تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
هنرآنلاین: کتاب «هوشنگ ابتهاج» از مجموعه (شعر زمان ما ۲۰) چند روزی است در انتشارات نگاه با قیمت ۱۹۵ هزار تومان منتشر شده است. هوشنگ ابتهاج (سایه) چهره نامدار شعر و ادبیات، بامداد روز چهارشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در آلمان چشم از جهان فروبست. با فیض شریفی نویسنده این اثر گفتوگویی انجام دادهایم.
آقای شریفی، شما در مجموعه کتابهای (شعر زمان ما)، بر اساس بوطیقای شعر نیمایی شاعران را رصد میکنید. آیا اشعار هوشنگ ابتهاج در چارچوب نظریات نیما قابل بررسی است؟
اشعار سایه را باید به دو بخش تقسیم کرد، یکی شعرهایی که در قالب کلاسیک سروده شده و دوم اشعاری که شاعر در شعر نیمایی گفته است. سایه در شعر کلاسیک گاهی از زبان سعدی، گاهی با زبان مولوی و گاهی با زبان حافظ سروده است. او در قالب غزل، از قافیه و وزن و درونمایههای سبک عراقی استفاده میکند و به مصاف این سه شاعر بزرگ میرود. گاهی در دو سه بیت از پس این شاعران برمیآید ولی گاهی شکست میخورد و پس میرود ولی در مجموع در زمینه شعر عاشقانه اغلب با نگاه نیما دوربیناش را به زمین میآورد و با معشوقی زمینی حرف میزند. مولوی با محبوبی الهی سخن میگوید، سعدی گاهی با معشوقی زمینی و گاهی با معشوقی آسمانی؛ حافظ هم تکلیفاش را مشخص نمیکند. سایه در شعرهای اجتماعی سنبه قدرتمندی دارد ولی شاعرانی چون سعدی و مولوی در این معامله تقصیر میکنند و حافظ در این زمینه گاهی در یکی دو بیت شعر اجتماعی دارد. در مجموع سایه در شعرهای عاشقانه، اجتماعی و سیاسی، دردهای مردم زمانه خود را تصویر کرده است و چیزی بر ادبیات کلاسیک و شعر رمانتیک افزوده است.
سایه در اشعار نیمایی خود هم گاهی با همان کلمات غزل و در همان فضای غزل شعر میگوید ولی مصراعها را کوتاه و بلند میکند و باز به امور اجتماعی و سیاسی عصر خود نظر میاندازد. اگر کتاب «تاسیان» زندهیاد سایه را خوانده باشید، او نام معشوق خود، گالیا را میآورد و در شعر «کاروان» به او میگوید: «به ره افتاده کاروان...» نمیتوانم در جشن تولد تو شرکت کنم. باید به مصاف دشمنان بروم، اگر پیروز شوم پیش تو میآیم. شاعر در فصلی دیگری، زن را کنار میگذارد و با مرتضی کیوان، دوست مبارز و شهید خود سخن میگوید: «کیوان ستاره بود». او در این مرحله یک عشق آرمانی را تعقیب میکند. نیما هم در بعضی از اشعار خود با سایه هم افق میشود ولی در روایت وصفی و روایی از مجرای طبیعی کلام و با زبانی روزمره، آرگو و بازاری وارد حوزه شعر سیاسی و اجتماعی میشود. مثلا شعر «داروگ»، «آی آدمها»، «وای بر من» و امثالهم، شعر اجتماعیاند و نیما با زبان برساخته خود و دید جدیدی شعر میگوید. سایه تا رمانتیک و شعر رمانتیک سیاسی، اجتماعی با نیما همراه میشود ولی به شعرهای «اجاق سرد»، «ری را» و شعرهای رئالیسم- سمبولیستی نیما نزدیک نشده است. او گاهی سمبلهای عرفانی حافظ را مثل می، ساقی، جام، مطرب، مغ و امثالهم را سیاسی میکند و گاهی در قالب شعر نیمایی مثل نیما و احمد شاملو (شب، نور، خروس، درخت و جنگل و غیره) را نماد میکند.
شما در کتاب شعر زمان ما شماره ۲۰ «هوشنگ ابتهاج» با همین نگاه به شعرهای سایه پرداختهاید؟
من نخست شرحی بر زندگی شخصی و اجتماعی شاعر نوشته و بعد آنتولوژی غزل را از رودکی تاکنون بررسی کردهام. تاثیر سایه از نیما در کتاب شعر «تاسیان»، نقد شعرهای کلاسیک سایه، تاثیر سایه از مولوی، سعدی و بهویژه حافظ. نقد ترانههای سایه است و شعرهای موفق این شاعر. بهگزین اشعار او در قالبهای غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، چهارپاره و شعر نیمایی و بعد نقدهایی بر نقدها و حرفهای سایه در کتاب دو جلدی قطور «پیر پرنیاناندیش». شعرهای موفق او را نیز نقد و نقل کردهام و در پایان مطلبی بر ترانههای این شاعر نوشتهام.
بعد از کتاب «هوشنگ ابتهاج» درباره چه شخصیتی مینویسید؟
کتاب درباره اسماعیل خویی، علی باباچاهی و سیدعلی صالحی را تحتعنوان «شاعران معاصر» نوشتهام. این آثار را انتشارات حس هفتم چاپ کرده است و درباره شمس لنگرودی، سیروس نوذری، فریدون مشیری، محمد مصدق، پوران فرخزاد، زهره یوسفی و رضا براهنی هم نوشتهام و مینویسم. احتمالا اگر عمری باقی باشد درباره شعر شاعران جوان هم خواهم نوشت.