تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
نسخه چاپی/شهر کتاب
تاریخ : چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 کد مطلب:3162
گروه: تازه‌های کتاب

ماندن در هزار تو

نگاهی به نمایش‌نامه‌ی لابیرنت(هزارتو)، نوشته‌ی فرناندو آرابال.

در سینما و تئاترِ من معمولاً اثر، پس از گذر از پیچ‌ و خم‌های شکنجه و سختی به پروازی به سوی آسمان‌ها ختم می‌شود.
(فرناندو آرابال)


روزبه رحیمی: انتشارات قطره مدتی است مجموعه‌ای با نام «جامانده‌ها» زیر نظر نغمه ثمینی منتشر می‌کند. هدف این مجموعه انتشار نمایش‌نامه‏‌های جریان‌سازی است که از سیر ترجمه‏‌های متون نمایشی جا مانده‏‌اند. آثاری که به هر دلیلی، از جمله دشواری متن، کمبود مترجمِ برخی زبان‏‌ها و ...، ترجمه نشده‏‌اند و ترجمه‌‌نشدن‌شان بیش از همه، دانشجویان تئاتر را با معضل جدی روبه‌رو کرده است. سال ۱۹۵۰ مرزِ تاریخ نگارشِ آثاری قرار گرفته که در این مجموعه جای ‏دارند. یکی از ویژگی‌های این مجموعه مقالاتی است که در انتهای کتاب به شرح نمایشنامه و بررسی آثار و سبک نویسنده می‌پردازد.
نمایشنامه‌ی لابیرنت سومین جلدِ «جامانده‌ها»ست که فروردین امسال منتشر شد. تاکنون نمایش‌نامه‌های اویدیپوس (سنکا)، توراندخت (کارلو گونزی)، نیکومد (پی‌یر کورنی)، تارتوف (مولیر) از این مجموعه منتشر شده است.
صحنه‌ی نمایشنامه‌ی لابیرنت، هزارتویی از ملافه‌هاست که برای خشک شدن روی بند پهن شده و در جهت‌های مختلف تمام صحنه را فرا گرفته‌اند. در سمت راستِ صحنه، دستشویی‌ای قرار دارد که پنجره‌ای کوچک به سمت هزارتو دارد. درون دستشویی استبان و برونو روی زمین افتاده‌ و از قوزک پا به هم زنجیر شده‌اند. برونو بسیار مریض و بیشتر شبیه یک جنازه است. استبان سعی دارد با سوهان زنجیر را از پایش بگشاید اما برونو با ناله‌هایش مدام مانع او می‌شود. سرانجام استبان موفق می‌شود زنجیر را پاره کند اما در میان هزارتو نمی‌تواند راه فراری پیدا کند و آشفته و وحشت‌زده به جای اول بازمی‌گردد. در این زمان میکائیلا از میان ملافه‌ها ظاهر می‌شود...
فرناندو آرابال نمایشنامه‌نویس، کارگردانِ سینما و تئاتر، شاعر و نقاش اسپانیایی در سال ۱۹۳۲ در ملیله متولد شد. نوشتن را از نوجوانی آغاز کرد و خیلی زود به شهرت رسید. پدر فرناندو در  ۱۷ جولای ۱۹۳۶ از سوی حکومت فاشیستی دستگیر و ناپدید شد. این اتفاق تأثیر عمیقی بر زندگی و اندیشه‌ی آرابال گذاشت و آثار آن به‌خوبی در نمایشنامه‌ی لابیرنت قابل مشاهده است. آرابال تنها نویسنده‌ای است که ژنرال فرانکو همه‌ی آثارش را ممنوع کرد. او سرانجام در سال ۱۹۵۵ ناچار به ترک وطن شد و تاکنون نیز در فرانسه زندگی می‌کند.
نمایشنامه‌ی لابیرنت درباره‌ی افرادی (برونو و استبان) است که بدون دلیل مشخصی از سوی صاحب لابیرنت (خوستینو) زنجیر و حبس شده‌اند. میکائیلا (دختر خوستینو) داستان لابیرنت را برای استبان تعریف می‌کند. ملافه‌های کثیف تبدیل به بحران شده‌اند. فضای زیادی از خانه را اشغال کرده و همچنان بیشتر و بیشتر می‌شوند. کارگران سراسر کشور اعتصاب کرده‌اند و به‌سختی تعدادی کارگر برای شستشوی ملافه‌ها پیدا می‌شود. خوستینو لابیرنتی طراحی می‌کند تا فضای کافی برای خشک شدن ملافه‌ها در حیاط خانه ایجاد شود. کارگران یکی‌یکی شبانه فرار می‌کنند. راه خروج از لابیرنت را تنها خوستینو می‌داند. او با همکاری دخترش، استبان را به گناهانی متهم می‌کند که از آن‌ها بی‌اطلاع است. برای خروج از لابیرنت نیاز به حکم قاضی است. اما قاضی با همدستی خوستینو و دخترش، استبان را در هزارتوی ذهنش به دام می‌اندازد.
فرناندو آرابال سال ۱۹۶۲ در پاریس، به همراه «آلخاندرو یودورفسکی» و «رولان توپور»، جنبش هراس (panique Mouvement) را با الهام از نام خدای اسطوره‌ای «پان» و تحت تأثیر لوئیس بونوئل و تئاتر «آنتونین آرتو»، و به‌عنوان یک پاسخ به جریان اصلی سورئالیسم پایه‌گذاری‌کردند. این جریان بر سه اصل وحشت، شوخی و بداهه بنا شده است.
«خوزه برگامین»، نویسنده‌ی سوررئالیست اسپانیایی، درباره‌ی آرابال چنین می‌‌گوید: دیدگاه و زبان شاعرانه‌ی آرابال، ورای یونسکو و بکت، جایی میان اصالت و نوآوری، ریشه‌های سنتی خود را در سورئالیسم امتداد می‌دهد و واقعیت حال ناامید و ناامیدکننده‌ی ما را طی دو واژه‌ی قوی و رسا به بهترین نحو بیان می‌کند: سردرگمی و وحشت: هنر پانیک! (ص ۹۱)
آرابال در سال ۱۹۸۲ موفق شد جایزه‌ی «نادال» را به‌دست آورد. «جایزه‌ی بزرگ آکادمی فرانسه»، «ناباکوف» برای رمان، «اسپاسا» برای مقاله و «جایزه‌ی تئاتر جهان» در میان سایر جوایز کوچک و بزرگ او جزو مهم‌ترین‌ها هستند. او همچنین در سال ۲۰۰۱ موفق به دریافت «جایزه‌ی ملی تئاتر» برای کار «قبرستان اتومبیل‌ها» ‌شد. در سال ۲۰۰۳  نیز، در پی انتشار مونولوگ «نامه‌ی عاشقانه، مثل شکنجه‌ی چینی» در اسپانیا، «جایزه‌ی ملی ادبیات دراماتیک» را کسب کرد.
فرناندو آرابال آثار بسیاری در زمینه‌های مختلف ادبی و هنری خلق کرده است که موارد زیر از آن جمله‌اند:


‌رمان: بعل بابیلونیا، برج زخمی از اصابت برق آسمانی، دختر کینگ کونگ
نمایش‌نامه: شب نیز خورشید است، جوانان وحشی امروزی
فیلم: زنده‌باد مرگ، خداحافظ بابیلونیا، مثل یک اسب دیوانه می‌روم


مخاطبان آثار او یا کاملا با اثر هم‌سو و هم‌دل می‌شوند و یا آن را به کناری می‌گذارند. همین ویژگی باعث شده تا مخاطبانش همواره در دو سوی مخالف قرار گیرند: شیفتگان و دشمنان! آرابال بخش مهمی از تئاتر نو اسپانیا و اروپا را به دوش کشید و پیش برد. بارها مورد حمله‌ی منتقدان قرار گرفت و بسیار به دنیای پیرامونش حمله کرد.


* لابیرنت(هزارتو)، فرناندو آرابال، شیرین حسین‌زاده رهور، چاپ اول، ۱۳۹۲، انتشارات قطره، ۳۵۰۰ تومان.

http://www.bookcity.org/detail/3162