تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
ایمنا: چالش جهانی و توجه به طبیعت، اقلیم و محیط زیست پیرامون اعم از انسان و محیط طبیعی موجب شده است، سیستمهای ارزیابی ساختمان پایدار و توجه به شاخصهای آن، بیش از پیش اهمیت یابد. اهمیتی فراگیر که در ایران کمتر به آن توجه شده و بیشتر در مراکز دانشگاهی به آن پرداخته شده است.
در معماری سبز ساختمانها باید به گونهای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند. منابعی ارزشمند که با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت روز به روز بر اهمیت نگاهداشت آنها افزوده شده و نوع معماری هم در این رابطه نقش مؤثری دارد.
رعایت اصول سبز و فرهنگ سازی برای معماری سبز از ضرورتهای امروز زندگی ماشینی که به ناچار باید به سمت و سوی آن حرکت کنیم و درباره آن بیشتر بگوییم، بنویسیم و در عمل آن را اجرا کنیم.
با فریدون فراهانی، پژوهشگر و دکترای طراحی شهری درباره معماری پایدار یا معماری سبز بیشتر به بحث نشستهایم که در ادامه میخوانید.
هدف از معماری پایدار و طرح و اجرای آن در کشورهای مختلف چه بوده است؟
نخستین اصل مهم درباره در معماری سبز حفاظت از انرژیهای موجود در کره زمین است. در واقع هر بنا به گونهای باید طراحی و اجرا شود که بتواند استفاده از منابع سوختهای فسیلی را در خود به حداقل برساند.
تعریف شما از معماری پایدار چیست و آیا در ایران این نوع از معماری جایگاهی دارد؟
معماری سبز (Green Architecture) یا معماری پایدار یکی از گرایشها و رویکردهای نوین معماری است که در سالهای اخیر مورد توجه عده زیادی از طراحان و معماران معاصر جهان قرار گرفتهاست اما مسکن و معماری در ایران راهی را میرود که هدف مشخصی ندارد.
یکی از معضلات اصلی بر سر راه ساماندهی معماری کشورمان، وجود مجموعه بزرگی متول. در حوزه معماری و ساختمان است. برخی این مجموعهها به جای نظارت کیفی و اینکه بخواهد کارهای اساسی انجام دهد، روی این مسائل موازی کار میکند و بیشتر افرادی که این مجموعه را اداره میکنند، معمار نیستند.
به طور مسلم وقتی دنیای حرفهای معماری به این سازمانها و مجموعهها وابسته است، سهمیه زمینهای شهرها را میدهد؛ یا هر معماری که سهمیه و امضایی دارد که این مسائل راهی برای معماری پایدار باز نمیکند و معماری که بخواهد این گونه کار کند، نه تشویق میشود و نه کارفرما از او میخواهد و نه تشویق میشود.
کارهایی هم که انجام میشود، یا فقط در مسابقات است یا برای کارفرمایان خاص و سفارشی است. چه شود که فرصت ویژهای برای یک معماری پیش بیاید و کاری به دلخواه و علمی در این رابطه انجام شود. در واقع اگر معماری هم بخواهد کاری کند خیلی نمیتواند کاری در این بخش از پیش ببرد.
اشاره به بخش عملیاتی کار داشتید. در حوزه علمی و دانشگاهی چطور؟
البته از نظر تئوری در کشورمان عقب نیستیم اما در عرصه عمل و اجرا عقب هستیم.
آیا این به قانون و تصمیم سازان بر میگردد که حل شود؟
یک بخش مهم به قانون باز میگردد. به افراد و تشکلهای حرفهای معماری و بهویژه مجموعههای متولی در حوزه ساختمان و شهرسازی است که به این مهم ورود کند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که معماری پایدار و پایداری در معماری، جایگاهی در استانداردها ندارد.
وقتی از قوانین و مقررات سخن میگوئیم؛ این در حقیقت به یک سری موارد کمی محدود است. هیچ وقت استانداردها را اجبار یا تشویق نکردهایم که معماری سبز بتواند در شهرهای ما جایگاهی داشته باشد.
فرهنگسازی چطور؟
این هم عامل مهمی در این رابطه است. بنابراین قوانین و مقررات و تشکلهای حرفهای که توضیحاتی دادم. دوم فرهنگسازی برای این مدل معماری است. مردم و بهویژه کارفرماها باید با این مدل از معماری آشنا شوند.
وقتی که سفارش دهنده قرار است حتی ویلایی در بیرون شهر بسازد، باز از این فرصت هم استفادهای نمیکند و آن سازه یا ساختمانی که میسازد، به طور صرف جایی برای راحتی اوست.
صداوسیما، رسانهها و حتی مدارس باید درباره معماری سبز برنامه داشته باشند و کار کنند. شهرداریها میتوانند نقش مهمی در این داشته باشند.
مورد سوم هم مسئله تفکر کلان حاکم بر معماری است. جدای از قوانین و مقررات در مجموع معماری در کشورمان هنوز در دورانی به سر میبریم که بنگاههای املاک فقط مصرف فضا را تبلیغ میکنند و دیدگاهها کمّی است. همین عوامل باعث شده معماری سبز در کشور ما شکل نگیرد.
در ابعاد نظری و آکادمیک وضعیت بهتر نیست؟
در محافل آکادمیک و دانشگاهی درباره آن صحبت شده و وضعیت بهتر است و عقب نبودهایم. اما وقتی قرار بر این شده که معماری سبز شکل و شمایل واقعی به خود بگیرد باید در عمل کاری کرد.
مشکل بزرگی که در ایران وجود دارد، نوعی مدیریت جزیرهای است که در همه ابعاد تأثیر گذاشته است.
در دانشگاهها، دوره تحصیلات تکمیلی و دکترای این مواردآسیب شناسی نشده است. پایان نامهها و موضوعات مقالهها کم شده بیایند و در بستر این فضاها کار و تحقیق کنند. همین موضوع گفتوگوی امروز میتواند محور یک پایان نامه تخصصی در دوره تحصلات تکمیلی دانشجویان باشد. بنابراین باید این موراد را آسیب شناسی کرد.
مورد چهارم نیز نقش نداشتن مراکز علمی و پژوهشی در این رابطه است. به شخصه نمونه شاخصی در ایران در موضوع معماری سبز سراغ ندارم. حیف است با این طبیعتی که داریم از این معماری استفاده نمیکنیم بهویژه در نواحی و استانهای شمالی خیلی خوب میتوان به این موضوع پرداخت.
از پاسخهای شما برمیآید که پیشینه چندانی در موضوع معماری سبز نداریم؟
بلی؛ دلایل دیگری هم دارد. اینکه خیلی این نوع معماری برای ما اولویت نداشته است. به یکباره بعد از جنگ جهانی دوم این نوع معماری در اروپا زیاد شد. آن کشورها محدویت زمین داشتند و همین محدویت برای آنها مسئله بود و این شد که به معماری سبز فکر کردند و به آن سمت و سو رفتند.
اما ایران کشور پهناوری است و فراوانی نعمت و منابع باعث کوتاهی شد. امروز در همین چند دهه اخیر، رشد جمعیت، ترافیک و آلودگی هوا در کلانشهرها و حتی سکونت با کیفیت مردم که در تهران از خط قرمز رد شده و مردم را دچار مسائل روحی کرده آسیب جدی است، پس باید با قاطعیت گفت معماری سبز در این فضاها به شدت کمک کننده است.
سریال اجارهنشینها ساخته داریوش مهرجویی سالها قبل پخش شد. آپارتمانی در این مجموعه به شکل نماد ایران بود که طبقه آخر ساختمان هنرمندی زندگی میکرد که روی پشت بام گلکاری کرده بود و همه ساکنان شاکی بودند.
پس شاید این باشد که خیلیها میخواهند کار و اقدامی در این بخش داشته باشند اما بستر آن فراهم نیست و بهطور همان عملکردهای جزیرهای و نامسنجم تأثیرگذار بوده است.
باید هر مجموعهای گوشهای از کار را بگیرد. حتی اگر شهرداری یانظام مهندسی میبیند معماری سبز در شرح وظایف او نیست اشکالی ندارد. یک بند در کتاب مقررات نظام مهندسی اضافه کنند و درباره معماری سبز در آن کتاب توضیح بدهند.
باید کتابی چاپ کنند و استاندارهای معماری سبز را درآن قید کنند تا اگر فردی هم خواست به این بخش ورود کند، کار علمی و درستی انجام دهد. شهرداری میتواند مشوقهایی در این رابطه داشته باشد و سالانه به بهترین معماری سبز شهری جایزه بدهد تا این مسئله فرهنگ سازی شود و در جامعه جا بیفتد.
چه کشورهایی معماری سبز دارند؟
هلند، انگلستان، ایالات متحده، ژاپن و یونان و سایر کشورهای اروپایی البته ژاپنیها همواره با موضوع کمبود زمین درگیر بودهاند و همین باعث شده دوراندیشانه به این مسائل فکر کنند.
ما هم میتوانیم خیلی موفق باشیم چرا که تجربه جهانی سایر کشورها را داریم. میتوان سمینار تخصصی در این رابطه برگزار کرد. متخصصانی از کشورهای موفق دنیا به ایران سفر کنند و در این رابطه بحث و تبادل نظر داشته باشند.
معماری پایدار، آینده و زندگی مردم را متحول میکند و ناچار هستیم به این سمت و سو برویم. واقعیت این است که اگر اراده و تلاش کنیم این مهم عملی میشود و تأثیر معجزه آسایی در زندگی مردم دارد.
خرد و عقل در معماری لازم است اما شاهدیم که تداوم آن در این عرصه قطع شد. در واقع خردی که در معماری باید باشد تداوم نداشته است.
معماری را باید فراگیر و همه جانبه دید و معماری سبز یا پایدار در ژاپن یاکشورهای غربی برای نجات از زندگی ماشینی طراحی و دنبال شد.
در این چند دهه این نوع معماری به شکل عملی در ایران دیده نشده و آرزو داشتهام بشنوم این موضوع در دستور کار واقعی و عملیاتی قرار گرفته است.
حتی گاهی در سمینارها به شکل کلی نام معماری پایدار را در کنار موضوع اصلی میگذارند اما میتوان یک همایش جدی عملگرا با این موضوع که اگر بخواهیم در شهرهای ایران این مدل از معماری را عملیاتی کنیم با چه چالشهایی روبهرو هستیم یا چه ظرفیتهایی داریم برگزار کرد و به نتیجه هم رسید.