تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 8 آذر 1401 کد مطلب:30954
گروه: گفت‌وگو

خرده فروغ‌هایی که باید نوشته می‌شد

گفت‌وگو با یعقوب حیدری

ایسنا: یعقوب حیدری با اشاره به طولانی شدن نوشتن کتابی درباره فروغ فرخزاد می‌گوید: جزئیاتی چون علاقه فروغ برای بازگشت به دوران کودکی، تولد دیگر فروغ فرخزاد، خوانش شعر فروغ باعث شد، خرده فروغ‌هایی شکل بگیرد و این خرده فروغ‌ها باید جمع‌شود تا کم‌کمک فروغ تمام قد و کامل شناسانده شود.

 این نویسنده درباره این‌که‌ آیا کتاب جدیدی در دست نوشتن دارد، با اشاره به مصاحبه چندسال پیش خود با تیتر «فروغ مرا از خودکشی‌نجات داد» گفت: من علاقه خاصی به فروغ فرخزاد دارم، رابطه من با او رابطه مادر- فرزندی است. من مادر نداشتم و همیشه این خلاء را در خود حس می‌کردم و به دنبال مادر می‌گشتم و این حس مادری را در فروغ پیدا کردم. قرار بود در ادامه مجموعه «در این کتاب قایم‌ شده» سراغ فروغ فرخزاد بروم. اما این کتاب ادامه پیدا کرد و از دل آن کتاب‌های دیگری بیرون آمد. مثلا برای دانستن زندگی فروغ به سراغ پوران فرخزاد (خواهر فروغ) رفتم و این آشنایی باعث خلق کتاب دیگری به نام «پوران فرخزاد در گوشه این کتاب قایم شده» شد.پوران پیش از درگذشتش، این کتاب را دید و ویرایش کرد، اما بعدها به دلایلی کتاب را از زیر چاپ بیرون کشیدم و اجازه ندادم منتشر شود.

 حیدری با بیان این‌که تا کنون ۱۳ کتاب درباره فروغ فرخزاد نوشته است، گفت: «فروغ را چگونه نخوانیم» یکی از عنوان‌های کتاب‌ها است، یکی از دلایل انتخاب این عنوان این بود که برخی با خوانش فروغ فرخزاد دچار ذوق‌زدگی می‌شدند و یا عکس آن، اتفاق می‌افتد. از سال‌های نوجوانی فروغ را می‌خواندم که بعدها متوجه شدم جوری که شعرهای فروغ را می‌خواندم باعث شد آن‌ها را بد بفهمم و نتوانم نظری را که شاملو درباره فروغ دارد، با همه علاقه و  احترام به شاملو، بپذیرم.

 او با اشاره به تأثیر شاملو بر فروغ فرخزاد، افزود: به نظرم شاملو شاید از نیما هم شاعرتر بود. خود فروغ اعتراف می‌کند بسیار  از شاملو تأثیر گرفته است، می‌توان گفت فروغ بعد از خواندن شعر شاملو، مسیر شعری خود را از فریدون مشیری و نادرپور جدا کرد و به تدریج در جهان شعری دیگری  قرار گرفت که تولد واقعی هنری او بود. این چیزی بود که به نظرم منتقدان چندان به آن توجه نکرده‌اند.

این نویسنده با تأکید بر این‌که تولد دیگر فروغ قبل از آشنایی‌اش با ابراهیم گلستان بوده است، توضیح داد: برخلاف این‌که عده‌ای معتقدند ابراهیم گلستان، فروغ را در مسیر تولد دیگری قرار داد، معتقدم این ابراهیم گلستان نبود که فروغ را در مسیر دیگری قرار داد بلکه آشنایی‌اش با شاملو و نیما و تلاش و کوشش پیگیری خود فروغ باعث شد به شکوفایی فکری و اجتماعی برسد. اگر سر از کارگاه سینمایی گلستان درآورد، صرفا به این جهت بود که فروغ به دنبال کار بود و به گمانم  آن دیگران هم بیشتر  برای خوش‌خدمتی به ابراهیم گلستان گفته‌اند فروغ تحت تأثیر گلستان بوده است. این موضوع را هم در کتاب دیگری از این مجموعه با «فروغ فرخزاد، دو پدیده ابراهیم گلستان و پرویز شاپور» بررسی کرده‌ام. البته این را باید یادآور شوم تولد دیگر فروغ فرخزاد  را به لحاظ اجتماعی و فکری می‌توان در یادداشت سفر به ایتالیای فروغ در سال ۱۳۳۵ دید و قطعا این تولد دیگر او با آشنایی با ابراهیم گلستان نیفتاده  و فروغ پیش از آشنایی با گلستان به فهم اجتماعی بالایی رسیده بود.

 او درباره دلیل ادامه‌دار شدن کتاب، افزود: فروغ دوست داشت خیلی چیزها را تجربه کند مثلا در سفری که داشته، در توقف در ترانزیت فرودگاه بیروت، کفش‌هایش را در می‌آورد و پا برهنه راه می‌رود  و کاری ندارد که دیگران به او نگاه می کنند. فروغ همیشه دغدغه بازگشت به کودکی را داشته و این موضوع را در شعرهایش هم نشان می‌دهد. جزئیات این‌چنینی باعث شده فروغ و خرده فروغ‌هایی ایجاد شود، بخش عظیمی از این کتاب‌ها را نوشته‌ام اما احساس کردم باید این خرده فروغ‌ها جمع شود تا کم‌کم فروغ تمام قد و کامل شناسانده شود.

حیدری با تأکید بر این‌که بر روی فروغ کار تحقیقی درست و حسابی‌ای انجام نشده است، بیان کرد: یکی از ویژگی‌های من این است که از کسی بت نمی‌سازم، به شاملو و نیما و... علاقه‌مند هستم  و شخصیتشان را دوست دارم اما این باعث نمی‌شود که از کسی بت درست کنم زیرا معتقدم تاکنون هیچ‌کس حرف آخر را نزده است و همیشه حرف‌ها در گذر زمان تصحیح می‌شود، امکان ندارد که فردی نظر خود را در گذر زمان تصحیح و یا تکمیل نکند. یکی از دلایلی که کتاب «فروغ در این کتاب قایم شده» زمان بر شد، این بود اما حالا فکر می‌کنم دیگر چیزی به ذهنم نمی‌رسد که به آن اضافه کنم.

 نویسنده «نامه به کافکا»، «من سیب زمینی نیستم»  و«دریانوردی با دوچرخه» خاطرنشان کرد: فروغ یکی از وزنه‌های سنگین ادبیات ما در عرصه غیرمردانه است. فروغ شاعر تأثیرگذاری بوده است، شاعری که همیشه خود را تصحیح و گاه نقد بی‌رحمانه می‌کرده است مثلا او می‌گوید دفترهای «عصیان» و «دیوار» را قبول ندارد، ما نباید بر اساس حرف او، دور این شعرها را خط بکشیم. مثلا کتاب «صاحب شناسنامه ۶۷۸» (تأملی در شعر و اندیشه فروغ فرخزاد) چنین چیزی مطرح شده؛ خب شاید فروغ این را از روی تواضع گفته باشد و یا این‌که گاه خودمان نمی‌توانیم موضوعی را درباره خودمان تشخیص دهیم و نیاز به تأیید  دیگران داریم.

 او یادآور شد: فروغ از شعر عبور کرده و سراغ سینما رفته بود، در واقع عادت فروغ بود زمانی که قله‌ای را فتح می‌کرد آن را رها می‌کرد و شعرهای پایانی‌اش هم سینمایی شده بود.

حیدری در بخش دیگری از سخنان خود به کتاب «قیصر امین‌پور در کتاب قایم شده» اشاره کرد و گفت: شاید بعدها بخواهم دوباره این کتاب را ویرایش کنم.  قیصر سنگ صبور من بود، او برای من یک پدیده شگفت‌انگیز بود، من او را خیلی اذیت  می‌کردم مثلا از سر و کولش می‌پریدم اما او با صبوری من را تحمل می‌کرد. واقعا از خودم تعجب می‌کنم زمانی که جسم او پرواز کرد، من چطور دیوانه نشدم؟ همه فکر می‌کنند قیصر آدم جدی‌ای بود، البته که بود اما شوخی هم می‌کرد هرچند شوخی‌هایش هم جدی بود. قیصر نماز خود را اول وقت می‌خواند اما به خاطر من بارها نمازش قضا شده بود، او مرا خیلی تحمل می‌کرد، عارف واقعی به تمام معنا بود و فقط شاعر نبود. او هم به شعر فروغ علاقه‌مند بود. این کتاب خیلی وقت است منتشر نشده و تیراژ کتاب ۱۵۰۰ نسخه بود درحالی ۱۶۰۰ تایش را خودم خریدم. فکر می‌کنم کتاب را چاپ می‌کنند که هنوز موجود است. امیدوارم به این موضوع رسیدگی شود.

 او درباره مجموعه «در کتاب قایم شده» هم گفت: من نمی‌پذیرم آدم‌هایی که اثرگذارند از دنیا رفته باشند، به نظرم آن‌ها همیشه زنده‌اند از جمله قیصر و نیما و شاملو و فروغ و پوران و .....

 

http://www.bookcity.org/detail/30954