تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 16 شهریور 1401 کد مطلب:30491
گروه: گفت‌وگو

فانتزی از دشوارترین ژانرها برای ترجمه است

گفت‌وگو با هادی امینی

آرمان ملی: ژانر فانتزی در سال‌های اخیر، بخش قابل توجهی از مارکت سینما و البته درآمدزایی نشر جهان را به خود اختصاص داده و مجموعه‌هایی نظیر «ارباب حلقه‌ها»، «هری پاتر»، «بازی‌های گرسنگی» و «بازی تاج و تخت» از شناخته‌ترین آثار فانتزی در جهان به شمار می‌آیند. درباره خصوصیت‌ها و ملاحظات ترجمه از این ژانر، با هادی امینی، مترجم آثار فانتزی که اخیرا نیز چاپ سوم ترجمه او از رمان «آتش و خون» با نشر چترنگ به بازار آمده، گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

شما سال‌هاست در حوزه ترجمه فعالیت دارید و آثار متعددی با ترجمه شما منتشر شده است. از مهم‌ترین مسائلی که در این سال‌ها با آن مواجه بوده‌اید، بگویید.

کمبود درآمد حاصل از این کار شاید بزرگ‌ترین دلخوری مترجمان، دست‌کم برای خود من باشد. اجبار برای داشتن شغل دیگری و انجام ترجمه در اوقات فراغت رضایت‌بخش نیست. نکته دیگر کم‌توجهی عده زیادی از مخاطبان به کیفیت و نام مترجم است. این موضوع در خصوص کتاب‌هایی که با چندین ترجمه همزمان وارد بازار شده‌اند به‌شدت مشاهده می‌شود و خوانندگان کمی علاوه بر عنوان و نام نویسنده، به نام مترجم نیز در زمان خرید کتاب اهمیت می‌دهند؛ در صورتی که مترجم نیز به اندازه نویسنده در کیفیت اثر نقش خواهد داشت. کم‌مهری برخی ناشران به مترجم و کیفیت کار مترجم هم باعث می‌شود تفاوت و تمایز بین مترجم خوب و باتجربه و مترجم کم‌تجربه‌تر از بین برود.

شما تجربه ترجمه در حوزه ادبیات فانتزی را دارید. مهم‌ترین ویژگی‌های این ژانر چیست؟

ژانر فانتزی به نظر من جزء دشوارترین ژانرهای ترجمه است و در عین ناباوری خود من، بیشترین مخاطب را در بین خوانندگان و به ویژه قشر نوجوان دارد. وجود موجودات خیالی و عجیب و غریب با اسامی نامأنوس و اغلب برخاسته از فرهنگ بومی نویسنده مشکلات خاص خود را برای مترجم به دنبال دارد. غالباً آثار فانتزی به نوعی حال و هوای تاریخی دارند و زبان و گفتار متفاوتی را می‌طلبند که با زبان و ادبیات امروز ما متفاوت است. همچنین آثار فانتزی نیازمند فضاسازی و توصیف مفصل محیط است که باز انتقال این فضا از زبان مبدأ به مقصد باید با ظرافت خاصی انجام شود که با پرهیز از پرگویی، به زیبایی تجسم خواننده را در مسیر صحیح هدایت کند. آخرین نکته‌ای که اکنون به ذهن من می‌رسد هم نوع تعاملات خیالی در ژانر فانتزی بین شخصیت‌هاست که در بیشتر اوقات با چاشنی جادو یا امور ماوراطبیعی همراه است و به دلیل ملموس نبودن و غیرمادی بودن، کار را سخت خواهد کرد. داستان‌های فانتزی معمولاً بسیار هم طولانی هستند که می‌تواند مترجم را خسته کند. برای خود من انتقال صحیح و ساده داستان با حفظ روانی و فضا به خواننده بزرگ‌ترین دغدغه در زمان ترجمه آثار فانتزی است. تعدد شخصیت و مکان و رویدادها نیز از ویژگی‌های اصلی داستان فانتزی است که همزمان نقطه قوت و جذابیت اثر در چشم خواننده و دشواری اصلی ترجمه است. در ترجمه هم مثل نویسندگی، شخصیت‌سازی اهمیت زیادی دارد، چون انتقال شخصیت‌سازی نویسنده به صورت بومی در فرهنگ مقصد مهم است. شخصیت‌های داستان نباید همگی شبیه هم باشند و پیشینه هر کدام باید در گفتار شخصیت نمود پیدا کند. فضاسازی هم می‌تواند جزء کارهای دشوار ترجمه باشد، چون انتقال صحیح و بی‌نقص آن همزمان با جلوگیری از طولانی‌شدن و خستگی خواننده، نیازمند ظرافت زیادی است. رمان‌های فانتزی هم اغلب تصویرگر صحنه‌های جنگ و درگیری است که باز هم انتقال صحیح و مختصر و مفید و در عین حال جذاب این صحنه به زبان مبدأ، نقشی کلیدی در کیفیت ترجمه دارد. با توجه به سه موضوع کلیدی فوق، رمان‌های فانتزی که به‌وفور همه موارد را دارند، طبیعتا دشواری ترجمه را دوچندان می‌کند.

در دهه‌های گذشته آثار شاخص بسیاری در ادبیات فانتزی مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته‌اند. به نظر شما اصلی‌ترین دلایل استقبال جهانی از آثار خلق شده در این ژانر چیست؟

آثار فانتزی محدودیتی در خلق عناصر و صحنه‌ها ندارند و می‌توانند ذهن خواننده را به دنیایی ببرند که تنها محدودیتش، تخیل بشر است. خواننده در حین خواندن اثر فانتزی می‌تواند زندگی روزمره دنیا را به کلی پشت‌سر گذاشته و خود را در دنیایی ببیند که عاری از هر قید و بندها و دغدغه‌های زندگی روزمره است. از سوی دیگر به دلیل گسترش انواع رسانه‌های تصویری، می‌توان گفت دوران مراجعه به رمان برای یادگیری افکار فلسفی یا آشنایی با گوشه و کنار دنیا یا فرهنگ‌های مختلف گذشته است. امروزه به‌راحتی می‌توان چکیده فلسفه فلان فیلسوف بزرگ را در اینترنت خواند، می‌توان بهترین تصاویر هر نقطه از دنیا را در شبکه‌های مجازی دید و می‌توان با فرهنگ‌های مختلف دنیا از طریق فیلم و حتی سفر آشنا شد. اما این دنیای فانتزی است که هیچ معادل بیرونی غیر از رمان‌ها و اقتباس‌های سینمایی ندارد.

در سال‌هــــای گذشتــــه نویسندگان داخلی نیز در این زمینه طبع‌آزمایی‌هایی داشته‌اند که آنچنان مورد توجه قرار نگرفت. دلیل این مساله را چه می‌دانید؟ آیا می‌توان به آینده نویسندگان فعال در این حوزه امیدوار بود؟

متأسفانه نویسندگان معاصر ایرانی چندان مورد حمایت عمومی قرار نگرفته‌اند. البته که تالیف اثر فانتزی نیز مشکلاتی فراتر از رمان‌های رئال یا سایر ژانرها دارد. از سوی دیگر هم آثار فانتزی مطرح دنیا با قدرت وارد عرصه کتاب و سینما شده و توقعات نه فقط خواننده ایرانی، بلکه خوانندگان سرتاسر دنیا بالا برده‌اند.

به تازگی چاپ سوم کتاب «آتش و خون» نوشته جورج. آر. آر. مارتین، با ترجمه شما از سوی نشر چترنگ راهی بازار کتاب شد. کمی درباره شخصیت‌سازی، صحنه‌سازی و فضایی که مخاطب در خوانش کتاب با آن مواجه می‌شود، توضیح دهید.

آتش و خون تاریخ خاندان تارگرین و سرزمین وستروس را بیان می‌کند تا مقدمه‌ای باشد برای مجموعه اصلی «بازی تاج و تخت.» این کتاب خواننده را با وقایع پیش از بازی تاج و تخت آشنا می‌کند تا درک فضای مجموعه عظیم نغمه‌ای از آتش و یخ برای خواننده یا بیننده اقتباس تصویری آن ساده‌تر باشد. لحن کتاب تاریخ‌گونه و روایت سوم‌شخص است، از توضیح جزئیات پرهیز و فقط وقایع را روایت می‌کند. رویدادهایی از جمله جنگ‌ها و درگیری‌ها، به قدرت رسیدن‌ها و سقوط‌ها، ازدواج‌ها و مرگ‌ها و زاد و ولدها.

ترجمه در حوزه ادبیات فانتزی چه چالش‌هایی برای شما به‌همراه داشت؟

حوزه فانتزی در بین ژانرهای متداول بازار کتاب بسیار محبوب و پرطرفدار است. انتخاب اثر از نویسنده‌ای که بدون شک جزء برترین‌های این ژانر در دوران معاصر است، در کنار مزایای خود، ریسک عدم پذیرش از سوی خواننده را هم به‌همراه داشت؛ به ویژه که اقتباس سینمایی اثر نیز بسیار پربیننده باشد. ژانر فانتزی هم همان طور که قبلا گفته شد، چالش‌های خاص خود را دارد. از سوی دیگر طبق تجربه شخصی، خوانندگان این ژانر به‌شدت آثار این حوزه را دنبال کرده و به نقد و بررسی این آثار می‌پردازند، موضوعی که در ژانرهای دیگر چندان ملموس نیست. در مجموع به نظر من ترجمه این ژانر و به ویژه کتاب آتش و خون مانند شمشیر دولبه‌ای بود که می‌توانست حتی پایانی بر کار ترجمه من باشد. اما خوشبختانه و البته با همیاری گروه بسیار حرفه‌ای و قوی نشر چترنگ، نتیجه قابل‌قبولی داشت.

فعالیت و ظهور مترجمانی که مهارت کافی در ویرایش، نگارش و دستور زبان فارسی را ندارند، همواره به عنوان یکی از دغدغه‌های اساسی از سوی نویسندگان و مترجمان پیشکسوت مطرح بوده است. عدم مهارت‌های کافی و تجربه مترجمان تا چه میزان می‌تواند در زبان مقصد آسیب‌زا باشد؟

به نظر من اولین آسیب ناشی از ترجمه غلط، بی‌اعتمادی خوانندگان به آثار ترجمه‌ای در کشور است که موجب خواهد شد ادبیات جهان، به تدریج از بازار کتاب حذف شود. اما ترجمه اشتباه و نامناسب، می‌تواند منجر به رواج و استفاده کلمات و معادل‌های نادرست در زبان مقصد شود. اگر مترجمی موفق نشود معادل‌های صحیح و اصیل و متناسب برای کلمات بیابد و به استفاده از کلمه‌ها و اصطلاحات به قول معروف دم‌دستی قناعت کند، خود به خود باعث رواج این نوع واژگان و از سوی دیگر کمرنگ شدن واژگان فارسی اصیل می‌شود. این موضوع در ساختار جملات نمود بیشتری پیدا می‌کند. متأسفانه عدم موفقیت در به کارگیری ساختارهای درست و اصولی زبان فارسی به تناسب دستور زبان بین زبان مبدا و مقصد که اغلب تناظر یک به یکی هم ندارند، به‌شدت بر فرهنگ گفتاری و نوشتاری جامعه اثرگذار بوده و می‌تواند آن را به مسیر دیگری هدایت کند.

علاوه ّبر مسلط بودن به زبان‌های خارجی، چه مهارت و ملاحظاتی را برای ترجمه درست از سوی مترجمان لازم می‌دانید؟

من معتقدم تسلط مترجم بر زبان مقصد بیش از تسلط بر زبان مبدا اهمیت دارد. هر مترجمی قطعا در حین کار با لغات ناشناخته یا اصطلاحات جدیدی مواجه می‌شود. یافتن معنای این واژه یا اصطلاح با وجود دسترسی به اینترنت و لغت‌نامه‌های دوزبانه کار غیرممکنی نیست، اما هنر مترجم در این است که از بین معانی بعضاً چندگانه، یک واژه یا اصطلاح از زبان مبدأ بتواند بهترین و شایسته‌ترین معادل فارسی را بیابد که همخوانی بهتری نیز با حال و هوای متن اصلی داشته باشد. در درجه دوم اولویت نیز آشنایی با فرهنگ زبان مبدأ به‌همراه ژانر کتاب اهمیت بسزایی دارد. در هر فرهنگی، عباراتی وجود دارد که بسته به شرایط معانی متفاوتی از معنای ظاهری خواهند داشت و ترجمه صحیح این‌گونه عبارات نیازمند آشنایی با فرهنگ مبدأ است. ژانر کتاب نیز طبیعتا دایره واژگان کتاب را مشخص می‌کند. به‌طور مثال رمان علمی تخیلی که درباره فضا و فضانوردی باشد، قطعاً مملو از لغات مرتبط با علم نجوم، فیزیک و احیاناً سایر مسائل فنی خواهد بود. مترجم برای انتقال هرچه بهتر موضوع به زبان مقصد، باید تسلط کافی به زبان فنی مرتبط با موضوع را داشته باشد تا از عهده کار بربیاید. در غیر این صورت بدون درک معنی تخصصی واژه‌ها، داستان ترجمه شده انسجام کافی را از دست خواهد داد. به‌طور مثال واژه TRUCK در انگلیسی به معنی خودروی باری است که هم کامیون و هم وانت را شامل می‌شود. در یکی از رمان‌های ترجمه ژانر تریلر، قهرمان منفی داستان دائماً برای جابه‌جایی و حتی تعقیب و گریز در سطح شهر، از کامیون استفاده می‌کرد که منطقی نیست. به نظر می‌رسد مترجم محترم اثر، واژه فوق را بدون درنظر گرفتن شرایط داستانی، فقط با معادل‌یابی ساده به کامیون ترجمه کرده بود.

مطالعه مترجم در آثار زبان مبدا و مقصد تا چه میزان بر روانی متن ترجمه تاثیرگذار است؟

باز هم تأکید من بر این است که آشنایی با زبان مقصد اهمیت بیشتری دارد تا تسلط بر زبان مبدا. درک معنی عبارات و اصطلاحات زبان مبدا، با استفاده از اینترنت یا لغت‌نامه امکانپذیر است، اما یافتن بهترین ساختار جمله‌بندی با بهترین معادل‌ها چیزی نیست که از طریق تحقیق اینترنتی یا لغت‌نامه عملی شود. بنابراین مترجم خوب بهتر است علاوه بر خواندن داستان‌های مختلف از زبان مبدا کار خود، دائما آثار سایر مترجمان را نیز مطالعه و دنبال کند تا تسلط خود بر زبان مقصد را نیز حفظ کرده و دانش خود را به روز کند. من همیشه از خواندن آثار مترجمان دیگر لذت برده و سعی می‌کنم در کتاب‌های سایر دوستان مترجم به دنبال معادل‌های زیبا و مناسب و ساختارهای قوی بگردم.

ترجمه اغلب به عنوان شغلی پردرآمد در همه کشورها مطرح است. این در حالی است که ترجمه در کشور ما، بیشتر یک کار دلی‌ست و درآمد آنچنانی برای مترجم ندارد. تحلیل شما دراین‌باره چیست؟

بله. اصولا حوزه کتاب در کشور ما حوزه چندان پردرآمدی نیست؛ نویسندگی و ترجمه هم در این بین با درنظرگرفتن حجم کار، به نظر من بدترین وضعیت را دارد. اغلب دستمزد ترجمه و البته تألیف در ایران به صورت درصدی از بهای پشت جلد به مترجم یا مؤلف پرداخت می‌شود. در شرایطی که تیراژ کتاب‌ها به ندرت به عدد ۵۰۰ رسیده و معمولا چاپ دوم همین تیراژ هم بعد از دو یا سه سال پس از چاپ اول رخ می‌دهد، توقع درآمد از چنین شغلی اشتباه است. با یک حساب سرانگشتی هم مشخص می‌شود که ترجمه کتاب درآمد کافی ندارد. در نظر داشته باشید ترجمه یک کتاب متوسط پانصد صفحه‌ای در حالت عادی حدود دو ماه کار مستمر ترجمه نیاز دارد. چند درصد از قیمت پشت جلد پانصد جلد یک کتاب، می‌تواند درآمد مکفی دو ماه یک فرد باشد؟

با توجه به تجربه شخصی‌تان در این حوزه، آیا ترجمه برای شما درآمدزا و دارای صرفه‌اقتصادی است؟

قطعاً خیر. همان‌طور که گفتم تا زمانی که موضوع فروش کتاب در کشور ما حل نشود و کتاب‌ها با تیراژهای پانصد نسخه‌ای روانه بازار شوند، این شغل صرفه اقتصادی ندارد. در نتیجه من مجبور می‌شوم شغل دیگری برای گذران زندگی داشته باشم و ترجمه را در اوقات فراغت انجام دهم که طبیعتا کمیت و کیفیت دلخواهم را نخواهد داشت.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/30491