الخالِقُ
البارِئُ المُصوِّر» (حشر؛ ۴) است. حضرت حقتعالی، خالق موسیقی کیهانی، موسیقی آب، موسیقی نسیم و باد و
توفان است. موسیقی انسانی، متاثر از موسیقی کیهانی و موسیقی آب و باد و پرندگان
است. بیمهری به هنرهای مدرن و موسیقی در ایران، به نام دین و متدینین تمام میشود،
در حالی که دین اسلام خود هنر است. هنرِ خالق است. هنرِ زیستِ زیبا و نگاهِ زیباست. برخی علمای اسلام هنرمند درجه اول بودهاند.
نظیر حضرت مولانا خالق مثنوی معنوی با شهرت و مقبولیت جهانی. حضرت داود نبی بنا به قول مشهور نی مینواخته است. فارابی مهمترین نظریهپرداز
مبانی علمی و فلسفی موسیقی است. روزبهان بقلی مهمترین نظریهپرداز موسیقی عرفانی
و صفیالدین ارموی (فقیه شافعی) از مهمترین نظریهپردازان و موسیقیدانان ایرانی
است. فاصله بین هنرمندان و حکومت باید کاهش یابد. منازعه و تنش بین این دو نهاد،
به زیان فرهنگ و تمدن ایران است. با پشتیبانی و حمایت حکومت از تولید فیلمهای مفهومی،
هنرمندان سینمای ایران قادرند فیلمهای مفهومی شاخص با معیارهای جهانی بسازند. فیلمهای
مفهومی که به تکنولوژی چندان پیشرفته متکی نباشد، بیشتر باب طبع طبقات روشنفکر و
اقشار تحصیلکرده است، گرچه ممکن است در حد فیلمهای زرد گیشه نداشته باشند. حمایت
مادی و معنوی از ترویج اینگونه فیلمها، موجب ارتقای سطح سینمای مفهومی ایران و
جهانی شدن آن میشود. برای همدلی بیشتر حوزویان و هنر، دروس هنر معاصر شامل زبان
هنر، تاریخ سیاسی- اجتماعی هنر، انواع هنر مدرن، هنر و فلسفه، هنر و روانشناسی،
هنر و جامعه باید برای آنها تدریس شود و با آموزش دورههای فیلمسازی و عکاسی به
طلاب جوان، زمینه شناخت و آشنایی آنها با مخاطبین از طریق هنر هفتم فراهم گردد.
برای وحدت ملی و تقویت سینمای ملی ایران، ساخت فیلم براساس داستانهای شاهنامه حکیم
فردوسی باید در اولویت سازمانهای متولی سینمای ملی قرار گیرد. شاهنامه حکیم فردوسی
گنج جذابی است از سناریو برای ساخت فیلمهای حماسی، انسانی، عاشقانه و اکشن. برای
مثال داستان عشق پاک «زال و رودابه» یا «رستم و تهمینه»،
حکایتهای «هفتخوان رستم»، «کاوه آهنگر»، «گردآفرید»، «رستم و سهراب»، «مرگ سیاووش» و
«رستم و زال». داستانهای «تذکره الاولیا» و «الهینامه» فریدالدین عطار نیشابوری نیز از گنجینههای مهم فیلمسازی مفهومی است. از دیگر
گنجهای ساخت فیلم مفهومی، «هفت گنبد» حکیم نظامی، بخش دوم منظومه «هفت پیکر» است. ساخت فیلمهای انتقادی با موضوع مشکلات اجتماعی،
نقد بروکراسی و فساد اقتصادی؛ موجب رشد جامعه و بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی میگردد.
مسوولان باید باور داشته باشند که هنرمندان، دوستدار وطناند و آرزوی آنها پیشرفت
و تعالی جامعه ایران است. هنرمند دشمن نیست. هنرمند چشم حساس، بیدار و نقاد جامعه
است. در ایران در حوزه سینما، علیرغم مشکلات متعددِ هنرمندان و محدودیتهای ایجاد
شده برای آنها، آثار برجسته و ماندگاری تولید شده، نظیر آثار علی حاتمی، مسعود کیمیایی،
داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، نادر ابراهیمی، عباس کیارستمی، ابراهیم حاتمیکیا، کیومرث
پوراحمد، رخشان بنیاعتماد، مجید مجیدی و اصغر فرهادی. همچنین برخی سریالهای تلویزیونی
نظیر «هزار دستان»، «سربداران»، «امیرکبیر»، «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق»
، «روز واقعه»، «شب دهم»، «امام علی» و «مختارنامه».