تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
در نهایت تاسف مطلع شدیم پروفسور پیتر دوبروین، استاد بازنشستهی ادبیات فارسی دانشگاه لیدن، در سن ۹۲ سالگی درگذشت. مرکز فرهنگی شهر کتاب این فقدان جبرانناپذیر را به اهالی فرهنگ و دلبستگان زبان فارسی تسلیت میگوید.
به همین مناسبت نگاهی میکنیم به زندگی پیتر دوبروین به قلم علیاصغر سیدغراب:
یوهانس توماس پیتر دوبروین [Johannes Thomas Pieter de Bruijn] در ۱۲ جولای ۱۹۳۱ در شهر تاریخی لایدن، هلند به دنیا آمد. او پس از پایان دوره دبیرستان به تحصیل در رشتههای عربی و اسلام شناسی نزد استادانی چون ی.ج. کرامر، یوسف شافت و س.ا. بونه باکر پرداخت. استاد دوبروین پس از پایان این رشتهها به فراگرفتن زبان و فرهنگ فارسی و ترکی نزد استاد کارلیان مشغول شد و این رشتهها را نیز با موفقیت به پایان رسانید. او پس از پایان تحصیلات، در پروژههای گوناگونی شرکت کرده و همکاریهای خود را در حوزههای مختلف شرقشناسی ارائه کرده است. یکی از پروژههایی که استاد دوبروین در فاصله سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۰ در آن شرکت جست، پروژه Concordance et Indices de la Tradition Musulmane بود که حاصل پربار آن در آمستردام، توسط علوم آکادمیک پادشاهی هلند به چاپ رسید. افزون بر این، استاد دوبروین همکاری وسیعی در پروژه تاریخ ادبیات ایران از یان ریپکا و نقش برجستهای در پدیدآوردن برگردان انگلیسی کتاب داشت که در سال ۱۹۶۸ و در شهر دوردِرِخت به چاپ رسید. استاد دوبروین در فاصله سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ به عنوان راهنمای ممتاز در بخش خاورمیانه موزه دولتی قومشناسی در رتردام به کار مشغول شد. او از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۵، نخست به عنوان استادیار و سپس به عنوان استاد ممتاز کرسیدار در بخش ایرانشناسی دانشگاه لایدن به کار پرداخته و خدمات فراوان و ارزندهای به زبان و فرهنگ ایران ارائه داد. استاد دوبروین در این سالها در کنار دروس فرهنگ و تاریخ و هنر و ادبیات پارسی، زبانهای دیگری چون کردی و پهلوی را - که مورد توجه خاص او بودند- تدریس کرده و دانشجویان را به فراگیری این زبانهای ایرانی تشویق میکرد.
استاد دوبروین کتابها ورسالههای گوناگونی در دانشنامههای اسلام، ایرانیکا و غیره در زمینههای فرهنگ گسترده ایران زمین، از ادبیات گرفته تا فرهنگ و تاریخ هنر و ادیان و زبان به چاپ رسانده است. پژوهش گرانسنگ او در مورد حکیم سنائی که به فارسی نیز برگردانده شده، مورد استقبال بینظیر فرهنگ دوستان در ایران و خارج از ایران قرار گرفته است. این کتاب به نقش و مقام حکیم سنائی غزنوی در پهنه ادبیات فارسی میپردازد و تأثیر متقابل مذهب و ادبیات را در زندگی این شاعر تاثیرگذار فارسی زبان بررسی و تحلیل میکند. حکیم اقلیم عشق عنوان فارسی این کتاب است که مرجع معتبری برای سنائیشناسان و دوستداران ادبیات کهن فارسی است و نیز مشوق با ارزشی برای ایرانشناسان جوان به پژوهش در مورد این شاعر مهم به شمار میآید. Hakim-e eqlim-e 'eshq. Tâsir-e motaqâbel-e din va adabiyât dar zendegi va âsâr-e Hakïm Sanâ'i-ye Ghaznavi, translated by Mehyâr 'Alavi Moqaddam and Mohammad Javâd Mahdavi, Mashhad: Bonyâd-e pazhuheshhâ-ye eslämi-ye Âstân-e qods-e Razavi, 1378. جا دارد که اینجا از پژوهشهای ارزشمند و عالمانه خانم V. Zanolla و آقای F. Lewis نام برده شود. Franklin D. Lewis, Reading, writing and recitation : Sanâ-î and the origins of the Persian ghazal, Chicago, 1995; V. Zanolla, I gazal di Sanâ-î nei manoscritti più antichi - testi, collazione e concordanze, Napoli, 1999.
یکی دیگر از کتابهای استاد دوبروین Persian Sufi Poetry است که به فارسی نیز برگردانده شده است. J.T.P. de Bruijn, Persian Sufi Poetry: An Introduction to the Mystical Use of Classical Poems, Richmond: Curzon, 1997.
این کتاب به شعر عرفانی فارسی و چهار موضوع "لطایف عرفانی" (mystical epigrams)، "موعظه و زهدیات"، "شعر عاشقانه" و "قصهها و روایات منظوم"، از اوایل قرن چهارم تا اواخر قرن نهم میپردازد. هر یک از این چهار مقوله که به ترتیب در قالبهای ادبی رباعی، قصیده، غزل و مثنوی سروده شدهاند، در فصلی جداگانه مورد بررسی قرار گرفتهاند. تحلیلهای موجز و پرمحتوای استاد دوبروین برای فارسی زبانان آشنا به شعر عرفانی تازگیهای فراوانی دارد. این قلم، در جای دیگری به این کتاب پرداخته است و اینجا تنها به گفتار موجزمترجم فارسی کتاب بسنده میکنم: See my review in Nashr-e Danesh, Tehran: Iran University Press, 2001, vol. 18, No. 1, pp. 52-4.
(...) تحلیلهای دوبروین از پارهای عناصر عمیقتر ِ اندیشهها و استعارات صوفیانه دارای تازگیهایی است که مسلماً متخصصان رشته تصوف را به کار میآید. توجه مؤلف به بعضی نکات ظریف که شاید از دید بسیاری فارسی زبانان غیرمتخصص به دور مانده باشد، روش علمی و نظاممندانه وی، رعایت ایجاز و تعادل در عرضه داشت ِ مطالب و زبان روشن و خالی از تفننهای بلاغی و ابهام آفرینیهای غیرضرور بعضی نویسندگان، از کتاب وی اثری خواندنی، جذاب و آموزنده ساخته است. شعر عرفانی فارسی, translated by Majd al-Din Keyvâni, Tehran: Nashr-e Markaz, 1378, p. 5.
علاوه بر این پژوهشها، استاد دوبروین در چند سال گذشته ترجمههای گوناگونی از ادبیات فارسی به زبان هلندی انجام داده که بدون استثناء مورد ستایش منقدین هلندی قرار گرفته و نقدهای مثبتی بر این ترجمهها در نشریههای معتبر و مجلات ادبی هلند به چاپ رسیده است. یکی از این ترجمهها، گلستان سعدی است که استاد دوبروین در سال ۱۹۹۷ متن کامل آن را همراه با شرح اسامی، مکانها، اسطورهها و واژههای تاریخی به اضافه مقدمهای جذاب و پرمحتوا به چاپ رسانید. J.T.P. de Bruijn, De Rozentuin, Amsterdam: Bulaaq, 1997, second edition 2005.
زیبایی و گیرایی این برگردان به حدی بود که ظرف دو سال تمام نسخههای آن به فروش رفت و اکنون چاپ دوم آن انتشار یافته که هنوز نیز یکی از کتابهای محبوب جهان اسلام در هلند به شمار میآید. این برگردان تازه از گلستان بر تمامی ترجمههای پیشین زبان هلندی و با اندکی اغراق، حتی بر ترجمههای آن به زبانهای انگلیسی و آلمانی و فرانسه ارجحیت دارد. مترجم به متن گلستان وفادار مانده و جا به جا آهنگ موزون جملهها و سجع افصحالمتکلمین در گوش خواننده ترنم و آوایی بس دلپذیر و نادر دارد. استاد دوبروین با تردستی و تجربه و شناخت ژرف؛ بداعت و بلاغت استاد سخن را تا آنجا که امکان داشته و از مفهوم نمیکاسته، به هلندی پژواک داده است. او در ترجمه اشعار گلستان نیز با در نظر گرفتن قافیه، آنها را به شکل ساده و زیبا و دلپسندی به هلندی منظوم آورده است. Part of this paragraph is cited from my review on the Golestan which appeared under the title of "Tārīkhcha-yi Gulistān dar ustān-i gul" in Gardūn, Jahrgang 8, No. 56, p. 35.
برگردان دیگر استاد دوبروین، آیینهای است از بیش از هزار سال شعر فارسی در ۲۵۰ صفحه. این کتاب، جز مقدمهای بلند در شرح قالبها و سبکها و دورههای شعر فارسی، به ۹ فصل تقسیم شده و در هر فصل به یکی از دورهها یا سبک(genre)های شعر فارسی پرداخته و به این شکل مجموعهای بس متنوع و دوست داشتنی به هلندیزبانان ارائه داده است.
فصل اول مجموعهای است از آثار به جای مانده از شاعران قرون چهارم و پنجم مانند حنظله بادغیسی، بوسلیک، فیروز مشرقی، شهید بلخی، رودکی، کسائی مروزی و جمعی دیگر از شاعران این دوره. در فصل دوم، تنها به سه تن از شاعران حماسه سرای ایران؛ دقیقی، فردوسی و اسدی طوسی پرداخته شده است. در فصل سوم، توجه مترجم به ادبیات درباری معطوف شده و شاعران قصیدهسرا که پادشاهان و درباریان را مدح و تمجید میکردند، هرکدام در بخش جداگانهای مورد بحث قرار گرفتهاند. استاد دوبروین در این فصل نشان میدهد که قصیده تنها برای مدح و ستایش درباریان به کار نمیرفته و شاعرانی چون عبید زاکانی در موش و گربه از قالب قصیده استفاده کردهاند تا از جامعه و روزگار خود انتقاد کنند. استاد دوبروین در فصل چهارم به غزلسرایان چیره دست میپردازد و تطور و تکامل غزل را در طول ۹۰۰ سال به نمایش گذاشته و چگونگی کارایی استعاره و تشبیه و رشد آن در طول این فاصله زمانی و در اشعار عاشقانه (عرفانی) فارسی را نشان میدهد. در این فصل نمونههایی از غزلهای حکیم سنائی، انوری، عطار، حافظ، جامی و صائب تبریزی و نیز شهریار و فروغ فرخزاد آورده است. مترجم در فصل پنجم به منظومههای عاشقانه فارسی پرداخته است. در این فصل برگردان بخشهای مختلفی از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، پنج گنج نظامی گنجوی و مقلدان وی چون امیرخسرو دهلوی و جامی پرداخته است. استاد دوبروین تنها اشاره کوتاهی به شاعران منظومه سرای پیش از گرگانی کرده است. فصل ششم به چهارپاره و رباعی اختصاص یافته و مجموعهای از چهارپاره و رباعی سرایندگان مهم فارسی چون باباطاهر عریان، ابوسعید ابوالخیر، عمر خیام، عطار نیشابوری، بابا افضل کاشانی، مجدالدین بغدادی و سحابی استرآبادی ارائه کرده است. در فصل هفتم به زاهدان و خراباتیان و مفاهیم و انگارههای قلندری و ملامتی میپردازد. او در این قسمت نشان میدهد که اصطلاحاتی مانند رند، قلندر، پیر مغان، جام جم و غیره چگونه در غزلهای سنائی غزنوی مورد استفاده قرار گرفته و بعدها توسط شاعرانی چون عطار و سعدی و حافظ به تکامل رسیده است. استاد دوبروین اشاره میکند که مضمونهای زاهدانه و عرفانی، حتی در قصیدههایی که برای ستایش ممدوحان درباری سروده شده، تنها ستایش نبودهاند، بلکه شاعران خواستهاند تا راه و روش زندگی عرفانی و عاری از تکلف درباری و شاهانه را غیر مستقیم به خواننده گوشزد کنند. استاد دوبروین در فصل هشتم، به اشعار تعلیمی یا اندرز و موعظهای (didactic / homiletic) پرداخته و بخشهایی از شعرهای سنائی (سیرالعباد و حدیقهالحقیقه)؛ عطار (منطقالطیر)؛ مولوی (مثنوی معنوی)؛ سعدی (بوستان)؛ جامی (یوسف و زلیخا) را ترجمه کرده است. فصل نهم به مرثیه سرایان شیعه مانند کسائی مروزی، ناصر خسرو و محتشم کاشانی میپردازد. یکی از دلایلی که استاد دوبروین از شاعران مرثیه سرای قرون بعد یاد نکرده، شاید این باشد که قصیده دوازده بندی محتشم هنوز هم از اشعار دیگر شاعران مرثیهگر شیعه محبوبتر است و مداحان و نوحهگران هنوز نیز از این قصیده در ماه محرم استفاده میکنند.