تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : یکشنبه 13 آذر 1401 کد مطلب:30978
گروه: گفت‌وگو

من می‌اندیشم پس یک کامپیوتر هستم!


گفت‌وگو با نرگس کریمی، مترجم رمان «ناهنجاری»، نوشته هروه لوته‌لیه که به تازگی در ایران منتشر شده

شهروند آنلاین:  رمان فرانسوی «ناهنجاری» به قلم هروه لوته‌لیه، نویسنده و روزنامه‌نگار سابق فرانسوی، در آگوست ۲۰۲۰ از سوی انتشارات گالیمار منتشر شد و در همان سال جایزه ادبی گنکور را از آن خود کرد. همچنین یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز و بهترین داستان هیجانی سال لقب گرفت. این رمان گیج‌کننده و هوشمندانه، ژانرهای جنایی، فانتزی، علمی - تخیلی و هیجان‌انگیز را به شکلی اگزیستانسیالیستی در هم می‌آمیزد تا اسرار مربوط به پرواز پاریس به نیویورک در مارس ۲۰۲۱ را آشکار کند. مسافران این پرواز وقتی وارد هواپیما می‌شوند هر یک به شیوه خودشان، زندگی دوگانه‌ای دارند: «بلیک» یک مرد خانواده است که همزمان به عنوان قاتلی قراردادی کار می‌کند. «اسلیم‌بوی» یک ستاره پاپ نیجریه‌ای است که تمایلاتی نامتعارف دارد. «جوانا» وکیل سیاهپوست آمریکایی، تحت فشار قرار گرفته که وارد بازی قدیمی پسران خوب شود تا بتواند بر مشتری بزرگ خود که یک شرکت داروسازی است فائق آید. «ویکتور میزل» نویسنده‌ای تحسین‌شده اما تا حد زیادی مبهم است که ناگهان در آستانه شهرتی جهانی قرار می‌گیرد. در یکی از درخشان‌ترین بخش‌های رمان، به محض آنکه هواپیما در فرودگاه جان اف کندی فرود می‌آید، شخصیت‌ها ناگهان درمی‌یابند که پرواز آنها در حقیقت، سه ماه قبل در نیویورک به زمین نشسته بود. «ناهنجاری» همان‌طور که پیامدهای منطقی این رویدادها را ترسیم می‌کند، ما را در این سفر با خود از لاگوس و بمبئی به کاخ سفید و آشیانه‌ای فوق سری می‌برد. این کتاب جاه‌طلبانه‌ترین اثر هروه لوته‌لیه است که از بهترین ژانرهای تخیلی و ماجراهای قهرمان‌محور و عامه‌پسند زنانه (Chick lit) تا معمایی استفاده می‌کند و در عین حال بازیگوشانه ویژگی‌های آنها را نیز نقد می‌کند. این کتاب قسمت‌هایی از وجود ما را نشانه می‌گیرد که بیش از همه سعی کرده‌ایم از آنها طفره برویم و انکارشان کنیم. لوته‌لیه در این کتاب، آزمایشی فکری را با طنزی تند و اجتماعی به تصویر می‌کشد که در ورای آن، سوالات روانشناختی بسیار عمیقی راجع به آزادی فردی مطرح شده است. نویسنده که از علاقه‌مندان به آلبر کامو و ایوان گونچاروف است در این داستان، دلشوره و نیست‌انگاری انسان هزاره سوم را هدف قرار می‌دهد. حتی اشاره‌ای نیز به فیزیک نظری دارد؛ «شاید این جمله دکارت که «من می‌اندیشم پس هستم» دیگر منسوخ شده باشد، شاید من در اصل یک برنامه کامپیوتری هستم.» او در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فرانسه اظهار کرده است که «ناهنجاری» قصد دارد نسخه دیگری از دنیا را پیش چشم مخاطب ترسیم کند. همچنین اعلام کرده که یک اقتباس تلویزیونی از این رمان در دست تولید است. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگویی است با نرگس کریمی، مترجم این رمان که به‌تازگی از سوی نشر «افق» منتشر شده

اگر به عقب برگردید، چقدر تغییرات در آن ترجمه می‌دهید؟
اگر به عقب برگردم، فکر نمی‌کنم تغییرات زیادی در ترجمه‌هایم بدهم، ولی دوست دارم تمام کتاب‌هایم کامل چاپ شوند و هیچ بخشی از آنها حذف نشود. مثلا داستان کتاب «امریکایی» را خیلی دوست دارم و هنوز کتاب مورد علاقه‌ام است، اما حذفیات خیلی زیادی داشت که به نظرم باعث می‌شود جذابیت و گیرایی کتاب تا حدی پایین بیاید.

بعد کتابی از مکسانس ون‌درمرش ترجمه کردید؛ «رد پای خدا». رمان تلخی بود. چرا این رمان را انتخاب کردید؟
حتما می‌دانید که گنکور معتبرترین جایزه ادبی فرانسه است. سال ۹۷ آقای اصغر نوری که مترجم موفقی هم هستند، پیشنهاد کردند یک مجموعه‌ای چاپ کنیم به نام گنکوری‌ها و کتاب‌های قدیمی را که برنده جایزه گنکور شدند و هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده‌اند، منتشر کنیم. لیستی از کتاب‌ها، نویسندگان و سال کسب جایزه تهیه کردند و من از بین آن کتاب‌ها «رد پای خدا» را انتخاب کردم. البته این کار ادامه پیدا نکرد و از مجموعه گنکوری‌ها فقط چند عنوان کتاب ترجمه شد.

«بافته» از لائتیسیا کولومبانی را هم ترجمه کرده‌اید. موضوع بسیار جالبی دارد؛ به‌خصوص اپیزود اول که به زندگی زنی در هند از طبقه پایین جامعه می‌پردازد. فکر می‌کنید دلیل استقبال مخاطبان در کل دنیا از این کتاب چه بود؟ چون به زبان‌های زیادی هم ترجمه شده.
کتاب «بافته» سرگذشت سه زن را روایت می‌کند که در سه کشور مختلف زندگی می‌کنند و هر کدام به شکلی گرفتار جامعه نابرابر و مردسالار هستند. با اینکه شرایط و موقعیت زندگی‌شان کاملا از هم متفاوت است و هرگز با هم برخوردی پیدا نمی‌کنند، اما در نهایت به یک پیوند عمیق می‌رسند. نویسنده با روایت زندگی یکی از شخصیت‌ها که زنی هندی است، بی‌عدالتی در نظام طبقات اجتماعی در هند را برملا می‌کند. طبقه دالیت در هند حتی از کمترین حق انسانی هم برخوردار نیستند، حق تحصیل ندارند و پست‌ترین شغل‌ها را هم برای‌شان در نظر می‌گیرند. یکی از دلایل محبوبیت کتاب این است که به تنش‌های جهان ما، نابرابری‌های شدید، بی‌عدالتی‌ها و وجود نداشتن همدلی اشاره می‌کند. به زنان جرأت و شهامت رویارویی با مشکلات و نابرابری‌ها را می‌دهد. نویسنده شخصیت‌هایی برای این داستان انتخاب کرده که نه قربانی هستند نه سیاهی‌لشکر و نه زنانی که به چشم شی‌ء به آنها نگاه می‌شود. در این کتاب به وضعیت زنان، آنچه در زندگی روزمره تجربه می‌کنند و حصاری که اغلب، جامعه زن‌ها را در آن زندانی می‌کند، پرداخته شده است. در واقع نویسنده می‌خواسته معنای زن بودن در جوامع امروزی را نشان بدهد.

بعد از آن، دو کتاب دیگر هم از کولومبانی ترجمه کرده‌اید؛ «بادبادک» و «مرغ مگس‌خوار». کولومبانی در این کتاب‌ها چه مضامینی را دنبال می‌کند؟
کتاب «مرغ مگس‌خوار» داستان دو زن را به شکل موازی تعریف می‌کند. یکی از آنها زنی به نام بلانش است؛ یک شخصیت تاریخی که صد سال پیش با مشقت‌های بسیار کاخ زنان در پاریس را تاسیس کرده تا زنان بی‌خانمان بتوانند در آنجا زندگی کنند و مجبور به زندگی در خیابان نباشند و سرپناهی داشته باشند. دیگری یک شخصیت ساختگی به نام سولن است که بعد از یک شکست شغلی به دنبال معنا بخشیدن به زندگی‌اش وارد کاخ زنان می‌شود و در آنجا با زندگی دشوار گذشته و شرایط برخی از زنانی که آنجا زندگی می‌کنند، روبه‌رو می‌شود. از دید من، «مرغ مگس‌خوار» رمانی قهرمانانه است که ما را به انسانیت بیشتر و ادای احترام به کسانی که به هر طریقی برای دنیایی عادلانه‌تر و زیباتر مبارزه می‌کنند، دعوت می‌کند. رمان «بادبادک» هم در واقع روایت ادامه زندگی دختربچه هندی است که در کتاب «بافته» در موردش خوانده بودیم و وضعیت زنان و استثمار آنها در جامعه هند را محکوم می‌کند.

در کل، خیلی از رمان‌هایی که ترجمه کرده‌اید، برندگان جایزه گنکور بوده‌اند. چرا؟
دلیل انتخاب کتاب «رد پای خدا» همان‌طور که گفتم انتشار مجموعه گنکوری‌ها بود که متاسفانه ادامه پیدا نکرد و فقط چند کتاب از برندگان گنکور ترجمه و منتشر شد. اما کتاب «ناهنجاری» به نظرم داستان خیلی جذاب و متفاوتی داشت و البته اینکه برنده جایزه گنکور شده بود هم در انتخابم بی‌تأثیر نبود.

بله، «ناهنجاری» هم این ویژگی را داشت؛ برای همین سراغش رفتید؟
«ناهنجاری» رمانی تکنیکی است با شخصیت‌های متعدد و تنوع ژانری که به سرعت در سرتاسر دنیا مورد استقبال قرار گرفت و به زبان‌های زیادی ترجمه شد. نویسنده در این کتاب از ژانرهای مختلفی مانند پلیسی، علمی-تخیلی، روان‌شناختی و ... استفاده کرده و روایتی شبیه به فیلمنامه دارد و در عین حال که شخصیت‌های متعددی دارد، اما آنقدر شیوه روایت داستان حرفه‌ای است که ابدا خواننده را گیج نمی‌کند.

می‌گویند یکی از مهم‌ترین بخش‌های زندگی ادبی هروه لوته‌لیه، عضویت او در نهضت ادبی اولیپو است. این نهضت چه بوده و چه چیزی را دنبال می‌کرده؟
نهضت ادبی اولیپو در سال ۱۹۶۰ توسط یک ریاضیدان و یک نویسنده تاسیس شد و هدف از آن کشف ظرفیت‌های جدید زبان و مدرن کردن فن بیان از طریق بازی‌های نوشتاری است. این گروه به این معروف هستند که چالش‌های ریاضی را به زبان تحمیل و آن را ناگزیر به ایجاد ترفندهای خلاقانه می‌کنند. اعضای اولیپو معتقد بودند که برای دستیابی به آثار جدید باید عادت‌ها زیر پا گذاشته شوند. شاید جالب باشد که موسسین اولیپو خودشان را موش‌هایی توصیف می‌کنند که یک هزارتو می‌سازند و بعد تلاش می‌کنند تا از آن بیرون بیایند. اعضای اولیپو یک‌بار در ماه دور هم جمع می‌شوند و در مورد ادبیات بالقوه فکر می‌کنند و ساختارهای جدید
ی پیشنهاد می‌دهند.

 «ناهنجاری» همان‌طور که گفتید رمانی تکنیکی است و این مرا یاد گفته‌های منتقدان می‌اندازد. می‌گویند چندین سال است که ادبیات فرانسه در فرم، پیشنهادهای زیادی داشته. به عنوان مترجمی که از ادبیات فرانسه ترجمه می‌کنید، چنین مؤلفه‌ای را در آثارشان دنبال کرده‌اید؟ اصلا این گزاره‌ای که گفته می‌شود، درست است؟ چون گفته می‌شود پیش از آنکه در محتوا حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد، در دو، سه دهه اخیر، در فرم به پیشرفت‌های زیادی رسیده.
فرم در واقع روش صحبت‌کردن از موضوع و سبک ادبی است. روش‌هایی که نویسنده برای بیان مطلب و انتقال موضوع به خواننده استفاده می‌کند و برای این کار از راه‌های بی‌نهایتی می‌شود استفاده کرد. نویسنده می‌تواند خلاق باشد و فرم شخصی خودش را در نوشتن اضافه کند. من هم تا حدودی با این نظریه موافقم که آثار ادبی فرانسه در فرم پیشرفت زیادی داشته‌اند.

 

 

http://www.bookcity.org/detail/30978