تنظیمات | |
قلم چاپ | اندازه فونت |
نسرین فقیهملکمرزبان: وقتی از پلهها سرازیر میشوی و میآیی تو شیب ولنجک روی طبقهی هم کف میایستی، باز اونقدر حیاط رو به روت پایینتر از توست که فکر می کنی روی قله ایستادی.
دکتر شایگان با مهمان نوازی استقبال کرد و ما را به درون خانهی آینهای خود راه داد. تمام سمت چپت آینه است. آینهای از جهان بیرون و درون. چهل تکه زیر آسمانهای جهان؛ آینه در آینه. خودت با خودت مواجه میشوی. من کیام؟ زیر کدام آسمانم؟ از چه زاویهای خودم را در آینه ببینم. نکته مثبت و شاید منفی قضیه اینجاست که آینه نقشت را راست مینمایاند.
در این خانه دو چشم آینهای شایگان، بزرگوارانه به جای نقش تو، دنیای درون خود را میکاود و بیادعا جهان اسطوره و مذهب و تصوف و یوگا و... را باز میتاباند.
پدرو با کولهباری از تجارب عرفان مسیحیت، بودیسم و هندوییسم هم سخن خوبی یافته بود. به همه جا سرک کشیدند از ماندالا تا لی لا از یوگای هند تا تصوف، از مدیتیشن تا انزال الهی ... از کوه سنت کارمل تا بلندای تخت اریستو و آریا... از شب روشن تا روز تاریک ...
لحظههای این دیدار را نمی توان ثبت کرد اما ما سعی کردیم چند ثانیهای را در قاب عکسها جاودانه کنیم: