تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
«در فیلم «روبان سفید» به وضوح گفته میشود که این روبان نشانهای است از معصومیت، اما نماد مذکور وقتی مورد استفاده قرار میگیرد که معصومیت از بین رفته است. به عقیده دریدا، دال یا بخش ظاهری نشانه وقتی حاضر میشود که مدلول غائب باشد؛ وگرنه در حضور معنا ما دیگر نیازی به دال نداشتیم.» امیرعلی نجومیان، منتقد ادبی و مدرس دانشگاه که درسومین نشست ادبیات، فلسفه و سینمای شهرکتاب سخن میگفت پس از بیان مطلب فوق افزود: «فیلم روبان سفید را میتوان دالی در غیاب مدلول در نظر گرفت. بسیاری از مواردی که در این فیلم به نمایش درمیآید، از جمله خود روبان سفید یا نشانههایی چون نظم و احترام، در واقع به نبود آنها دلالت دارند و نه به حضورشان. فیلم، نمایش معصومیت نیست، بلکه نمایش فقدان معصومیت است. در سراسر فیلم نوعی درستکاری ظاهری موج میزند و کارگردان خواسته نشان بدهد که چگونه پلیدی توانسته در میان این درستکاری ظاهری رشد پیدا کند.»
روز پنجشنبه، ۲۲ اسفند آخرین نشست مرکز فرهنگی شهرکتاب در سال ۸۸ تمام شد. برنامه یادشده که در واقع سومین جلسه ماهانه نمایش و نقد فیلم موسسه نیز به حساب میآمد، به فیلم روبان سفید، ساخته میشائل هانکه اختصاص داشت. پس از پایان نمایش فیلم نیز اسماعیل بنیاردلان، استاد دانشکده سینما، تئاتر دانشگاه هنر و امیرعلی نجومیان، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به سخنرانی پرداختند.
نجومیان، پژوهشگر در زمینههای ادبیات مدرن، زیبائیشناسی و نشانهشناسی گفت: «هانکه برای آمادهسازی فیلمش ده سال وقت صرف کرده و برای انتخاب بازیگر هم به سراغ بازیگران حرفهای تئاتر آلمان رفته است؛ چون حالت چهره، طرز صحبت دقیق، جملههای رسمی و ادای مودبانه و سلیس جملات برای بازیگران تئاتر اهمیت زیادی دارد. فیلم از نظر صدا، حتی اگر تماشاگر زبان آلمانی هم نداند، دارای ویژگیهای خاصی است. کارگردان برای انتخاب کودکان بازیگرش نیز با شش هزار کودک مصاحبه کرده تا توانسته این افراد را انتخاب کند. در واقع کودکان بهترین بازیگران فیلم هم محسوب میشوند.»
وی سپس با اشاره به حضور کودکان در تمام صحنههای فیلم افزود: «پرسش این است که بالاخره این کودکان معصوم هستند یا خیر؟ به نظر من در متن فیلم هانکه کودکان معصوم نیستند و در واقع میراثخوار گناهان بزرگترهایشان قلمداد میشوند. کودکان فیلم دو دهه بعد با شکل دادن به فاشیزم آلمان، به گسترش ظلم، خودپرستی، زیادهخواهی و مطلقنگری در جهان خواهند پرداخت. یکی از ویژگیهای فیلم نمایش پیشزمینههای فاشیزیم به حساب میآید و در پایان به طور کنایهآمیزی با شروع جنگ جهانی اول خاتمه مییابد. فیلم در واقع میگوید آنچه دیدید پیشدرآمدی است بر وقایع چهل، پنجاه سال آتی اروپا و این گناه، نه گناه فردی که گناهی است جمعی. فیلم به ما نشان میدهد که چگونه ظلم و خشونت جاری در روابط انسانی سرانجام در سطوحی بزرگتر، نظیر عرصههای ملی و جهانی بروز پیدا میکند.»
این مترجم حوزههای نقد ادبی در ادامه به حضور مسائل جنسی در فیلم اشاره کرد و گفت: «هانکه در ساخته خود به مسائل جنسی و جنسیت اشارههای زیادی دارد. در فیلم صحنههایی چون آزار جنسی کودکان و زنان بارها مشاهده میشود. در مباحث مربوط به فاشیزم کتابی در آلمان منتشر شده با این نام: «فانتزیهای جنسی مردان» و کتاب یادشده بهرغم آنچه از ظاهر اسمش برمیآید، نشان میدهد که چگونه اعمال سرکوب جنسی و انجام آزارهای جنسی در دوره کودکی، سالها بعد هویت سربازان خط مقدم فاشیزم آلمان را شکل داده است.»
«روبان سفید لزوما راجع به فاشیزم ساخته نشده؛ بلکه پیرامون شرایط انسان معاصر بحث میکند و از این جهت اثری است فلسفی تا فیلمی تاریخی. در عین حال جستجویی است برای بازگشت به تاریخ آلمان و نشان دادن اینکه چگونه وضعیت اجتماعی این کشور زمینه جنگهای اول و دوم جهانی را فراهم ساخته.» نجومیان با بیان این مطلب، تاکید کرد: «فیلم بهرغم قابها و تصاویر زیبایی که ثبت میکند، اثری است ناراحتکننده و به تعبیری عذابآور. تمام نماهای فیلم در عین آکنده بودن از رنج و خشونت، تصاویری زیبا به حساب میآیند و کارگردان طوری این صحنهها را قاب گرفته، که با توجه به سیاه و سفید بودن اثر، بتواند تماشاگر را به دوران وقوع حوادث فیلم بکشاند.»
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه افزود: «وقتی فیلم را میبینیم معتقد میشویم که در دهکده محل وقوع داستان و در حوادث تلخ آن، نه یک نفر، بلکه همه گناهکار هستند. در واقع فیلم درباره شرایطی است که مجموعهای از انسانها را به سوی خشونت، جنون، شکنجه و به سوی ظلم میکشاند. از دیگر سو فیلم فاقد قهرمان یا شخصیت مرکزی است. جایی که میخواهد روایتی برای ما به روایت اصلی بدل شود، کارگردان سریع وارد زندگی دیگری میشود و بیننده را از فضای قبلی خارج میکند. فیلم تحلیل دقیق شرایط آدمهایی است که به مرور در حال کشیده شدن به سوی یک فرجام بد هستند. دوربین هم برای ثبت همه تصاویر تلاش نمیکند. فیلم حالتی مستندگونه دارد و دوربین گاه حتی پشت یک در متوقف میشود؛ دری که ما از پشت آن صدای زجر و فریاد کودکان را میشنویم.»
اما اسماعیل بنیادلان، استاد دانشکده سینما، تئاتر دانشگاه هنر درباره روبان سفید گفت: «فیلم حاضر میتواند همانند یک رمان خوب مخاطب خود را تحت تاثیر قرار بدهد. فیلم از قواعد سینمای مینیمال متاثر است؛ به گونهای که خودنمایی دوربین در آن کمتر دیده میشود و در عین حال اثری است ظریف و لطیف؛ چون کارگردان توانسته طوری از این ویژگی سینمای مینیمال استفاده کند که اثرش در عین نزدیک شدن به مستند، حالت سینمایی خود را هم حفظ کند.»
وی به مقوله روایت فیلم نیز اشاره کرد و افزود: «فیلم با یک روایت آغاز شده. لحن و گفتار راوی هم طوری است که تاثیر فیلم افزایش مییابد. ساختار اثر نشانه تسلط هانکه به زبان سینمایی است و نشان میدهد او زیباییشناسی فیلم را خوب میشناسد. فیلم سیاه و سفید است و بازیگران هم لباسهای سیاهی بر تن دارند. بور بودن چهره بازیگران با تیرگی رنگ لباسشان ما را با وضعیتی سیاه و سفید در درون فیلم هم مواجه میکند.»
این مدرس سینما در ادامه تصریح کرد: «دهکده کوچک محل وقوع حوادث فیلم در واقع نمونهای است از کل عالم و هانکه میگوید تربیت و رفتارهایی که در فیلم شاهد آنها هستیم، به سرانجامی جز جنگهای جهانی نمیتوانست ختم شود. اما خود وی تاکید دارد که نباید تفسیر فیلم او را به ریشهشناسی زایش فاشیزم محدود کرد. وی در فلسفه بیش از سایرین به نیچه علاقه دارد و در فیلمش نیز میبینیم در جامعه مورد توصیف وی اخلاق، نظم و تفکر عناصری هستند که بهرغم وجود ظاهری به زوال رسیدهاند. همچنین او برای اینکه مخاطب خود را از مرحله سطح عبور بدهد در کنار وقایع تلخ فیلم حادثهای رمانتیک را نیز قرار داده است.»
روبان سفید، محصول ۲۰۰۹ به کارگردانی میشائل هانکه است. وی کار خود را با نمایشنامهنویسی شروع کرده، سابقه کارگردانیاش در تلویزیون به سال ۱۹۷۰ برمیگردد و اولین اثر سینماییاش را سال ۱۹۸۹ ساخته است. روبان سفید برنده جایزه نخل طلای شصت و دومین دوره جشنواره فیلم کن شد و همچنین جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان سال ۲۰۰۹ را هم کسب کرد.
در ابتدای نشست نمایش و نقد فیلم ماهانه موسسه شهر کتاب، علیاصغر محمدخانی هدف از تشکیل نشستهای «سینما، ادبیات، فلسفه» را تقویت فعالیتهای بین رشتهای و تعامل اهل ادبیات و فلسفه با حوزههایی دیگر همچون سینما دانست و گفت: «کوشش خواهیم کرد که فعالان ادبی و فلسفی در این نشستها به نقد آثار بپردازند و به جای نقد صرف سینمایی، آثار را از چشماندازهای غیر سینمایی هم مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهیم.»