تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
گسترش: «حقایق، موضوعات و نکات باورنکردنی از دنیای قاتلان زنجیرهای» عنوان کتابی است به قلم مشترک تام فیلبین و مایکل فیلبین که نشر وانیا آن را به چاپ رسانده است. هدف این کتاب، بازگویی حقایقی وحشتناک و تلخ، اما سرگرمکننده راجع به قاتلان زنجیرهای است که بعضی از اطلاعات، مثل: نقلقولهایی از قاتلان زنجیرهای، معماها و لیستها و بازیهای تطبیقی را کاملاً مختصر بازگو میکنند. فصلهای ۲ تا ۳۶ شامل مستنداتی طولانی و دقیق است که زندگی سیاه و مخوف این ستارههای سیاه یا همان قاتلان زنجیرهای گذشته و حال دنیای ما را بررسی میکند. این کتاب برای دو دسته: کسانی که نه با قاتلان زنجیرهای و نه جنایاتشان آشنایی دارند و هم کسانی که اطلاعات و تصورات ذهنی قبلی در مورد موضوعش دارند نوشته شده است.
نویسندگان این کتاب میگویند: معتقدیم کیفیت و عمق تحقیق و بررسی ما در این کتاب برای هر دو گروه مذکور مفید و سرگرمکننده است. هدف از بیان کلمهی سرگرمکننده، کسانیاند که به موضوعش، یعنی قاتلان زنجیرهای و جنایتهایشان علاقهمندند. امیدواریم از خواندن این کتاب استفادهی مفید داشته باشید و مطمئن باشید مخلوقاتی که در این کتاب به عنوان قاتلان زنجیرهای معرفی شدهاند واقعاً بویی از انسانیت نبرده و مثل من و شما هم نبودهاند.
سندهای تاریخی قتل زنجیرهای، سال ۳۳۱ قبل از میلاد مسیح را نشان میدهند. ظاهراً اولینبار سربازهای رومی ۱۷۰ زن را درحالیکه تعداد بیشماری از مردان مبتلا به طاعون را با سم قوی مسموم و کشته بودند دستگیر کردند. مردی به نام کالپورنویس بِستیا، اعضای بدن چند همسرش را در رابطه با زناشویی یکی پس از دیگری با گیاه سمی تاجالملوک آغشته میکرد و میکشت. زنی به نام لوکاستا که در ازای پول، افراد خاصی را مسموم میکرد و میکشت و به دستور امپراتور گالبا در سال ۶۹ م در ملأعام اعدام شد، از قاتلان زنجیرهای خیلی قدیمی حکایت میکند. بعدها شخصی به اسم اسپرناس متهم به قتل ۱۳۰ نفر شد. ۴۰۰ سال بعد، سال ۵۰ هجری قمری، زوشناتیر جوان و پولدار یمنی به بهانه اطعام پسران جوان، اغفالشان کرده و از پنجره راهپله خانهاش به پایین پرتشان میکرد و میکشت. تعداد قربانیهایش مشخص نیست اما بعداً به ضرب چاقوی یکی از آن پسرها در خانهاش کشته شد.
اولینبار کلمه قاتل زنجیرهای در لغتنامه مِریَم_وبستر، سومین لغتنامه جدید بینالمللی، چاپ سال ۱۹۶۱ میلادی، استفاده شد. سال ۱۹۶۶ جان بروفی، نویسنده انگلیسی این کلمه را در کتابش در تعریف قتل چندبار بهکار برد.
اولینبار هم سال ۱۹۷۷ میلادی دکتر رابرت رسلر، نویسنده، مأمور و بنیانگذار بخش علوم رفتاری پلیس اف.بی.آی کلمه قتل زنجیرهای را در کتابش که مربوط به قاتلان زنجیرهای بود گنجاند. شاید آن سالها در سمیناری که در لندن برگزار شد این کلمه یادش آمده یا شاید در کتاب جان بروفی این کلمه را دیده است. بههرحال کلمه قتل زنجیرهای و قاتل زنجیرهای از سال ۱۹۸۱ به بعد در کتابهای مرتبط با موضوعهای مستند جنایی بارها استفاده شد.
قسمتی از کتاب حقایق، موضوعات و نکات باورنکردنی از دنیای قاتلان زنجیرهای:
هرکسی کتاب زندگی آیلین ورنوس را بخواند زود میفهمد بالاخره این زن روزی یک نفر را میکشد. او محصول مشترک وسوسه زوجی نوجوان بود. پدر جوانش که بهخاطر مشکل روانی و انحرافی که داشت همیشه در بیمارستانهای مختلف روانی بستری یا جابهجا میشد، بالاخره خودکشی کرد. از طرفی مادرش که اصلاً حوصله شنیدن صدای گریههای آیلین و کیت را نداشت، اوایل سالهای ۱۹۶۰ آنها را پیش پدرشوهر و مادرشوهرش، یعنی لاری و بریتا ورنوس، گذاشت و برای همیشه ترکشان کرد. ماندنشان پیش پدربزرگ و مادربزرگ پر از دردسر بود. ۴ ماه بعد، جولای سال ۱۹۷۱، پس از مرگ مادربزرگشان، پدربزرگشان بیرونشان کرد.
آیلین و کیت پس از مراحل قانونی، تحت تکفل دادگاه قرار گرفتند ولی آیلین درگیر کارهای خلاف و ۱۴ سالگی بیخانمان شد و به جرم نزاع، سرقت، ایراد ضرب، خشونت و ایجاد هویت جعلی چندبار بازداشت شد و حبس کشید. در جوانی خشم و نفرت در وجودش میجوشید. یکبار در تروی میشیگان، مغازهداری عصبانیاش کرد و او هم توپ بیلیارد را طرفش پرت کرد و به سر آن مرد خورد. کاری که میتوانست مغازهدار را به کام مرگ ببرد یا روانه بیمارستان کند.
۱۷ جولای سال ۱۹۷۶، برادرش کیت به علت ابتلا به سرطان مری به کام مرگ فرو رفت و به خواهرش ارثیهای غیرمنتظره داد: از کیت به خواهرش آیلین ۱۰ هزار دلار پول نقد ارث رسیده بود، ولی خواهر ندانمکارش به جای استفاده از پول برای سروسامان دادن زندگی خود، خیلی زود پول را صرف ولخرجی، عیاشی، خوشگذرانی، خرید مواد مخدر و خودروی لوکس کرد. با رسیدن فصل زمستان در میشیگان، کفگیر آیلین ته دیگ خورد و بالاخره راهی فلوریدای خوش آبوهوا شد.
فلوریدا هم فقط تکرار جوانیاش بود. گاهی دزدی میکرد و زندانی میشد و با اسمهای جعلی دزدی و گذران زندگی میکرد تا اینکه ژوئن سال ۱۹۸۶ با تیریا مور آشنا شد و چند سال با هم زندگی کردند.
هر چه بیشتر میگذشت، خشم، نفرت و عصبانیت آیلین هم از مردم بیشتر میشد. دیگر از کنار توهین و طعنه هرکسی راحت رد نمیشد. در چنین وضعیتی همیشه با خودش اسلحه حمل میکرد.