تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : دوشنبه 14 شهریور 1401 کد مطلب:30473
گروه: گفت‌وگو

نویسنده‌ها و فیلمسازان زبان هم را نمی‌فهمند!

گفت‌وگو با مهدی افروزمنش

شهروندآنلاین: مهدی افروزمنش، رمان‌نویس و روزنامه‌نگار ۴۴ ساله‌ای که با رمان‌های «تاول»، «سالتو» و «پشت خط» یکی از موفق‌ترین نویسندگان هفت، هشت سال اخیر بوده، به دلیل انتشار سریال «یاغی» یکی از بهترین گزینه‌ها برای صحبت از اقتباس ادبی در سینما و تلویزیون ایران می‌تواند باشد. افروزمنش که علاوه بر رمان‌ها، با گزارش‌های مطبوعاتی‌اش نیز چندبار به عنوان بهترین گزارش‌نویس معرفی شده، از مسائل، مصائب و موانع موجود در مسیر اقتباس ادبی در ایران می‌گوید. او همچنین می‌گوید که فعلا تا زمان پایان انتشار سریال «یاغی» نمی‌خواهد درباره جزییات اقتباس این سریال از رمان «سالتو» صحبت کند و گفت‌وگو در این زمینه را وامی‌گذارد به فرصتی دیگر.

-مهدی افروزمنش عزیز؛ به نظرت به‌رغم موفقیت سریال‌های اقتباسی از قبیل «زخم کاری» و «یاغی» در سال‌های اخیر، چه عامل یا عواملی باعث می‌شود که اقتباس ادبی به شکل یک جریان مستمر به شکوفایی و بالندگی نرسد؟ به‌خصوص که در این میان شماری از نویسندگان از وجود یک‌سری مخالفت‌های سیستماتیک با پررنگ‌تر شدن ادبیات داستانی معاصر در سینما و تلویزیون ایران صحبت می‌کنند. شما وجود مخالفت‌های ساختاری را قبول دارید؟

من در این زمینه در این حد می‌توانم بگویم که حتی اگر هم مخالفت‌هایی وجود داشته باشد، من از آنها خبر ندارم و البته تجربه هم نشان می‌دهد که اگر مخالفت ساختاری در کار بود، این دو، سه سریالی که با اقتباس از آثار داستانی ساخته شده و همگی موفق و پرفروش هم بودند، به نتیجه نمی‌رسیدند و ساخته نمی‌شدند.

-پس اگر موانع ساختاری در کار نیست، شما این موضوع را که هیچ‌گاه در سال‌های اخیر یک جریان مستمر در این زمینه نتوانسته پا بگیرد، چگونه تحلیل می‌کنید؟

فکر می‌کنم مشکل ناشی از عدم گفت‌وگوی طرفین است. یعنی نویسنده و کارگردان یا تهیه‌کننده هر کدام انتظاراتی دارند که چون با هم صحبت نمی‌کنند، در نهایت به توافقی هم نمی‌رسند. در واقع در این بحث مشکل آنجاست که هر کسی فقط بخش خودش را می‌بیند و به دیگری توجهی ندارد. البته من این امر را در بین نویسنده‌ها کم‌رنگ‌تر دیده‌ام، ولی به هر حال مشکل زمانی ایجاد می‌شود که از یک‌سو- مثلا- نویسنده دلش می‌خواهد در زمان اقتباس نعل به نعل رمانش ساخته شود و از سوی دیگر هم کارگردانان می‌گویند که بعد از خرید رایت رمان هر کاری دل‌شان خواست می‌توانند با آن بکنند یا این‌که -گذشته از پرداخت حقوق مادی نویسنده- در بقیه مراحل کار می‌خواهند نقش نویسنده یا رمان را کوچک و کمتر جلوه دهند. چنین رفتارهایی از هر دو طرف باعث نوعی شکاف و  جدایی می‌شود که نتیجه‌اش را هم می‌شود همان چیزی نامید که شما خودتان در سوال‌تان به آن اشاره کرده‌اید.

-یعنی عملا شما هم بر این باورید که این شکاف و جدایی مانع ایجاد یک جریان مستمر در زمینه اقتباس می‌شود؟

بله؛ ولی با این توضیح که من فرجام این روند را مثبت می‌بینم و عقیده دارم بعد از دو سریال «زخم کاری» و «یاغی» که پرتماشاگرترین سریال‌های پلتفرم‌ها بوده‌اند، سرعت روند جریان اقتباسی در سینما و سریال‌سازی ما به نحو ملموسی بیشتر شده است؛ که شاهد این ادعا اخباری است که مدام درباره آثاری که قرار است بر اساس آثار داستانی اقتباس شوند، شنیده می‌شود. با این‌که حتی در این مرحله هم می‌توان رگه‌هایی از شکاف و جدایی را در هر دو طرف درگیر در این مبحث دید.

-به عبارت بهتر؛ شما می‌گویید که مشکلات موجود در این زمینه برمی‌گردد به نگاه صفر و صدی نویسندگان و فیلمسازان و این‌که هر دو طرف صد را برای خودشان می‌خواهند؟

با این صد در صد خواستن طرفین چندان موافق نیستم و ترجیح می‌دهم بگویم که در این موضوع هر کس بیشتر به منافع خودش فکر می‌کند و این در حالی است که شکل درستش این است که بیش از هر چیزی به منافع اثر فکر شود؛ چه اثری که منتشر شده و چه اثری که قرار است ساخته شود. این یعنی همان مذاکره برد- برد که این روزها زیاد هم در فضای رسانه‌ای کشور شنیده می‌شود و البته در بحث ما غایب است و طرفین آن را کنار گذاشته‌اند و تنها و تنها به فکر منافع خودشان هستند.

-یعنی هر دو طرف عملا طرف مقابل و منافعش را نمی‌بینند؟

بله؛ و البته به خصوص سینماگران که بیشتر ماجرا را از این زاویه می‌بینند. در واقع من این را بیشتر از جانب سینما می‌بینم تا نویسنده‌ها که به نظر می‌رسد با آغوش بازتری منتظر این اتفاق هستند.

-فکر نمی‌کنید یکی از دلایلی هم که باعث می‌شود نویسنده‌ها سنبه کم‌زورتری در مذاکرات داشته باشند، تیراژ پایین کتاب است؟

حتما این هم هست. البته در تمام دنیا رقابت اثر سینمایی و اثر ادبی ناممکن و شهرت این دو نابرابر است و این شاید حتی ناخودآگاهانه به کارگردان و تهیه‌کننده این احساس را می‌دهد که دست بالاتر را دارند و می‌توانند شرایط‌شان را تحمیل کنند و نویسنده‌ها باید از خداشان هم باشد که نام‌شان در فلان اثر می‌آید. ولی باز هم تکرار می‌کنم که احتمالا چنین طرز فکری بعد از اقتباس چند اثر دیگر از بین خواهد رفت؛ چرا که در همین ماه‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که دو اثر اقتباس‌شده از دو رمان، حتی اگر اعتبار فزون‌تر آنها در قیاس با سریال‌های دیگر را به عنوان معیار و شاخص انتزاعی کنار بگذاریم، از نظر اقتصادی تاپ‌لول پلتفرم‌ها بوده‌اند و در جلب و جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند.

-پس ظاهرا واقعا به آینده این روند امیدوارید و شعار نیست؟

بله، من امیدوارم و البته این را هم به تاکید می‌گویم لازمه‌اش این است که هر دو طرف با هم حرف بزنند و به یک زبان مشترک برسند که به نفع اثری باشد که قرار است با همکاری هر دو طرف خلق شود.

-فکر نمی‌کنید می‌شود تجربه موفق هالیوود را -که چند ده سال است با موفقیت این مسیر را رفته و همه‌ساله شاهد ده‌ها اثر اقتباسی در بین تولیداتش هستیم- سرمشق مذاکرات و قراردادها قرار داد؟

چرا؛ البته فکر می‌کنم چه بخواهیم و چه نه؛ بالاخره این اثر گذاشته خواهد شد، چون چاره‌ای نیست جز ادامه این روند. به خصوص در سریال؛ چون برخلاف فیلم سینمایی که می‌شود به هر حال بر اساس یک ایده یا یک خط کم‌رنگ داستانی هم پیش رفت، در سریال شما برای جلب و حفظ مخاطب چاره‌ای جز رجعت به ادبیات ندارید. در واقع در سریال شما باید قصه داشته باشید و این قصه‌گوی حرفه‌ای هم کسی نیست مگر رمان‌نویس و برای همین هم هست که امیدوارم به این‌که این مسأله خودش را تحمیل خواهد کرد. ولی فعلا در این مرحله به نظر من اگر این نکته را متوجه شویم که اثر اقتباسی، چه فیلم و چه سریال، نه قرار است صد در صد از روی چیزی که نویسنده نوشته ساخته شود، و نه این‌که هر آنچه نویسنده نوشته کناری انداخته شود و تنها از نام اثر استفاده شود، بسیاری از مسائل و مشکلات موجود حل خواهد شد.

-به عنوان سوال آخر؛ موفقیت «زخم کاری» و «یاغی» می‌تواند شاهدی بر مثال موفقیت سریال‌های اقتباسی باشد. ولی به عنوان نویسنده اثر مورد اقتباس یکی از این دو سریال، بر اساس تجربیات خودت می‌توانی به این سوال پاسخ دهی که آیا این اتفاق باعث موفقیت کتاب هم می‌شود؟ به عبارت بهتر؛ آیا سریال «یاغی» روی فروش «سالتو» تاثیر گذاشته؟

حتما. بی‌شک تاثیر گذاشته است. اصلا در این امر شکی نیست. در واقع، فارغ از این‌که من نویسنده راضی یا ناراضی باشم یا سریال از رمان بهتر یا بدتر شده باشد، تردیدی در تاثیرگذاری آن بر فروش این کتاب وجود ندارد. بازی برد- برد همین است دیگر. هم سریال منفعت برد، هم مخاطب برد و البته کتاب هم برد

 

http://www.bookcity.org/detail/30473