تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : شنبه 5 آذر 1401 کد مطلب:30932
گروه: گفت‌وگو

رمان میدل‌مارچ درباره‌ی همه‌چیز، برای همه و در هر سنی است

گفت‌وگو با باربارا کینگ‌‌سولور

گسترش: باربارا کینگ‌‌سولور در گفت‌وگویی که در گاردین چاپ شده، از درس‌هایی که از دوریس لسینگ آموخته، الهاماتی که از جان اشتاین بک گرفته و اینکه چرا دیگر نمی‌تواند جی دی سلینجر بخواند می‌گوید.

*اولین خاطره خواندن من

چهار ساله بودم و پدرم را تماشا می‌کردم که روزنامه می‌خواند. این اصلی‌ترین کاری است که دیدم او در خانه انجام می‌دهد: خواندن با تمرکز کامل. بعد از رفتن او، روی مبل نشستم و به آن روزنامه خیره شدم و متن‌ها را با صدای بلند خواندم. اولین کلمه ORANGE بود. مغزم غرق در هیجان رنگ و طعم این واژه بود. برای همیشه درگیر شده بودم.

*کتاب مورد علاقه من در سنین رشد

مجموعه‌ای افسانه‌ای به نام روزی روزگاری، ویرایش کاترین لی بیتس. این مجموعه‌ای بود که به خانه‌ی ما راه یافته بود، با تصاویری کاملاً عجیب و غریب: غول‌های دو سر، نوزادان دزدیده شده و... از این نظر، این کتاب برایم معتبر است که در ۱۲ سالگی مرا وارد ادبیات بزرگسالان کرد.

*کتابی که من را در نوجوانی تغییر داد

یک نمایشنامه بود: رومئو و ژولیت. به‌عنوان یک پروژه‌ی کلاسی قرار شد آن را اجرا کنیم. از معلمم ممنونم که من را با این اثر آشنا کرد.

*نویسنده‌ای که نظرم را عوض کرد

دوریس لسینگ. رمان‌های او را در اواخر نوجوانی‌ام خواندم و ناگهان دریچه‌ی جدیدی به مفاهیم نژادپرستی، تبعیض جنسی، افریقای جنوبی و شهر خودم در کنتاکی پیدا کردم. همچنین فهمیدم که داستان ادبی چه می‌تواند باشد و چه می‌تواند با انسان انجام دهد.

*کتابی که باعث شد من بخواهم نویسنده شوم

راسته‌ی کنسروسازها اثر جان اشتاین بک. در اواسط ۲۰ سالگی آن را خواندم. رمانی بامزه و زیبا بود درباره گروهی عجیب و غریب از افراد غیر مهم. با خودم فکر کردم: «می‌توانم سعی کنم چنین کتابی بنویسم» و این کار را کردم.

*کتاب یا نویسنده‌ای که مدام به او رجعت می‌کنم

چارلز دیکنز. به‌عنوان یک خواننده جوان او را بسیار دوست داشتم؛ اما در آن سال‌ها نبوغ او را به‌قدر کافی ستایش نکردم. اکنون به‌عنوان یک رمان‌نویس او مدام پیش چشمانم است و بعد از هر صحنه از او می‌پرسم: «چطور این کار را کردی؟»

*کتابی که آن را دوباره خواندم

میدل‌مارچ اثر جورج الیوت. من حداقل یک‌بار در هر دهه آن را بازخوانی می‌کنم؛ زیرا در مورد همه‌چیز، برای هر فرد و در هر سنی است.

*کتابی که بعدها در زندگی آن را کشف کردم

«آنتونیای من» اثر ویلا کاتر. چه چیزی مرا مدت‌ها تحت تأثیر آن قرار داده بود: شاید صراحت لهجه‌ی آن.    

 

http://www.bookcity.org/detail/30932