تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : سه شنبه 20 دی 1401 کد مطلب:31214
گروه: گفت‌وگو

همه آدم‌ها داستانی برای بازگو کردن دارند


عباس جهانگیریان که مشغول نگارش مجموعه «آدم‌ها و داستان‌های‌شان» است، می‌گوید: همه آدم‌هایی که کنار ما زندگی می‌کنند یا در تاریخ آمده‌ و رفته‌اند داستانی دارند که یا روایت نشده یا شده و از یادها رفته است.

هنرآنلاین: عباس جهانگیریان، نویسنده و پژوهشگر، از نگارش کتاب «نیان هو و مترسک جادوگر» خبر داد و به هنرآنلاین گفت: دو افسانه ایرانی «بیژن و منیژه» و «ضحاک ماردوش» شاهنامه فردوسی با افسانه «ژینو و نیولانگ» چینی شباهت زیادی دارد. این داستان‌ها را درآمیختم و از دل آن روایت تازه‌ای نوشته‌ام.

او که این کتاب تمثیلی را به زبان آرکائیک نوشته است، ادامه‌داد: برخلاف آنچه تصور می‌شود خوانش این نثر و زبان سخت است، جذابیت‌های خود را دارد و برای نوجوانان قابل فهم است. در داستان می‌گویم افکار پلید باعث چه اتفاقاتی می‌شود.

جهانگیریان که کتاب «نیان هو و مترسک جادوگر» را به زبان امروزی روایت کرده، افزود: این داستان را بسیار دوست دارم و معتقدم می‌تواند یکی از بهترین کارهای عمرم باشد. این کتاب حاصل یک سال مطالعه اساطیر و ادبیات تطبیقی ایران و چین است. مطالعات این‌چنینی بسیار جای کار دارد و می‌توان با بیرون کشیدن وجوه مشترک داستان‌های تازه نوشت. نشر طوطی ناشر کتاب است.

او با بیان این که از مجموعه «داستان‌های شهر و زندگی» به‌تازگی کتاب «بازهم دیر شد» را انتشارات مدرسه چاپ کرده، اظهارداشت: این مجموعه که قرارست ۱۰ مجلد باشد با همکاری محمود برآبادی نوشته شده. در این مجموعه داستانی به‌صورت غیرمستقیم به مسایلی که بچه‌ها باید بدانند مثلا درباره سرویس مدرسه، عبور از خیابان و رفت‌وآمد در شهر و مترو پرداخته شده است.  

جهانگیریان که این روزها مشغول نگارش مجموعه «آدم‌ها و داستان‌های‌شان» است، اضافه‌کرد: هر داستان درباره زندگی یک انسان معروف است. همه آدم‌هایی که در کنار ما زندگی می‌کنند یا در تاریخ آمده‌اند و رفته‌اند داستانی دارند که یا روایت نشده یا شده و از یادها رفته است. هانریش بل نویسنده آلمانی، در دیداری که با نویسندگان جوان آلمان داشته به آن‌ها گفته است به‌عنوان نویسنده باید فرض کنید همه آدم‌های پیرامون‌تان داستانی برای بازگو کردن دارند که فرصتی و یا دلیلی برای گفتن آن پیدا نکرده‌اند و هنر نویسنده این است که به جهان اسرار و ناگفته‌های این آدم‌ها نقب بزند.

او گفت: سپس مردی را مثال می‌زند: «نفوذ ناپذیر بود و من همیشه دلم می‌خواست بدانم چرا این همه چروک صورت این مرد خاموش را چنین مرموز و اسطوره‌ای کرده و سرانجام موفق شدم این راز مگو را از سینه او بیرون بکشم و تبدیل کنم به داستان!» آدم‌ها داستان دارند، اما به سراغ نویسندگان نمی‌آیند و این نویسندگان هستند که باید دلو بیندازند به سینه پر آشوب آنان. کتاب «آدم‌ها و داستان‌های‌شان» را گام اولی در این تجربه می‌دانم.

 

http://www.bookcity.org/detail/31214