تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
شرق: «کالکی» اثر گور ویدال، رمان آخرالزمانی است؛ آخرالزمانی که با بمبهای آمریکایی به وقوع میپیوندد. کالکی که نام واقعیاش جیمز جوزف کلی است، یک سفیدپوست مسیحی است که ادعا میکند آخرین آواتار ویشنو است. آواتار در آیین هندو خدایی است که هیئت جسمانی دارد. بر اساس همین باور، دهمین ویشنو تجسم پیدا نخواهد کرد مگر هنگامی که این دوره از خلقت پایان پذیرفته باشد. نام این دوران، دورانِ «کالی» (آهن) است. تدی هم یک خبرنگار آمریکایی است که سودایی غیر از شهرت و حفظ جایگاه خود ندارد. او از طرف رسانهای که در آن مشغول به کار است، برای گفتوگو با کالکی به نپال فرستاده میشود. کالکی تاکنون با هیچ رسانهای گفتوگو نکرده است. مخالفان کالکی، این خدای تجسدیافته در ویشنو را باور ندارند و او را شیادی حرفهای میدانند که با باندهای مواد مخدر در ارتباط است. یکی از مخالفان دکتر آشوک، مأمور سیآیای است که در این سفر تدی را همراهی میکند. تدی در نپال، کالکی را ملاقات میکند و خودش نیز متقاعد میشود که او دهمین ویشنو است. نتیجه این آشنایی امضای قراردادی بین او و کالکی است که بر اساس این قرارداد او بهعنوان خلبان شخصی کالکی استخدام میشود. تدی عضو حلقه کالکی میشود که قرار است در آخرالزمان آدمهای زنده روی زمین باشند. طبق پیشگویی کالکی چیزی به پایان عصری که در آن زندگی میکنیم، نمانده است. از همینرو او در نقش شیوا، الهه ویرانگر هندو، در پیش چشم مریدان حاضر شده و به رقص درمیآید؛ رقصی که معنای آن این است که جهان به آخر رسیده است. همچنان که کالکی میچرخد، طبق پیشبینیهایش، جهان با بمبهای آمریکایی به آخر میرسد و برای آغاز جهان نو فقط کالکی و همسرش و تعداد انگشتشماری از مریدان او زنده میمانند. کالکی و همسرش، آدم و حواهای عصر جدیدند. اما این آدم و حوا با مشکل جدی ادامه نسل روبهرو خواهد شد. «کالکی» رمانی تخیلی است که بر اساس آیینهای هندو نوشته شده است و نویسنده آن، گور ویدال، بیش از آنکه رماننویس باشد، مورخی نامدار است. این رمان شانزدهمین رمان این نویسنده است. «کالکی» آمیزهای از سنت، تاریخ و تخیل است که جنبههای آیینی و تاریخی آن به تخیل خلاقانه میچربد. آثار گور ویدال با اینکه به لحاظ تاریخی و آیینی از غنای بسیاری برخوردار است، طیف گستردهای از خوانندگان را در بر میگیرد. گور ویدال تلاش میکند تفکر نخبهگرا را در تاریخ و فرهنگ عمومی کند. با فریدون مجلسی، مترجم رمان «کالکی» که اخیرا در نشر فرهنگ معاصر بازنشر شده است، به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
گور ویدال، رماننویس به معنای رایج آن نیست، بلکه مورخ و محققی نامآشنا در حوزه تاریخ نیز بوده است. از گور ویدالِ تاریخنویس و شیوه کار او در رماننویسی برای ما بگویید.
اگر اجازه بدهید از ابتدای همین پرسش آغاز کنیم. «گور ویدال رماننویس به معنای رایج آن نیست.» ویدال در اولین پاراگراف رمان کالکی مینویسد: «از من خواستهاند از بهترین و نزدیکترین دوست مورخان، یعنی بازنگری، بپرهیزم.» به نظر میرسد در طرح این پرسش این عدم بازنگری رعایت شده است! شاید مناسبتر باشد بگوییم گور ویدال «فقط» رماننویس به معنای رایج آن نیست. هرچند در ادامه پرسش آمده است که او «مورخ و محققی نامآشنا در حوزه تاریخ نیز بوده است.» البته همینطور هم هست. اما وقتی به طنز مورخ را از بازنگری بر حذر میدارد منظورش این است که در نگارش اولیه آنچه در ذهن اثرگذارتر بوده است منعکس میشود. اگر گور ویدال را در دید نخست رماننویس به معنای رایج ندانیم، به دلیل این است که او در ایران بیشتر به خاطر مقالات انتقادیاش نسبت به نظام و معیارهای عمومی آمریکایی شهرت دارد. آشنایی شخصی من با گور ویدال به این دلیل بود که از جوانی به دو مقوله تاریخ ایران باستان و نیز به تاریخ پرهیجان آمریکا علاقهمند بودم. یعنی مقولاتی که مایه اصلی اغلب رمانهای ویدال را تشکیل میدهد. اولین رمان مفصلی را که چهل سال پیش از او ترجمه کردم «یولیانوس» یا جولیان با عنوان فرعی «ایران سرزمین مقدس» بود که در متون تاریخی فارسی برگرفته از فرانسه «ژولیانوس» هم نامیده میشود. او برادرزاده کنستانتین امپراتور روم شرقی بود که به مسیحیت گروید و قسطنطنیه را در بیزانس به نام خودش بنا نهاد. یولیانوس که طلبه تربیتشده در نظام متعصب کلیسای نوکیشان مسیحی بود پس از سه برادرزادة بیفرزند، ناگهان خود را از سرداری در سپاه بیزانس در جایگاه امپراتوری یافت و سپس در برابر آن تعصبات شورش کرد. نخست بیزانس را به آیین هلنی پیشین بازگرداند. سپس به آیین و مناسک میترایی روی آورد و خواهان گشودن زادگاه آیین میترایی یعنی ایران شد و در زمان شاپور دوم ساسانی حتی تیسفون را گرفت، اما هنگام عقبنشینی به ضرب تیر ایرانیان در کردستان کشته شد... آنچه در این رمان تاریخ جالب است اطلاعات گسترده درباره مذاهب هلنی و میترایی و نیز تأثیرگذاری آن بر مباحث فلسفی یونانی است که در قرن سوم بار دیگر در آتن و قسطنطنیه بازار آن گرم و توسط نوکیشان مسیحی سرکوب میشود... بعد از آن کتاب «آفرینش» او توجه مرا جلب کرد، زیرا آن نیز از سفر کورش سپیتمه نواده زرتشت از دربار خشایارشا به نزد پدربزرگ مادری هلنیاش حکایت دارد و از آنجا سفری برای دیدار با سیدارتا بودا همعصر خود میکند که مقایسه آن سه آیین که همزمان رواج داشتند بحث جالبی بود. خوشبختانه بیش از چند درصدی ترجمه نکرده بودم که متن ترجمهشده فارسی آن را در کتابفروشی دیدم. آن کتاب توسط دو مترجم سرشناس و دو ناشر شناختهشده تا حدی موجب شناخته شدن گور ویدالِ رماننویس در ایران شد. بعد از آن کتاب «دو خواهر» را ناچار با نام «هلنا» که نام یکی از دو خواهر است ترجمه کردم. این دو خواهر یونانی فرزندان کاهن بزرگ در معبد دیانا در اِفِوسوس [اِفِس کنونی در ترکیه در سواحل اژه] بودند که هلن همسر اردشیر دوم هخامنشی در شوش و دیگری همسر پادشاه دستنشانده اردشیر در هالیکارناسوس [بُدروم کنونی در ترکیه در سواحل اژه] بود که هلن پس از مرگ اردشیر از بیم کشتار خانوادگی دست پسرش کوروش را میگیرد و به اِفِسوس نزد خواهرش میگریزد. البته ارتباط آگاهیدهنده آن داستان تاریخ باستانی ایران و یونان ایرانی، و تلفیق آن با وقایع نسبتا مشابه دوران کندیها در آمریکا برایم جالب بود و آن را ترجمه کردم. همچنین کتاب «کُنت بلیزاریوس» او را که شرح زندگی یوستینیان امپراتور قانونگذار و قانونشکن روم شرقی [بیزانس] است و بر جنگهای انوشیروان ساسانی با بلیزاریوس سردار یوستینیان تمرکز دارد، با نام فرعی «قیصر و کسری» باز به همان دلیل ارتباط با تاریخ ایران باستان به فارسی ترجمه کردم.
سه کتاب مفصل دیگر گور ویدال به نامهای «آرُون بِر» را با نام فرعی قتل وزیر که ماجرای آغازین استقلال آمریکا و کشته شدن وزیر خزانهداری ژنرال الکساندر هامیلتون در دوئل به دست معاون رئیسجمهور آرون بِر بود، و همچنین کتاب «۱۸۷۶» را با نام فرعی «صد سال بعد» یعنی صد سال پس از انقلاب یا جنگ استقلال ۱۷۷۶ آمریکا، و همچنین کتاب «واشینگتن دی سی» را که به دوران کندیها میرسد و در یک تریلوژی تاریخ آغازین و میانی و معاصر آمریکا را به داستان میکشد ترجمه کردم، که فقط آرون بِر شانس انتشار یافت، و دو کتاب دیگر به دلیل شهرت کمتر گور ویدال در ایران و نیز گمنام بودن مترجم سالهاست نزد ناشری مانده است و با بهای کنونی کاغذ و کتاب باز هم خواهد ماند. گور این مجموعه تاریخ داستانی آمریکا را با رمانهای «لینکلن» و «امپراتوری» تکمیل کرد که ترجمة آنها دیگر از توان این مترجم پیر خارج است. منظور از ردیف کردن این اسامی که فقط بخش کوچکی از آثار ویدال را تشکیل میدهد، تأیید این است که او مورخی است با تحقیقات گسترده تاریخی و هنر و استعداد نویسندگی همچون ویکتور هوگو، برای تبدیل آن در قالب رمان تاریخی. شیوه او تنظیم طرحی کاملا داستانی و جذاب و گاهی تلفیقی از گذشته و حال، و گماردن چهرههای تاریخی واقعی در جایگاه خودشان همراه با چهرههای تکمیلی آفریده ذهن و تخیل نویسنده است.
دو نیروی خیر و شَر در وجود «کالکی» -شخصیت اصلی رمان «کالکی»- تجسد یافته است که ویدال این دو نیرو را بهطور مطلق در کنار یکدیگر قرار است. آیا این رویکرد از نگاه کلی ویدال به تاریخ سرچشمه میگیرد؟
بله در وجود «کالکی» به معنی منجی آخرالزمانی هندوها، همان نهایت مبارزه دوگانه خیر و شر همچون اهریمن و اهورامزدا وجود دارد که موجب ظهور «آواتار» یعنی تجسد پایانی «سیوا» ایزد جنگ در پیکر انسانی کالکی میشود که با شمشیر آخته و کشتاری خونین جهان را از لوث جور و فساد جهانگیر پاک کند. بدیهی است که موضوع رمان «کالکی» از نگاه کلی ویدال و سواد تاریخی او سرچشمه میگیرد. این نگاه فقط به تاریخ وقایع بازنمیگردد بلکه او کارشناس و علاقهمند به تاریخ ادیان و تحولات آن است که در کتابهای «آفرینش» و «یوستینیان» و «بلیزاریوس (قیصر و کسری)» نیز کاملا مشهود است. منتهی در کالکی ویدال خطر برداشتهای روانپریشانه از اعتقادات متعصبانه توسط فردی خودشیفته مطرح میشود که خود را در جایگاه اسطورهای منجی میپندارد و به خونسردی فاجعه میآفریند. نکته دیگر ابزاری است که به آن توسل میجوید. گور ویدال که همیشه منتقد سیاستهای سلطهطلبانه آمریکا و جنگ ویتنام بوده است، به حضور شخصیت داستان خود در آزمایشگاه بیولوژیک در جنگ ویتنام و استفادة ابزاری برای ساخت ویروس یا میکروبی کشنده با سودجویی از آن دانش برای تحقق ماجراجویی خودش اشاره دارد. یکی از دلایل سعی من در یکی دو سال گذشته برای انتشار این کتاب همین مشابهت مطلب با شایعاتی بود که همزمان به انتشار یا نشت ویروس کرونا از آزمایشگاهی بیولوژیک در چین بازمیگشت.
آیا «کالکی» رمانی ضد تمدن است؟ به نظر شما بر مبنای این رمان، میتوان چنین نتیجه گرفت با وجود شوخطبعیِ ویدال، نوعی نگاه بدبینانه بر رمان حاکم است؟
نگاه بدبینانه شاید زیرا فاجعه مبتنی بر تعصب و خودشیفتگی را نشان میدهد، اما ضد تمدنی نیست. ویدال نویسندهای برخاسته از نخبگان سیاسی و اشرافی آمریکاست هم نسبتی با ژاکلین کندی همسر رئیسجمهور فقید آمریکا دارد، و هم از منسوبین اَل گور معاون کلینتون رئیسجمهور اسبق آمریکا است و هم پدرش سناتور بوده و خودش نیز در کوشش سناتور شدن بوده است. او منتقد دیدگاه برتریجویانه هانتینگتون در باره برخورد تمدنها با تقسیمبندی جهان به تمدنهای مسیحی و اسلامی و کنفسیوسی و هندو و مسیحیت ارتدوکس و خصومت میان آنها است. به نظرات آمارتیا سن، برنده جایزه نوبل به خاطر نظریة اقتصاد انسانی توجه دارد، که معتقد است این برخورد تمدنها نیست بلکه برخورد متعصبانه سنت با مدرنیته است که خطرآفرین است. و این دوگانگی در «داخل» اغلب جوامع حتی در خود آمریکا نیز وجود دارد که هم خطر برخورد داخلی دارد و هم بینالمللی. درواقع پدیده ترامپ در آمریکا را میتوان حاصل و نماد این دوگانگی در آن کشور دانست.
دغدغه آخرالزمانی دغدغه چه دوره تاریخی است؟ گویا برخی از سینماگران و نویسندگان غربی در دورهای مفتون آخرالزمان شدهاند و اگرچه این آخرالزمان در اوج دستیابی بشر به تمدن رخ خواهد داد اما گویا اندیشه آخرالزمانی حامل نگاهی سنتی است. نظر شما در این باره چیست؟
گور ویدال به دغدغه یا ابداعی اشاره میکند که شاید به فطرت و غریزه بشر برای بقا بازمیگردد، که تا آنجا که میتواند به طول عمر دنیوی خود بیفزاید و چون میداند پایانپذیر است، همواره همراه با معاداندیشی نوعی دغدغه و امید و انتظار ناجی آخرالزمان داشته است. اما اوج دستیابی بشر به تمدن که موجب طول عمر و تضادهای فرهنگی در جهان میشود، با افزایش جمعیت در بخشهای توسعهنیافته و کاهش جمعیت در جهان توسعهیافته و کاهش منابع طبیعی پشتیبانی برای پایداری سطح زندگی دلخواه تمدن در جهان غرب و تمایل به دستیابی به همان سطح زندگی در جهان رو به توسعه میشود، و میتواند به برخوردهای جنگآفرین و ویرانگر دیگری منجر شود که با خودش نوعی doomsday یا روز قیامت پدید خواهد آورد. این روزی است که نهایتا در رمان «کالکی» تجسم مییابد و دو میمون بازیگوش در کاخ سفید نماد تفکری تحولی یا تکاملی هستند که تا کی بار دیگر از این دو بازیگوش نسلی انسانی پدید آید. نوع تصفیه آرمانی جهان برای پدید آوردن نسلی از اَبَرانسان در رمان «کالکی»، یادآورد الگوی اقدامات حذفی پل پوت برای جامعه آرمانی در کامبوج است.
ارزیابی شما از نگاه تاریخیِ ویدال چیست و تا چه میزان او را در پیوند بین تاریخ و رمان موفق میدانید؟
نگاه تاریخی ویدال انطباق بیشتر با نظرات بنیانگذاران استقلال آمریکا و اعلامیه حقوق بشر دارد که برای نخستین بار در متن قانون اساسی آن کشور گنجانده شد. در رمانهای تاریخی باستانی بیشتر به دیدگاههای فلسفی و اعتقادات رایج در آن مقاطع میپردازد و آگاهیدهنده است. در بازتاب انتقادی تاریخ آمریکا به ارزشهای فراموششده میپردازد. چند سال پیش کتاب کوچکی در حد یک مقاله بلند انتقادی از گور ویدال را ترجمه کردم به نام «چرا چنین منفور شدیم» که به جنگهای گذشته کنونی آمریکا در ویتنام و افغانستان و عراق اشاره داشت. ویدال در معیار آمریکایی یک روشنفکر چپ تلقی میشود. با توجه به اینکه به دلیل قبول انتقادهای وارد بر عملکردهای آمریکا آن را ترجمه کردم، برای اینکه مبادا مورد بهرهبرداری سیاستهای متعصبانه غربستیزانه و ضد فرهنگ و تمدن غرب تلقی شود که درواقع همان نتیجهگیری هانتینگتونی است، مقدمهای تحلیلی در یادداشت مترجم افزودم که اجازه نشر هم گرفت، منتها ناشر تحت تأثیر مشاورانی با تفکر چپ ایرانی، چاپ آن را منوط به حذف یادداشت مترجم کرد، که موجب انصراف من از انتشار آن کتاب شد! منظور این است که ویدال را منتقد جریانهای انحصارطلب چپ یا راست میدانم. در فهرست آثار ویدال ۳۲ رمان، ۳۵ کتاب تحقیقی و شش نمایشنامه دیده میشود.